يکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳
جستجو
برچسب ها - سر ایرانی
فکرشهر: روی سرت جا داشته؛ همیشه. همدم گرمابه و گلستانت. در وصفش شعرها سروده‌اند و به حلقه وصل عشاق تشبیهش کرده‌اند؛ شکن‌شکن، جعد مشکین. از آن چیزهایی است که تا وقتی هست، قدرش را آنجور که باید نمی‌دانی اما همین که عزم رفتن می‌کند، ناگهان تمام فکر و ذکرت به این معطوف می‌شود که جلوی رفتنش را بگیری، دست به دامن دکترها می‌شوی، انواع و اقسام معجون‌ها را به سرت می‌مالی و جوشانده‌های تلخ را لاجرعه سرمی‌کشی؛ اما «موی» نازنینت می‌رود که می‌رود؛ انگار که اصلاً از ابتدا وجود نداشته است.
کد خبر: ۱۵۸۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۳۰

مطالب بیشتر