فکرشهر: حمید زارعی، شاعر، نویسنده و مروج کتابخوانی در استان بوشهر معتقد است: متأسفانه در ایران همه مسائل تحت تأثیر سیاست است و دولتهای جایگزین نهتنها مدیران را تغییر میدهند که برنامهها و سیاستهای دولت پیشین را نیز قبول ندارند. برنامه موفق باشگاههای کتابخوانی نیز فدای سیاست شد.
به گزارش فکرشهر به نقل از ایسنا، باشگاههای کتابخوانی یکی از موفقترین طرحها و شیوهنامههای کتابگستر در میان کودکان و نوجوانان بودند که در مدت کوتاهی پس از راهاندازی، توانستند تحول شگرفی را در حوزه کتابخوانی کشور ایجاد کنند. این باشگاهها با هدف بسترسازی برای جذب کودکان و نوجوانان به دنیای پیچیده، هیجانانگیز و عمیق کتاب شکل گرفتند و در ادامه به پاتوقی امن و داناییافزا برای این قشر که آیندهسازان کشور بهشمار میروند، بدل شدند و با هدایت مسیر فعالیت آنها به سمت فضایی رقابتی، اعضای باشگاهها آمادهتر و پیگرانهتر در عرصه مطالعه ظاهر شدند و با مطالعه آثار متنوع و متناسب با گروه سنی خود، دانش، اعتماد بهنفس، عزت نفس، تفکر انتقادی، مسئولیتپذیری، رشد فکری، آیندهنگری و تعهد خود را به رخ کشیدند.
به گزارش ایسنا، با راهاندازی جام باشگاههای کتابخوانی شور و شوق بیشتری در میان اعضا و تسهیلگران باشگاههای کتابخوانی پدید آمد و آنها تلاش کردند تا در این رویداد ضمن رقابت با همسالان خود، قدرت نقد، ذائقه کتابخوانی و میزان دانش و آگاهی خود را به نمایش بگذارند. این باشگاهها در گسترش فرهنگ کتابخوانی در میان کودکان و نوجوانان نقش بیبدیلی را ایفا کردند و داشتند مسیر خوبی را طی میکردند و حمایتهای خوبی هم از آنها میشد اما با روی کار آمدن دولت سیزدهم و تغییر در کابینه فرهنگ، سیاستهای فرهنگی و کتابخوانی هم دستخوش تغییر و تحول شد و یکی از حوزههایی که در سیاستهای جدید فرهنگی به انزوا کشیده شد، باشگاههای کتابخوانی بودند که بدون جایگزینی از اولویت برنامههای کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کنار گذاشته شدند وبه قهقرا رفتند؛ این در حالی است که این باشگاهها در تولید آگاهی و توسعه فرهنگ کتاب و کتابخوانی در سراسر کشور بابرنامه و موفق ظاهر شده بودند.
البته یاسر احمدوند، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تازهترین گفتههای خود همزمان با هفته کتاب گفته که در حوزه ترویج برنامههای روستاها و عشایر دوستدار کتاب، پایتخت کتاب ایران و همچنین باشگاهای کتابخوانی فعالیت آنها بهطور جدی آغاز خواهد شد. باشگاههای کتابخوانی با تمرکز بر آموزش کتابداران مدارس دوباره تشکیل خواهند شد و بهدنبال آن پنج هزار باشگاه در پنج هزار مدرسه تشکیل میشود.
در ادامه درخصوص تعطیلی و سکوت فعلی باشگاههای کتابخوانی با حمید زارعی، نویسنده و فعال فرهنگی که یکی از متولیان و حامیان اصلی پایهگذاری این باشگاهها در استان بوشهر بهشمار میرود، به گفتوگو نشستهایم که ماحصل آن از نظر شما میگذرد.
آقای زارعی نخست برای ما بگویید که باشگاههای کتابخوانی کودک و نوجوان با چه انگیزهای شکل گرفتند؟
بسترسازی برای جذب کودکان و نوجوانان به کتاب با روشهای متفاوت، کمک به افزایش سرانه مطالعه میان کودکان و نوجوانان، تقویت فرهنگ گفتوگو و تقویت استدلال و مهارت در بحث و قدرت تحلیل و تفکر انتقادی در کودکان و نوجوانان، آشنایی بچهها با محیطهای مرتبط با کتاب همچون کتابفروشی، کتابخانه و تبدیل فضاهای عمومی موجود به فضاهایی مناسب برای مطالعه فردی و گروهی، گسترش فرهنگ همکاری و مشارکت در انجام یک کار گروهی، پیشرفت تحصیلی از راه برنامههای سرگرمکننده میان کودکان و نوجوانان، کمک به تأسیس و تقویت کتابخانههای کوچک کلاسی، مهدکودک، کانونهای مساجد، آپارتمانها، محلهها، مساجد، باشگاههای ورزشی، ایجاد ارتباط موثر میان اهالی قلم و کودکان و نوجوانان، کمک به گسترش تبلیغ و معرفی کتاب مهمترین انگیزههایی بودند که باشگاههای کتابخوانی بر اساس آنها شکل گرفتند.
این باشگاهها پس از شکلگیری تا چه میزان توانستند کتاب را به دنیای کودکان نزدیک کنند؛ بهویژه در نقاط محروم که کتاب حضور و نمودی چندانی نداشت؟ و مانوس شدن آنها با کتاب چه دستاوردهایی به همراه داشت؟
بیش از حد تصور موفقیتآمیز بود. کودکانی بودند که با قلک و پول توجیبی خود قفسههای کلاسی میساختند و با اهدای کتابهای شخصی خود در کلاسشان باشگاه تشکیل میدادند. شکلگیری باشگاهها نقش شگرفی را در تقویت اعتمادبهنفس، قدرت بیان، یادگیری آداب نقد، ارتباط مستقیم با نویسندگان، مشارکت گروهی، مهارت تندخوانی، افتخارآفرینی و رقابت در برنامههای کتابمحور، پویشها و جشنوارههای مختلف در قالب باشگاههای کتاب ایفا کردهاست.
پس چرا با اینکه این باشگاهها توانستند تحولی را در حوزه کتابخوانی کودکان و نوجوانان به پا کنند، به یکباره در دولت سیزدهم از حرکت ایستادند؟
فعالیت باشگاههای کتابخوانی مورد تائید مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سیزدهم نبود. متاسفانه بهجای اصلاح فرآیند، این باشگاهها را بدون هیچ جایگزینی کاملا تعطیل کردند.
این تصمیم و نگاه سلیقهای چه تبعاتی را میتواند برای جامعه کودکان و نوجوانان دوستدار کتابی که به فضای باشگاهها مانوس بودند، به همراه داشته باشد؟
یک شبکه فعال کتابخوان و ترویج کتابخوانی از بین رفت. کودکان و تسهیلگرانی که بدینوسیله میتوانستند با دانش و با اتکا به کتاب در عرصه ملی معرفی شوند و کسب افتخار کنند، این فرصت از آنها گرفته شد. خیرین کتاب بهمنظور رشد فکری کودکان دائم از باشگاههای کتابخوانی حمایت میکردند و این باشگاهها محل خوبی برای کشف استعدادها و پرورش توانایی و گسترش دانایی بودند.
با حذف این شبکه فعال، سرنوشت کودکان و نوجوانانی که از این طریق کتابخوان شدند، چه میشود؟ آیا بستر دیگری برای انجام فعالیتهای آن فراهم شده؟
متأسفانه در ایران همه مسائل تحت تأثیر سیاست است و دولتهای جایگزین نهتنها مدیران را تغییر میدهند که برنامهها و سیاستهای دولت پیشین را نیز قبول ندارند. برنامه موفق باشگاههای کتابخوانی نیز فدای سیاست شد. باشگاههای کتابخوانی باعث پیوند نویسندگان کودک و نوجوان با مخاطب اصلی شد که کودکان بودند. در خورموج و روستاهای دشتی بهخاطر باشگاههای کتابخوانی دهها نویسنده و شاعر کودک و نوجوان حضور یافتند، کارگاههای آموزشی و جشن امضا برگزار کردند. کتابهای نویسندگان را نقد و به نویسندگان نامه مینوشتند. باشگاهها در رشد نویسندگان کودک نیز موثر بودند. شوربختانه علاوه بر تعطیلی این طرح، هیچ جایگزینی نیز برای آن طراحی نشده است.
میزان انس دانشآموزان با این باشگاهها چقدر بود؟
خیلی؛ بهواسطه رقابت سالمی که در باشگاههای کتابخوانی وجود داشت، بچهها به باشگاهشان تعلق خاطر داشتند. مثل هواداری از یک تیم ورزشی. برخی مدیران مدارس تلاش داشتند معلمان فعال را که تسهیلگر باشگاه بودند، جذب آموزشگاه خود کنند. بچهها و معلمان به موجب فعالیت در باشگاههای کتابخوانی در جامعه دارای شخصیت حقوقی اما مورد تائید و تقدیر جامعه بودند. از سویی، اغلب باشگاهها که کتابخانه کلاسی داشتند، دفاتر امانت نداشتند؛ چون بچهها خود را صاحب کتابخانه و باشگاه میدانستند. با روشهای سازندهای که اجرا میشد بچهها رشد فکری میکردند و زمینهای برای بروز علائق و استعدادهایشان ایجاد میشد.
این باشگاهها چقدر در بابشدن دیالوگ میان کودکان و جامعه موثر بودند؟
یکی از برنامههای اجرایی در باشگاههای کتابخوانی، مشارکت کودکان در کتابخوانی و گفتوگو دربارهی موضوع و محتوای کتاب بود. بچهها در نشستهای کتابخوانی، دیدگاه و نظر خود را با همسالانشان در میان میگذاشتند. از زاویه دید خود به داستانهای کتاب نگاه و آن را تحلیل میکردند. به این ترتیب به کودکان فرصت داده میشد به شکل مستقل بیندیشند و تصمیم بگیرند، دیدگاههای خود را بیان کنند و به سخنان دیگران گوش فرادهند.
بدیهی است حق خواندن و مطالعه بر طبق پروتکلهای سازمان ملل، یکی از حقوق اساسی کودکان محسوب میشود. در این میان، سیستم کلان آموزش و پرورش و زیرمجموعه آن مدرسه بایستی با برنامهریزی و مدیریت صحیح، کتابخوانی و مطالعه را به بخشی پایدار از برنامه زندگی دانشآموزان تبدیل کنند.
آقای زارعی، راهاندازی باشگاههای کتابخوانی تا چه میزان در توسعه کتابخانههای مدارس اثربخش بود؟
نهتنها در توسعه کتابخانه مدارس؛ بلکه در رشد کتابخانههای عمومی شهر نیز موثر بودند. اغلب اعضای باشگاههای کتابخوانی عضو کتابخانههای عمومی میشدند و برخی باشگاهها نشستها و برنامههای خود را در کتابخانههای عمومی برگزار میکردند. باشگاهها باعث میشدند توجه به توسعه کتابخانهها در مدارس بیشتر شود. بهواسطه فعالیت باشگاههای کتابخوانی در مدارس متعددی کتابخانه تاسیس شد و ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز برای آنها سهمیه کتاب در نظر میگرفتند.
علاوه بر توسعه کتابخانههای مدارس، چگونه میتوان فرهنگ کتاب و کتابخوانی را در خانه دوم کودکان و نوجوانان گسترش داد؟
درایت و برنامهریزی مدیر و معلم مدرسه مثل معرفی کتاب در صبحگاه مدرسه، نصب روزنامهدیواری با موضوع کتاب، برگزاری مسابقات کتابخوانی، زنگ کتاب، خواندن داستان در کلاس، جذابیت فضای کتابخانه، انتخاب کتاب متناسب با دوره تحصیلی و سن دانشآموزان، استفاده از کتابهای کتابخانه کلاسی در هنگام تدریس برای علاقهمند کردن دانشآموزان به مطالعه بیشتر، تقویت حس مسئولیتپذیری در دانشآموزان با واگذاری قسمتی از کار کتابخانه، ایجاد فروشگاه کتاب در مدرسه برای دسترسی آسان دانشآموزان به کتابهای مورد علاقه آنها، تشویق کردن دانشآموزان به نوشتن کتاب، تعیین مطالعه به عنوان تکلیف شب برای دانشآموزان و دعوت از نویسندگان برای حضور در مدرسه برخی از پیشنهادهای حقیر برای گسترش فرهنگ کتابخوانی در مدرسه است.
افزون بر این برنامهها و طرحها، شما بهعنوان مروج و فعال حوزه کتابخوانی کودک و نوجوان، چه پیشنهادهای دیگری را برای فعال شدن حوزه کتاب کودک و نوجوان در دوره حاضر دارید؟
در کشور ما هزینه و بودجه زیادی صرف ترویج کتابخوانی میشود، مثل تخصیص بن کتاب و نمایشگاههای دولتی کتاب که اگر نگوییم بینتیجه؛ اما کمنتیجه است. مثل نهضت سوادآموزی در دهه ۶٠ که اگر بهجای ریشهکن کردن بیسوادی به اصلاح زیرساختهای آموزشی میپرداختند، امروز با این همه کمبود فضای آموزشی و ترک تحصیل دانشآموز مواجه نبودیم.
برخی برنامهها نیز بهویژه در مدارس به مرحله اجرا نرسید. مثل ساعت یا زنگ کتاب که طرح خوبی است؛ اما بهندرت و مناسبتی فقط اجرا میشود. فرهنگ کتابخوانی باید از مهد کودک شروع شود. کودکان برای عروسکهایشان کتاب بخوانند. کتابخانههای مهدها و مدارس هم از جهت کیفی و هم کمی باید پویا شود. در مراسم صبحگاه مدارس کتاب شود. کارتونهایی با موضوع کتاب ساخته شود. جشنوارههای مختلف مثل قهرمان کتاب در مدارس برگزار شود. درصدی از بودجه نهادها به تاسیس یا بهبود کتابخانههای مدارس اختصاص یابد. در شهرها و روستاها کوچه یا خیابان کتاب با نصب المان نمود بیابد یا طرحهای گرافیکی با موضوع معرفی کتاب طراحی و اجرا شود. حلقههای کوچک کتابخوانی در مدارس و محلهها تشکیل شود. خانههای قصه و کتاب دائر شود. انجمن خیرین کتاب ایجاد و مردم را عادت دهیم در مهمانیها بهجای شیرینی، کتاب هدیه دهند.