پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار جامعه
مطالب بیشتر
کد خبر: ۷۵۳۸۱
پنجشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۲

فکرشهر: کودتاچی آن‌ هم از نوع نظامی هر چه دورتر بهتر! فضل‌الله زاهدی، ۱۰ سال بعد از کودتا چنین روزی در ژنو درگذشت.

به گزارش فکرشهر، روزنامه شرق نوشت:‌ «اقبال اگرچه با کودتا به او رخ نمود اما همان‌ قدر زود هم از او رخ بربست. نامش به نخست‌وزیر کودتا معروف شد اما دوامش کوتاه بود. افسر نظامی گویا فقط مأمور بود تا کابینه پس از کودتا را تشکیل دهد اما آن‌ قدر معتمد نبود تا برای مدتی طولانی صدارت به او سپرده شود. حتی نه آن‌ قدر که در کابینه یا جایی دیگر در کشور زمام اموری دیگر را عهده‌دار شود. سمتی که بعد از نخست‌وزیری به او داده شد، به‌نوعی یک تبعید بود اما مانند سلفش با دادگاه و در زادگاهش نبود. بدون دادگاه او را از کشورش دور کردند. زاهدی پس از استعفا فقط پنج روز، آن‌ هم برای شرکت در مراسم پیوند فرزندش اردشیر با شهناز پهلوی به ایران آمد و به غیر از آن هرگز اجازه حضور در کشور را پیدا نکرد. اگر چه روزنامه کیهان بعد از درگذشت زاهدی مدعی شد که او به‌تازگی به ایران آمده و با شاه ملاقات کرده بوده! اما اقوال حاکی از این است که حتی نسبت خویشاوندی نیز باعث پذیرش دوباره فضل‌الله زاهدی از سوی شاه نشد. کودتاچی آن‌ هم از نوع نظامی هر چه دورتر بهتر! فضل‌الله زاهدی، ۱۰ سال بعد از کودتا چنین روزی در ژنو درگذشت.

می‌گویند نخستین افسری بود که برای اجرای طرح کودتا پیشنهاد شد؛ به‌ویژه که مدتی قبل هم در پناه آیت‌الله کاشانی در مجلس امان گرفته بود. زاهدی متهم به شرکت در ربودن و قتل افشار طوس، رئیس شهربانی دکتر مصدق و رهبر افسران ناراضی ارتش پس از تسویه توسط دکتر مصدق بود. با سقوط و اشغال مناطق حساس مانند ستاد ارتش، رادیو، مرکز تلفن و مراکز پلیس و خانه شخصی دکتر مصدق، پیروزی مسجل شد و زاهدی سوار بر تانک به نخست‌وزیری رفت؛ هرچند او نتوانست این سمت را برای مدت مدیدی از آن خود کند. دولت پس از کودتا دولت مستعجل بود. زاهدی با شاه به اختلاف خورد، گویا خودش هم باور نداشت که این شاه پساکودتا دیگر آن شاه پیشین نیست. او که از پس مصدق ِ یک‌دنده برآمده، قطعا از یارانی که سر ناسازگاری بردارند بیشتر و بهتر برخواهد آمد. اختلافات میان زاهدی و شاه، باعث شد او کمتر از دو سال پس از کودتا، ۱۶ فروردین ۱۳۳۴ از مقام خود کناره بگیرد و به‌عنوان نماینده دائمی ایران در دفتر اروپایی سازمان ملل متحد به سوئیس فرستاده شد که عملا نوعی تبعید به شمار می‌رفت. محمدرضا پهلوی آن‌ گونه که در «پاسخ به تاریخ» می‌نویسد، از آغاز تمایلی به نخست‌وزیری زاهدی نداشته است.

سپهبد زاهدی از آن دسته مردانی نبود که پهلوی دوم با میل و رغبت به نخست‌وزیری او رضایت داشته باشد. مردانی با سبقه و رابطه پیچیده‌ با هرم قدرت و خارجی‌ها هیچ‌وقت معتمد نیستند. حضورش در عرصه قدرت ذاتا شاه را به وحشت می‌انداخت. محمدرضا می‌دانست که زاهدی قزاقی است که به‌ خاطر حضور فعالش در جنگ‌های داخلی ایران و توان بی‌رحمی‌اش در قلع‌وقمع مبارزان، جدایی‌طلبان و نیز آزادی‌خواهان به‌سرعت پله‌های ترقی را طی کرده است. زاهدی برای او صرفا مهره‌ای بود که در بزنگاه می‌شد از او استفاده کرد.

مخالفت با زاهدی از سوی یک اقلیت پارلمانی در مجلس شورا آغاز شد. انتقاد نمایندگان اقلیت در مجلس شورا و شماری از سناتورها در مجلس سنا و سؤال‌های پیاپی آنان از دولت و وزیران، با نقشه طرح‌شده برای برکناری زاهدی ارتباط داشت. نمایندگان اقلیت چند بار مانع تشکیل جلسه مجلس شدند و برای هماهنگی در مخالفت با دولت، هفته‌ای یک بار با اقلیت مجلس سنا جلسه مشترک داشتند. جعفر بهبهانی و مهندس شاهرخ‌شاهی دو مخالف جدی زاهدی در مجلس شورا، از دربار دستور می‌گرفتند و در برابر اینان اکثریت دو مجلس - که طرفدار زاهدی بودند - برای بی‌اثرکردن نقشه اقلیت می‌کوشیدند. شایعه خوش‌گذرانی‌های زاهدی، تفریحات شبانه او و اخبار سوء استفاده‌های برخی از همکاران زاهدی از شغل‌ومقامشان نیز برای مخالفان وسیله تبلیغات بر ضد او شده بود. همه این تحرکات و تبلیغات نشان‌دهنده آن بود که شاه از ادامه زمام‌داری زاهدی خشنود نیست.

کم‌کم گفت‌وگوی برکناری زاهدی نه‌تنها در محافل سیاسی تهران، بلکه از اواخر سال ٣٣ در محافل مطبوعاتی و سیاسی چند کشور دیگر نیز شایع شد. چهارم فروردین ۱۳۳۴، زاهدی برای استراحت چندروزه به رامسر رفت و روز یازدهم فروردین هنگامی که شاه و ملکه ثریا از خوزستان برمی‌گشتند، زاهدی در ایستگاه راه‌آهن از آن دو استقبال کرد. همان روز این شایعه در محافل دولتی، پارلمانی و سیاسی به گوش می‌رسید که زاهدی به دعوت دولت آلمان ‌غربی به‌زودی رهسپار آن کشور خواهد شد. روز ١٦ فروردین امیراسدالله علم، سرپرست املاک پهلوی، پیامی از سوی شاه برای زاهدی برد و پاسخ زاهدی را به شاه رساند. علم در آن روز چهار بار در میان دربار و مقر نخست‌وزیری، کاخ وزارت امور خارجه واسطه مبادله پیام‌های شاه و پاسخ‌های زاهدی بود. در این پیام‌ها شاه به زاهدی تکلیف کناره‌گیری کرد، زاهدی گفته بود شاه تاج‌وتخت خود را مدیون فداکاری من است. حالا چه شده که فراموش کرده است؟ رضا افشار، نماینده مجلس شورا، در پشت تریبون مجلس به این‌گونه برکناری زاهدی از پست نخست‌وزیری اعتراض کرد: «بر خلاف قانون اساسی زاهدی را مجبور به استعفا کرده‌اند!»

فردوست می‌گوید: «زاهدی پس از برکناری تا ١٣٣٧ در ژنو ماند. سپس پیرو بعضی وعده‌های طرفدارانش برای صعود مجدد در مناصب دولتی به تهران آمد اما مخالفت شاه با واگذاری اختیارات بیشتر به او سبب بازگشت مجدد او به ژنو شد.»

شاه در کتاب پاسخ به تاریخ اعتراف می‌کند که خود تمایل قلبی به نخست‌وزیری زاهدی نداشته است. آبراهامیان نیز این خواسته قلبی شاه را تأیید می‌کند و می‌نویسد: «شاه به‌هیچ‌وجه علاقه نداشت برخی ژنرال‌های بالقوه خطرناک را جایگزین مصدق نماید»، «بر تمام ارکان حکومت سلطه داشت. با اسکورت حرکت می‌کرد ... افسران و امیران ارتش را بدون جلب نظر شاه به هر شغلی که مناسب می‌دانست منصوب می‌کرد، مقامات بلندپایه دولتی زیر نفوذ او بودند و در مشاغل ارتشیان و نیز در سازمان ارتش تغییراتی داد که گاهی مورد رضایت شاه نبود. در آیین‌هایی که با حضور شاه برپا می‌شد، مردم پس از گفتن شعار «جاوید ‌شاه» شعار «زنده‌باد زاهدی» را سر می‌دادند و این خوشایند شاه نبود.»

دو هفته پس از دهمین سالگرد ۲۸ مرداد بود که قهرمان «قیام» و رئیس دولت «کودتا» در کاخ گل سرخ ژنو جان سپرد. می‌گفتند مدت‌ها بیمار بوده است. اسدالله علم، نخست‌وزیر وقت، ساعتی پس از شنیده‌شدن خبر درگذشت زاهدی در افواه عمومی پایتخت، ابتکار عمل را در دست گرفت و اعلامیه‌ای صادر کرد. در بیانیه اسدالله علم آمده بود: «با کمال تأسف و تأثر به اطلاع هم‌وطنان عزیز می‌رساند که بنا بر گزارشی که امروز از ژنو رسیده است، شب گذشته تیمسار سپهبد زاهدی، نخست‌وزیر سابق ایران که در لحظات حساس تاریخ مملکت در راه خدمت به شاهنشاه و ملت و وطن خود فداکاری و جانبازی کرد، زندگی را بدرود گفته است. چگونگی حمل جنازه آن سرباز فقید و برگزاری مجلس یادبود طی اعلامیه دیگری به اطلاع ملت ایران خواهد رسید. نخست‌وزیر اسدالله علم.»

در خبر روزنامه اطلاعات آمده بود که «ظهر امروز با ‌نهایت تأسف اطلاع یافتیم که تیمسار سپهبد زاهدی، نخست‌وزیر اسبق و سفیر فوق‌العاده ایران در دفتر اروپایی سازمان ملل متحد، شب گذشته پس از چند روز کسالت که ناشی از سکته قلبی بوده، در ژنو دار فانی را وداع کرده است. به‌ طوری‌ که اطلاع یافته‌ایم قبل از ظهر امروز مراتب به عرض شاهنشاه رسید و همچنین از طرف دولت اعلامیه‌ای صادر گردید. آقای مهندس اردشیر زاهدی، سفیرکبیر ایران در انگلستان، بامداد امروز از جریان مرگ پدر خود در لندن مطلع شد و پس از کسب اجازه از پیشگاه شاهنشاه برای ترتیب انتقال جسد عازم ژنو گردید.»

روزها بسیاری از نشریات حتی عامه‌پسند رپرتاژهایی طولانی از زندگی و خدمات زاهدی به چاپ می‌رساندند و او را در صورت قهرمانی ملی تصویر می‌کردند. روزنامه کیهان هم در گزارشی مدعی شد سپهبد فضل‌الله زاهدی چندی پیش به تهران آمد و به حضور شاهنشاه رسید و سپس به همدان رفت و پس از چند روز به ژنو بازگشت.

پیکر سپهبد زاهدی ۱۶ شهریورماه ۱۳۴۲ با هواپیما به ایران منتقل شد. بامداد روز بعد، مسجد سپهسالار تهران، شاهد مراسمی رسمی با حضور شاهپور غلامرضا به نمایندگی از طرف شاه، اردشیر زاهدی و خانواده متوفی، اسدالله علم نخست‌وزیر، اعضای هیات دولت و امرای ارتش بود که در جریان آن، جنازه نخست‌وزیر اسبق تشییع و در آرامگاه خاندان زاهدی در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد.»

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر