فکرشهر ـ خانوم کوچیک: شوهرم سالهای آخر خدمتش را در یکی از دستگاه های اجرایی میگذراند و با آب باریکه ای زندگی مان را سر و سامان میدهد، اما طرح خیلی صیانت دولت طی یکی دوماه گذشته باعث شد تا با اقدامات مجازی خود بتوانیم تکانی به خود دهیم و اندک وسایل منزل را گسترش دهیم.
قبلا درباره کاسبان تحریم در سطح کلان چیزی شنیده بودم اما به قول شاعر، «شنیدن کی بود مانند دیدن»!
منی که از فعالیت مجازی آقای همسر شدیدا گلایه مند بودم، در این شب های عزیز اینترنت ملی آرزو دارم که نامبرده با تمام تلاش خود گوگل را درنوردد تا پروکسی و فیلترشکن و تحریم شکنی پیدا کند و آن را با فی مناسب به هموطنان عزیزتر از جانم بفروشد تا از قبل این تجارت، خانواده کم بضاعت ما که در دهک های پایین جامعه است، به دهک های آقازاده ها تکیه دهد و با پولش به زنهای همسایه فخرفروشی کنم.
اینگونه است که کاسب تحریم بودن را لذتی پرسود و عاری از گناه میدانم، چون میبایست نیمهی خالی لیوان را هم نگاه کرد. چون در صورت نبود کاسبانی چون همسر گرامی ام، مردم شریف کشور نمیتوانند از امکانات ارزشمند واتس اپ و اینستاگرام استفاده لازم را ببرند. اصلا اینگونه عنوان کنیم که حرکت همسر بنده و دیگر عزیزانی که در کار تجارت فیلترشکن هستند، اُردنگی محکمی است برای رسانه های کشورهای بیگانه! چون با وجود اینستاگرام و واتس اپ، هیچ هموطنی حاضر به دیدن اینترنشنال و بی بی سی نیست.
همین کار کوچک همسر من را ببینید چقدر ارزشمند است! این حرکت را به فرزند رشید «انسیه خانم» تعمیم دهیم. شک ندارم فرزند انسیه که هیچ، خود انسیه و همسر گرامی شان هم با این ثوابی که فرزند میکند به صورت شوتی، وارد بهشت خواهند شد و همچون زمین های این دنیا، زمین های دوبر بهشت با خیابان بیست و چهارمتری مرکز شهرش را با هر قیمتی که باشند، خواهند خرید.