پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
اختصاصی «فکرشهر»/ ارسالی مخاطبین
فکرشهر: این‌ حقِ تمام مردم دنیا است که بدانند چگونه؟ چرا ؟ و به چه دلیل این مصیبت گریبانگیرشان شده است؟ پسری که تا دیروز پدر داشت الان یتیم و سرنوشت این پسر بچه تا هزاران نسلش متفاوت خواهد بود نسبت به زمانی که پدر داشت و هزارانِ دیگر... 
کد خبر: ۶۹۱۲۹
دوشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۹

فکرشهر ـ مهرانگیز قلیپور: آیا هیچ کسی فکرش را می کرد همزمان با شروع سال نو میلادی، دیوانه ای سنگی در چاه بیندازد که هیچ کس نتواند آن را از چاه دربیاورد؟ سنگی که تمام دنیا دست به دست هم داده اند تا آن را از چاه دربیاورند و درآوردنش محال و عجیب اینکه کسی هم نمی داند آن دیوانه چه کسی بوده است؟

عده ای عقیده دارند، کسی که سنگ را انداخته نه تنها دیوانه، که بسیار هم عاقل بوده است و با زیرکی تمام این کار را کرده و دست هایی پشت پرده در کار است و هزاران دلیل و مدرک هم بر این ادعای خود ارائه می دهند؛ عده ای دیگر هم طبق معمول همیشه، همه اتفاقات دنیا را به عواقبِ اعمالِ انسان در این دنیا مرتبط می دانند و می گویند این همان بلای آسمانی است که گریبانگیر عالم شده و این سنگ یکی از نشانه های آخر الزمان است و در ادیان متفاوت، منتظر ظهور ناجی خود هستند و می گویند مردم «التوبه» و...

و دسته سومی هم هستند که می گویند این تنها یک جهش ژنتیکی و موضوع بیولوژیکی است و این بیماری یک ویروس و از نوع انتقال بیماری از دام به انسان است...

و اما فارغ از اینکه چه کسی یا چه کسانی این سنگ را در چاه انداخته، عاقل بوده اند و الان دارند به ریش جهانیان می خندند و یا دیوانه و الان دارند با چوبشان هی هی می کنند و کوچه ها را می چرخند و یا بلای آسمانی است و خداوند بشر را غضب کرده و یا انتقال بیماری دام به انسان و... فعلا سنگ آن چنان بزرگ است که هیچ کس نمی تواند آن را از چاه دربیاورد و این سنگ نه گدا می شناسد نه غنی؛ نه رئیس جمهور نه کارگر؛ نه توانا و نه ناتوان؛ نه کوچیکی سرش می شود و نه بزرگی و احترام و برعکس، دقیقا می رود سراغ پیرها و افراد ناتوان... 
از این ها بگذریم، این سنگ فعلا در ته چاه است و باید همه دست به دست هم بدهیم و درش بیاوریم و اما چگونه؟؟

من یک تئوری دارم به نام تئوری «خوابِ شیرینِ صبح» 

این تئوری می گوید خوابِ صبح، خیلی شیرین است و هیچ کس دوست ندارد چشمش را اول صبح باز کند، مخصوصا وقتی یکهو و ناگهانی نور به چشمان بخورد. 

اولین واکنش هر شخص به نورِ تابناک و روشنِ پشت پنجره، بستن چشمان است و رفتن زیر پتو. 

این تئوری تقریبا برای همه صادق است؛ منتهی برخورد آدم ها متفاوت است؛ یکی سرش را زیر لحاف می کند و تا لنگ ظهر می خوابد و دیگری بلند می شود، پرده را می کشد و به صبح سلام می کند. 

با ورود کرونا به کشور، عده ای سرشان را زیر لحاف کرده و تا لنگ ظهر خوابیدند و عده ای نگران و مضطرب و البته دست تنها...

راهی که سال ها مسوولین ما انتخاب کرده اند، بستن چشمانشان به روی مشکلات و تا لنگ ظهر خوابیدن و البته تازگی ها هم برخی مسوولین روزهای خاصی متوجه می شوند مثلا جمعه یا دوشنبه و یا گاهی آن قدر دیر متوجه می شوند که مصداق مثل «نوشداروی بعد از مرگ سهراب است».

شاید هم گناهی ندارند؛ آنها سال هاست که دنبال این هستند که چه کسی لامپ را روشن کرد و یا پرده پنجره را کشید و آنقدر درگیر حواشی و مقصر می گردند که سنگ از سر چاه به ته چاه بیشتر سقوط کرده و و هی، هر روز پایین تر می رود و درآوردنش محال تر می شود؛ بگذریم از این که چه کسی یا چه کسانی، این سنگ را در چاه انداختند و قصد و غرضشان چه بوده و آیا دست هایی پشت پرده در کار بوده یا نبوده است؟!

بگذریم که خواب شیرین صبحگاهی به قول جناب سعدی «پیاده را از سبیل باز می دارد».

حال وقت این نیست که بگوییم، آب که دارد از سر می گذرد، چه بک وجب چه چند وجب، پس بگذاریم بگذرد، که درست برعکس باید هوشمندانه و سریع جلوی قطره ها را بگیریم تا سیل نشده و خانه مان را ویران نکرده است.

حال همه باید دست به دست هم بدهیم و این سنگ را از ته چاه بیرون بیاوریم تا بیشتر سقوط نکرده ایم. 

و در این میان کم نیستند کسانی که نه تنها کمکی نمی کنند، بلکه سنگریزه هایی هم پرت می کنند و کار را دشوارتر. 

چه آن هایی که دولتی اند با تصمیمات اشتباه و دیرهنگام و چه شهروندانی که به همین تصمیمات دیرهنگام هم گوش نداده و کار خودشان را می کنند 

و اما در پایان، سوای تمام این مسائل، آیا واقعا اگر این سنگ از سوی ما در چاه جهانی انداخته شده بود، دنیا حساب ما را کف دستمان نمی گذاشت؟ و همین طور ساده با مساله برخورد می کرد؟ 

آیا ما مقصر شناخته نمی شدیم و هزاران تهدید و تحریم و قطعنامه و کوفت و زهرمار، از جانب همان هایی که سال هاست سنگ های مشابهِ این سنگ به سوی دنیا پرتاب کرده اند و هیچ کس هم جلودارشان نیست؟

آیا هر روز یک کمیته حقیقت یاب از سازمان های جهانی (ملل و بهداشت و...) برای علل و صحت و سقم ماجرا وارد ایران نمی شد؟؟؟!!!

مگر نمی گویند ریشه این ویروس چین است، آیا کسی به چین، دومین اقتصاد برتر دنیا، جرات کرد بگوید، بالای چشمت ابروست؟ و آیا کسی توانست بگوید، ای چین، تو، بخردانه یا نابخردانه، چه کرده ای که تمام دنیا هر چه زور می زند هی سنگ بیشتر سقوط می کند؟؟

و سوال آخرم اینکه آیا واقعا جامعه جهانی، نباید یک تنه، شکایتی علیه مسببین این‌ حادثه تنظیم و به سازمان ملل تقدیم کند؟

این‌ حقِ تمام مردم دنیا است که بدانند چگونه؟ چرا ؟ و به چه دلیل این مصیبت گریبانگیرشان شده است؟

عزیزانی که دیروز در بین ما بودند و الان نیستند... 

پسری که تا دیروز پدر داشت الان یتیم و سرنوشت این پسر بچه تا هزاران نسلش متفاوت خواهد بود نسبت به زمانی که پدر داشت و هزارانِ دیگر... 

خون تمام عزیزانی که در دنیا فوت شده اند، بر گردن مسببین این جنایت است؛ چه خواسته و چه ناخواسته... 

اصلا چه فرقی می کند؟؟!!

آنها که این مصیبت را به جهان تحمیل کرده اند باید تاوان پس بدهند...

ولی ای کاش اینقدر دنیا در مقابل ابرقدرت ها علیل و ذلیل نبود که به معشوقه مادرش بگوید عامو جوونی...

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر