فکرشهر: مراسم تشییع پیکر و خاکسپاری محمدعلی اسلامی ندوشن در تورنتو کانادا برگزار شد.
به گزارش فکرشهر از ایسنا، مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر این نویسنده، شاعر، پژوهشگر، مترجم و استاد زبان و ادبیات فارسی (۱۰ اردیبهشتماه از ساعت ۲۳:۳۰ به وقت تهران) با حضور خانواده او از جمله همسرش شیرین بیانی در کانادا برگزار شد.
به گفته خانواده محمدعلی اسلامی ندوشن، پیکر او که در سالهای اخیر در کنار فرزندانش در این کشور زندگی میکرد به صورت امانی و موقت در آنجا به خاک سپرده شده است.
شیرین بیانی، تاریخنگار، پژوهشگر و استاد دانشگاه در مراسم یادبود اسلامی ندوشن که به صورت مجازی پخش شد، با تشکر از حاضران گفت: در این مدت بسیاری بیمارداری مرا ستودند و من همواره در پاسخ به آنها گفته و میگویم این انجام وظیفه بوده است؛ وظیفه انسانی و وظیفه مهرآمیزی که در دلم دارم.
او سپس گفت: علت بودن ما در کشور غریب این بود که سالانه برای دیدار با فرزندان و سخنرانی در مراسمها به کانادا میآمدیم و از جبر روزگار و سرنوشت اینگونه بود که به دنبال چندین بار زمین خوردن که به علت ضعف و سرگیجه بود، سفر دور و دراز مقدور نباشد و ما ماندگار شدیم. باید از این سرنوشت راضی باشیم زیرا در کنار فرزندانمان این دوران سریعتر و راحتتر طی شد و این بود که از ایران دور ماندیم.
بیانی با بیان اینکه ساعاتی از روز را به نوشتن میگذراند، افزود: فکر فرهنگ و تاریخ این سرزمین از من دور نمیماند به قول سعدی «حلقهای بر گردنم افکنده دوست/ میکشد هرجا که خاطرخواه اوست». ما چنین تصمیم گرفتیم با توجه به اینکه سالهای پایانی زندگی را در کنار فرزندان بوده، به امانت در این کشور بماند تا در موقع مقتضی به کشور بازگردد زیرا به قول مولوی «هرکسی کو دور ماند از اصل خویش/ باز جوید روزگار وصل خویش».
این پژوهشگر و نویسنده خاطرنشان کرد: او آرامگاه ابدی خود را در جوار خیام در نیشابور برای خود برگزیده بود؛ این در آینده عملی خواهد شد و باخبر شدم مقدمات آن در نیشابور در حال انجام است.
به گفته مجری مراسم، یادمان محمدعلی اسلامی ندوشن روز ۲۸ اردیبهشتماه همزمان با بزرگداشت خیام در نیشابور رونمایی خواهد شد.
سپس دولتشاهی یکی از اقوام محمدعلی اسلامی ندوشن درباره ویژگیهای این چهره فقید فرهنگی گفت.
اصغر دادبه، نویسنده، پژوهشگر و متولی نظارت بر آثار محمدعلی اسلامی ندوشن در ایران نیز در پیامی صوتی درباره ایراندوستی محمدعلی اسلامی ندوشن اظهار کرد: نام او یاد ایران را تداعی میکند و نام ایران، یاد دکتر اسلامی ندوشن را. «ایران را از یاد نبریم» تنها یک شعار نیست بلکه معنایی ژرف و حقیقتی مقدس را بازگو میکند؛ حقیقتی نو از عشق به میهن و غافل نماندن از ایران؛ غفلتی که گرفتاری به بار میآورد.
او در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «ایران را از یاد نبریم» شناسنامه و معرف شخصیت، نگاه و کوششهای ارجمند استاد اسلامی ندوشن است. نگاه استاد اسلامی به ایران، نگاهی عاشقانه و خردمندانه است. نگاه عاشقانه، نگاهی است که معشوق حکایت دیگر مییابد و نگاه عاشق غیرت به دنبال دارد، در این نگاه خویشتن فراموش شده و آنچه میمانند فکر معشوق است، چنانچه حافظ میگوید «چنان پر شد فضای سینه از دوست/ که فکر خویش گم شد از ضمیرم». اسلامی ندوشن ممکن است یک دم خود را فراموش کرده باشد اما یک دم ایران را از یاد نبرده. تمام عمر در فکر ایران بود، از ایران گفت، برای ایران نوشت و در راه اعتلای فرهنگ کشور ایران کوشید.
مراسم خاکسپاری و یادبود اسلامی ندوشن به صورت مجازی در صفحه این چهره فقید فرهنگی که زیر نظر خانواده او اداره میشود، پخش شد و بیش از هزار نفر به صورت آنلاین شاهد آن بودند.
محمدعلی اسلامی ندوشن متولد سال ۱۳۰۴ در ندوشن یزد بود که پنجم اردیبهشتماه در ۹۷ سالگی در کانادا از دنیا رفت.
او دانشآموخته حقوق بینالملل از فرانسه بود و استاد پیشین دانشگاه تهران، که علاوه بر درسهای حقوقی، به تدریس نقد ادبی، سخنسنجی و ادبیات تطبیقی نیز میپرداخت. اسلامی ندوشن سالها زندگی خود را صرف تحقیق در آثار ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کرد و آثارش بهصورت کتاب در بیش از ۵۰ جلد در زمینههای گوناگون اعم از ادبی، فرهنگی و اجتماعی به چاپ رسیده است.
برخی از کتابهای محمدعلی اسلامی ندوشن عبارتاند از: «ماجرای پایانناپذیر حافظ»، «چهار سخنگوی وجدان ایران»، «تأمّل در حافظ»، «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه»، «داستان داستانها»، «سرو سایهفکن»، «ایران و جهان از نگاه شاهنامه»، «نامه نامور»، «ایران را از یاد نبریم»، «به دنبال سایه همای»، «ذکر مناقب حقوق بشر در جهان سوم»، «سخنها را بشنویم»، «ایران و تنهائیش»، «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟»، «مرزهای ناپیدا»، «شور زندگی» (وان گوگ)، «روزها» (سرگذشت - در چهار جلد)، «باغ سبز عشق»، «ابر زمانه و ابر زلف»، «افسانه افسون»، «دیدن دگر آموز»، «شنیدن دگر آموز»، «جام جهانبین» و «آواها و ایماها».