در خبرها آمده بود پیام طنزآمیز یک دختربچه هلندی در توئیتر، خطوط هواپیمایی آمریکا را متشنج کرد. این دختر 14 ساله هلندی در صفحه توئیتر خود به شوخی نوشته بود: «من ابراهیم اهل افغانستان و عضو القاعده هستم و در نخستین روز ژوئن کار بزرگی را انجام میدهم.» شرکت هواپیمایی آمریکا هم سریعا برای سارا پیغام فرستاد که پیام او را جدی گرفتهاند و افبیآی در راه منزل اوست. سپس این دختربچه چند توئیت دیگر گذاشت که من بچه هستم و شوخی کردم تا اینکه مدیران شرکتهای هواپیمایی آمریکا با مطمئن شدن از جدی نبودن این قضیه، اجازه پرواز را صادر کرد.
در همین ساعات ابراهیم که عضو القاعده بود، در افغانستان پشت کامپیوتر خود نشسته و استاتوسی منتشر کرد با این متن: «بچه ها من سارا 14ساله هستم. شارژ میگیرم منفجرتون میکنم.» ابراهیم به دلیل بلد نبودن جملات اینچنینی اصل ماجرا را لو داده بود اما باز هم موجی از شارژ بود که به اینباکس مسیجهای او سرازیر میشد. اداره فرهنگ و ارشاد افغانستان هم به او پیغام داد: «ما این موضوع را جدی گرفتهایم. افبیآی که نداریم اما خودمون داریم میآیم سارا.» ابراهیم هم چند توئیت دیگر گذاشت که غلط کردم بابا، منم ابراهیم. اما دیگر غلط کردن فایدهای نداشت و دوستان ارشادی رسیدند و با ون ارشاد او را بردند. حالا کجا بردند بماند. در همان روز و همان ساعت در هند، جبار در اینترنت مطلبی گذاشت با این متن: «قطار 3 و 10 دقیقه به بمبئی را منفجر خواهم کرد.» نه دولت هند و نه مردم وقعی ننهادند و قطار مانند همیشه تا سایه از مسافر پُر شد. جبار هم دید کسی او را جدی نگرفته خودش را خورد و سپس مُرد.
جالب است بدانید در پاکستان هم فردی در همان ساعات جلوی کامپیوترش نشسته بود اما مطلبش نمیآمد که استاتوس کند. اما او که از تنهایی خسته شده بود، تصمیم گرفت آخرین استاتوس عمرش را بگذارد. پس نوشت: «از زندگی خسته شدم. میخواهم خودم را منفجر کنم.» این استاتوس در عرض یک دقیقه 263 کامنت داشت که اکثرا نوشته بودند «برنامه بذار با هم بترکیم داداش» و «منفجرتم سالار». فردای آنروز همه کامنتگذاران به همراه خانواده جلوی خانه این فرد جمع شدند تا تیم ورک انفجار کنند اما او از خانه بیرون نیامد و همه را الاف کرد. شاید مسخره به نظر برسد، شاید هم خوب به نظر برسد، شاید هم اصلا به نظر نرسد اما همان لحظه یک فرد در ایران هم توی یکی از شبکههای اجتماعی نوشت: «فردا برج میلاد رو میفرستم هوا.» بلافاصله پیغامی به این هموطن رسید که ما پیغام تو را جدی گرفتیم و داریم میآیيم. هموطن چندین بار شکر خوردم را تایپ کرده و میگوید شوخی کرده اما پیغام میآید نه تو جدی هستی، الان گرمی نمیفهمی. او باز هم مینویسد: «تا دیروز ما رو حساب نمیکردینها. کلا دو تا لایک میخوردم. حالا همه ما رو جدی میگیرن.» چند ماهی میشود از حال این هموطن خبری در دست نیست. /ص