جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
فکرشهر:
فکرشهر: سال تا سال در مدرسه ها و حتی سطح شهر، نمایشگاه کتاب برگزار نمی شود و اگر بشود هم برای فروش کتب آموزشی و تحصیلی است و چند کتاب قدیمی و از رده خارج که از بس در انبار و آفتاب و باد و باران مانده اند...
کد خبر: ۱۷۶۷۱
يکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۲

فکرشهر: نرگس محمدزاده فرد در سرمقاله ی هفتمین شماره ی ماهنامه ی « فکر شهر» نوشت:

\n\n

1. در آبان ماه، هفته ای داریم به نام « کتاب و کتاب خوانی»؛ هفته ای که می تواند در آن، برنامه های مختلفی برای تشویق مردم به مطالعه، فرهنگ سازی در این رابطه، برگزاری نمایشگاه های بزرگ و با کیفیت کتاب در همه ی شهرها و روستاها و مسابقات کتاب خوانی برای همه ی اقشار به خصوص دانش آموزان صورت گیرد، برنامه هایی که چندان هم آرمانی و رویایی نمی باشد و سال های نه چندان دور در اقصی نقاط کشور و استانمان، شاهدشان بودیم.

\n\n

ـ سال اول دبستان را خوب به یاد دارم، زمانی که اعلام شد بچه هایی که دوست دارند به مناسبت هفته ی کتاب، کتابی به کتابخانه ی مدرسه اهدا کنند. یادم می آید با شوق و ذوق کتابی که تازه خریده بودم را از مجموع کتاب هایم برداشتم و از برادرم خواستم در آن بنویسد: « اهدایی به کتابخانه ی دبستان نرجس؛ از طرف.............. کلاس اول الف». و این کار را هر سال و تا زمانی که اهمیت کتاب و کتابخوانی در مدرسه ها کم رنگ شد، ادامه می دادم.

\n\n

ـ همان زمان، مسابقات کتابخوانی خوبی هم در مدارس به خصوص دبستان ها، که بهترین محل برای فرهنگ سازی و آموزش به نسل های بعدی جامعه است، برگزار می شد. هنوز هم کتاب هایی که در آن ها برای آزمون، طرح سوال کرده بودم را نگه داشته ام و هر گاه به آن ها نگاه می کنم، ذوق کودکانه ی خود برای خواندن و درک مطالب کتاب را به یاد می آورم.

\n\n

ـ آن سال ها، در همه ی مدارس، نمایشگاه کتاب هم برگزار می شد. کتاب های ارائه شده با تخفیف و بر اساس سن و سال بچه ها در هر مدرسه به نمایش در می آمد و من بسیاری از رمان های نوجوانان و کتب شعر کتابخانه ام را مدیون همین نمایشگاه ها هستم.

\n\n

ـ عضویت در کتابخانه ی عمومی شهر هم در کنار کتابخانه ی مدرسه، یک افتخار برای بچه ها به حساب می آمد و اصلا برایم مهم نبود که در گرما و شرجی، از بیمارستان تا علی آباد را بروم که کتابی قرض بگیرم و تابستانم را با آن بگذرانم.

\n\n

موارد فوق، برای همه ی هم سالان من و دهه ی شصتی ها و ورودی های هفتاد مدارس و شاید سال های قبل تر از آن، کاملا ملموس است؛ روزهایی که کتاب، واقعا دوست و یار مهربان بچه ها و بزرگسالان بود و اگر نگویم همه، بسیاری از کودکان برای به دست آوردن جلدی از کتاب مورد علاقه شان، ذوق زده می شدند. روزهایی که دریافت یک جلد کتاب، هدیه ی فوق العاده ای محسوب می شد و ...؛ اما نمی دانم چه شد که به ناگاه، کتاب از دست کودکان افتاد و کم کم فراموش شد.

\n\n

این روزها، در کنار خانوده ها که نقش بسزایی در این فراموشی داشتند، جامعه و مدارس هم حضور کتاب را به عنوان یار مهربان دانش آموزان و بچه ها به حاشیه رانده اند و به کتاب های کمک درسی و انواع کتب آموزشی و تحصیلی بسنده کرده اند، قیمت خرید این کتاب ها هم به حدی بالا است که برای خانواده هایی که به خرید کتب غیر درسی برای فرزندانشان علاقه مند هستند نیز، اعتباری جهت خرید چنین کتبی باقی نمی گذارد.

\n\n

سال تا سال در مدرسه ها و حتی سطح شهر، نمایشگاه کتاب برگزار نمی شود و اگر بشود هم برای فروش کتب آموزشی و تحصیلی است و چند کتاب قدیمی و از رده خارج که از بس در انبار و آفتاب و باد و باران مانده اند، جلدشان به کتب و نسخ خطی و عتیقه شبیه شده؛ بد تر از آن، نبود محلی برای فروش کتاب و یا به عنوان نمایشگاه کتاب درسطح شهرها و روستا هاست؛ یک روز نمایشگاه فروش کتب درسی و چند نسخه ی قدیمی در انبار مانده از انتشاراتی های بی کیفیت را در فرهنگسرای سابق برگزار می کنند و گاهی هم در سازمان تبلیغات یا ورودی کتابخانه ی عمومی و یا مسجد جامع و ...؛ هر چند مردم باز هم برای دیدن نمایشگاه و خرید در صورت تخفیف مناسب، می روند ولی وقتی با کیفیت پایین کتاب ها مواجه می شوند، از ورودی بر می گردند.

\n\n

در همین شهر برازجان، چند سال پیش نمایشگاهی زیر گونی های آبی رنگ برگزار شد و کتب با کیفیتی را با تخفیف مناسب ارایه می داد و جالب این جا بود که در چند روز اول نمایشگاه، همه ی کتاب هایش به فروش رفت و ماند چند جلد کتاب آفتاب خورده و بی محتوا.

\n\n

غرض از بیان نکات فوق، ذکر این نکته بود:

\n\n

اگر به جد دنبال این هستیم که فرهنگ کتاب و کتابخوانی را در جامعه زنده کنیم و بچه ها را با این یار مهربان، آشتی داده و گامی برای تشویق جامعه به سوی کتابخوانی برداریم، به برنامه ریزی های کارگروه های تو در تو و یا صرف هزینه های بسیار گزاف نیاز نداریم؛ کافی است به گذشته ی خود رجوع کرده و با نگاه به آینده، طرحی نو دراندازیم.

\n\n

2. در این شماره ی ماهنامه، پرونده ای را برای اتباع خارجی که غالبا اتباع کشور افغانستان هستند، بررسی کرده ایم. از آن جایی که همه ی مطالب مورد نیاز در پرونده آمده، از نتیجه گیری پیرامون این موضوع در این جا، خودداری کرده و آن را به مخاطب می سپارم. همچنین در این شماره، بخش جدیدی به نشریه اضافه شده به نام «آن وقت ها» که نوستالژی هایی از گذشته را در قالب خاطره، داستان و عکس نوشت یادآور می شود.

\n

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر