فکرشهر: دیپلمات سابق ایران در مقر سازمان ملل در نیویورک در تحلیل خود از مقاله جوزپ بورل میگوید که در این مقاله تاکید بورل بر این است که آنچه میشد در جریان مذاکرات انجام داد، انجام شده است و آنچه که او "متن پیشنهادی من" می نامد، حاوی تغییراتی است که از نظر او حاوی "بهترین معامله ممکن و در عین حالی قابل اجرا است". وی اضافه کرده است که "تصمیم باید هم اکنون گرفته شود" و او "بدیل جامع و موثر دیگری در دسترس نمی بیند." وی به طور ضمنی هم گفته است که این پایان کار است و اگر این "پیشنهاد رد شود، در معرض یک بحران هسته ای خطرناک خواهیم بود." قاعدتا بورل به عنوان نماینده عالی سیاست خارجی اروپا باید قبل از ارائه این پیشنهاد حداقل با سه کشور اروپایی مشورت کرده باشد و احتمالا نظر امریکا را گرفته باشد، هر چند که آنها رسما به این پیشنهاد متعهد نیستند. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفته است که درکش این است که این متن بر مبنای متن مذاکرات وین که از مارس روی میز بوده است، تنظیم شده و مقامات آمریکایی تغییرات داده شده را بررسی و سریعا نظر خود را به بورل اعلام خواهند شد. با این حال بعید نیست متن بورل مورد تایید طرف غربی باشد، و آنها صرفا منتظر شنیدن نظر ایران باشند.
تماس تلفنی امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه با سید ابراهیم رئیسی و پس از آن گفت و گوی وزیر امور خارجه سلطنت عمان با وزیر امور خارجه ایران نیز ممکن است بی ارتباط با این پیشنهاد جدید جوزپ بورل نباشد. به منظور بررسی و تحلیل تحولات اخیر، «انتخاب» با کوروش احمدی، دیپلمات سابق ایران در سازمان ملل به گفت و گو نشسته است.
بورل بطور ضمنی گفته این پایان کار مذاکرات احیای برجام است / این اظهارات در کنار تحولات اخیر یعنی نقطه عطفی جدید در مذاکرات / تداوم وضع فعلی و مسکوت گذاشتن مذاکرات، به سود هیچکدام از طرفین نیست/ اگر گفتگوها مسقیم بود، کار بهتر پیش میرفت
*آقای احمدی! تماس تلفنی مکرون با رئیس جمهور ایران، تماس تلفنی وزیر امور خارجه سلطنت عمان با حسین امیرعبداللهیان و همچنین مقالهای که بورل منتشر کرده است؛ همه اینها را آیا میتوان به عنوان تحرکات قابل توجه و معناداری در مذاکرات گره خورده فعلی تلقی کرد؟
مقاله آقای بورل دو روز بعد از تماس تلفی ماکرون با آقای رئیسی منتشر شد. مطابق بیانیهای که کاخ الیزه در مورد این تماس تلفنی منتشر کرد، مکرون بر ضرورت "تصمیم روشن" از طرف ایران تاکید کرده است که تقریبا میتوان گفت با محتوای مقاله بورل بیشباهت نیست. اگر چه اروپا و امریکا متعهد به محتوای این مقاله و متن پیشنهادی نیستند، ولی میتوانیم احتمال دهیم که طرف مشورت بوده اند. این متعهد نبودن به معنای این است که هنوز راه برای اینکه امریکا بتواند مانوری انجام دهد، باز است. در مجموع، این تحولات را میتوانیم به عنوان نقطه عطفی در این پروسه مذاکراتی تلقی کنیم. یک تحول دیگر هم که همزمان با موارد یادشده اتفاق افتاد، مصاحبه گروسی با شبکه CNN بود که در آن گفت آژانس در اطلاعاتی دال بر اجرای یک برنامه هسته ای نظامی در ایران ندارد، ولی این فعالیتها بیارتباط با ساخت بمب هم نیست. این چند اتفاق را اگر در کنار هم بگذاریم، میتوانیم بگوییم که یک نقطه عطقی دارد شکل میگیرد و یک افزایش فشار جدیدی بعد از مذاکرات دوحه و بعد از تحولات دیگری نظیر روابط ایران و روسیه و سفر پوتین به ایران شکل گرفته است. بدین منظور ممکن است غرب، و از جمله امریکا، تصمیم گرفته باشند که یک فشار دیگری وارد کنند تا شاید بر تصمیم ایران تاثیر بگذارند، و احیانا زمینه را برای مقصر وانمود کردن ایران فراهم کنند. البته این را هم باید در نظر داشت که با توجه به بحران اوکراین، در چند ماه گذشته یک راه حل هم مسکوت گذاشتن موضوع بوده است. یعنی ایران و امریکا به همین ترتیبی که در چند ماه گذشته جلو آمدهاند، به همین ترتیب ادامه دهند و ضمن بررسی اقدامات احتمالی بعدی، هیچکدام شکست مذاکرات را اعلام نکنند و تلاشها را فعلا متوقف نکنند؛ ضمن اینکه اقدامات بعدی از سوی غرب میتواند ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و از جانب ایران هم اقدامات بیشتری در جهت فعالیتهای هستهای و غنیسازی باشد.
یک عامل دیگری که در این میان باید در نظر گرفت، فشاری است که اسرائیل دارد وارد میکند. طی هفتههای گذشته لفاظی مقامات اسرائیلی در مورد حمله به تاسیسات هستهای ایران، بیشتر شده است و صرف همین لفاظیها باعث افزایش تنش میشود. افزایش تنش در این شرایط، حتی بدون اینکه اقدامی عملی صورت گیرد، روی بازار انرژی و وضعیت اروپا میتواند تاثیرگذار باشد. به همین دلیل، صرف نظر از اینکه که یک گزینه این است که به دلیل تحولات اوکراین موضوع مسکوت گذاشته شود، ولی فشارهایی هم که در منطقه وارد میشود، موجب نگرانی برخی جریانها در امریکا از اقدامی احمقانه از سوی اسرائیل و قرار دادن آنها در برابر عمل انجام است. مجموعه این عوامل را می توان موجب تحرکات جدید دانست. اکنون باید دید واکنش تهران به این تحرکات چه خواهد بود.
* برخی معتقدند که اگر توافق نوشته یا نانوشتهای، ولو به صورت موقت صورت نگیرد، این وضعیت قابل تداوم نیست، چراکه نفع هیچ کدام از طرفین مذاکره هم در تداوم این وضعیت نیست. نظر شما در این خصوص چیست؟
علی الاصول درست است. تداوم این وضع و مسکوت گذاشتن مذاکرات، به سود هیچکدام از طرفین نیست چون ایران مشخصا به دلیل تحریمها ضرر میکند، بخصوص در شرایطی که فرصت جنگ اوکراین و کمبود عرضه انرژی ایجاد شده و ایران می تواند با استفاده از این بحران در چارچوب منافع ملی خود و در جهت احیای برجام حرکت کند. ایران در این شرایط میتواند بازارهای سابق خود را به دست بیاورد و نفت را بدون تخفیف، به قیمت بازار و دو یا دو و نیم برابر حجم کنونی بفروشد. همچنین برداشته شدن تحریمهای بخشهای مختلف اقتصاد، اعمل از اتوموبیلسازی، صنایع پتروشیمی، بانکها، معادن، سوئیف و ... کمک بسیار بزرگی به اقتصاد ایران و شرایط زندگی مردم میکند.
از آن طرفی با توجه به لفاظی های اسرائیل و در شرایطی که جنگ اوکراین در جریان است، غرب نگران یک وضعیت متشنج دیگری، در یک منطقه حساستری، یعنی خلیج فارس است که می تواند بازار انرژی را بیش از پیش مختل و به کمبود در آن بیشتر دامن بزند. ضمن اینکه مثل همیشه ادعاهایی درباره برنامه هستهای ایران، افزایش غنیسازی و نگرانی از اینکه ممکن است ایران در جهت ساخت بمب حرکت کند، وجود دارد. با این تفاسیر ادامه وضع موجود به نفع هیچکس نیست و ممکن است این تحرکی که نماینده اتحادیه اروپا نشان داده، یک اقدام دیگری در جهت شکستن بنبست جاری باشد. بنابراین باید منتظر ماند و دید که عکس العمل تهران چه خواهد بود.
برخی از تحلیلگران از جمله دکتر هادیان معتقدند که اگر بخواهیم توافق پایدارتر باشد، الان که اهرمی تحت عنوان انباشت اورانیوم 20 و 60 درصد داریم، باید بر سر بندهای غروب، در ازای امتیازات بیشتر مذاکره کنیم. نظر شما در خصوص این نظرات چیست؟
ظاهرا چنین مذاکراتی در جریان بوده است. یعنی با توجه به اهرم فشاری که ایران دارد و شرایط بینالمللی، ایران خواستههایی را مطرح و روی آنها پافشاری کرده است. مقامات از انتفاع کامل اقتصادی صحبت میکنند. انتفاع کامل اقتصادی ممکن است شامل لغو تحریم های بیشتر یا حداقل خارج کردن نهادها و اشخاص مرتبط با سپاه از ذیل تحریمها باشد، در صورتی که در سال 94 این تحریمها علیه سپاه به بهانه تروریسم و حقوق بشر، برداشته نشد. این امتیازاتی است که ایران دارد در موردشان چانهزنی و مذاکره میکند. البته بعضیها در غرب اشاره کرده بودند که در جلسه دوحه، طرف ایرانی خواستههایی را مطرح کرده که ربطی به برجام نداشته است. ظاهرا طرف ایرانی با فرض اینکه اهرمهایی مانند سطح غنیسازی و بعضی اهرمهای دیگری که در ارتباط با تحولات اوکراین، وضعیت بازار انرژی و مشکلات اروپا و آمریکا است، در اختیار دارد، مشغول چانه زنی است. البته این را باید در نظر بگیریم که با توجه به سیاست داخلی امریکا، تا چه حد احتمال موفقیت برای این چانهزنیها وجود داد.
*برخی بر این باورند که آمریکا در مذاکره مستقیم ممکن است انعطاف بیشتری به خرج دهد؛ به باور شما زمان مذاکره مستقیم فرا نرسیده است؟
طبیعتا مذاکره مستقیم کار را بسیار آسانتر و سرعت پیشرفت را بسیار بیشتر و امکان تفهیم و تفاهم را فراهم تر میکند. اینکه دو نفر رو به روی هم بنشینند و با هم صحبت کنند، نسبت به اینکه کار با یک واسطهای انجام شود، بسیار متفاوت است. این از ابتدا یک گزینه بوده و اگر ایران با مذاکره مستقیم توافق میکرد، کار بهتر پیش میرفت. ولی به هر حال شاید این یک امر تعیینکننده نباشد. بدین معنا اگر فردا هم بنا بر مذاکره مستقیم شود، اگر خواسته های هر طرف برای طرف دیگر قابل قبول نباشد، مذاکره مستقیم و غیرمستقیم فرق شاید تاثیر تعیین کننده ای نداشته باشد.