فکرشهر: افزایش سن بازنشستگی بالاخره تصویب شد و حالا منتظر اجراست؛ طرحی که به نظر نمیرسد رضایت بیمه پردازان را جلب کرده باشد و بیشتر موجب کاهش انگیزه در پرداخت بیمه شده است. حالا جامعه چندان امیدی به بازنشستگی ندارد و خدمات آن هم روز به روز درگیر افت میشود.
به گزارش فکرشهر، حسن صادقی، رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری، درباره اجرا قانون افزایش سن بازنشستگی به «انتخاب» گفت: این طرح هنوز اجرای رسمی نشده و فقط به تصویب شورای نگهبان رسید. حالا باید برای اجرا به دولت ابلاغ شود. این قانون قطعا نارضایتی را در حوزه شاغلین به وجود میآورد. بازنشستگان فعلی البته ناراحتی ندارند، چون از این مرحله عبور کردند. اثرات این قانون را در شیوه بیمه پردازی و بهره وری کار و نارضایتی اجتماعی اثر میگذارد. چیزیکه در این بین مبهم باقی ماند، این بود که دولت خود را موظف به اصلاحات نمیداند و آنچه به ضرر جامعه هدف هست را وسط آورده است. دولت باید به تعهدات خود در حوزه بازنشستگی عمل کند. دولت در هیچ کدام از وظایف خود در سازمان تامین اجتماعی عمل نمیکند و یک شریک بدحساب و فاقد تعهدات مندرج در قانون سال ۵۴ است.
وی در ادامه درباره دخالت دولت در صندوق بازنشستگی بیان کرد: نمیتوان کسی خود را شریک مجموعه بداند بعد بدون رضایت طرفین به صورت دستوری عمل کند. تا چه زمانی دولت میخواهد تحکم کند. اگر کسی هم صدایش درآمد که به حاشیه رانده میشود. باید قانون را برای رفاه جامعه تصویب و اجرا کنند، اما این قانون رفاه به همراه ندارد و نارضایتی به همراه دارد. دولت به عنوان شریک سه جانبه سازمان تامین اجتماعی به ناترازی دامن میزند. ۸۵ همت بدهکاری دولت به صندوق هاست و به جای دادن بدهی، طلبکار شده است. دولت میگوید برای نجات تامین اجتماعی، کارگر باید تنبیه شود. برای عدم اجرا وظایف دولت، ذی نفعان باید چوب این عدم تعهد را بخورند. از یک طرف دولت خود را در یک حاشیه امنیتی میبیند، از طرفی مجلس هم با دولت هماهنگ است.
وی در ادامه درباره نارضایتی بیمه پردازان از اصلاحات دولت در تامین اجتماعی اظهار داشت: دولت میخواهد قانون را اصلاح کند، اما باید تمام مولفههای موجود را در آن دخیل کند. مثلا دولت میخواهد حق بیمه را در قالب مالیات بگیرد، صفر تا صد تعهدات بیمه شده را برعهده بگیرد؛ اگر به ناترازی خوردیم هم پاسخگو هستم؛ اما اینکه مدیران را اتوبوسی به میدان بیاوریم و منجر به رضایتمندی مردم نشوند، این مجموعه را مقابل نظام قرار میدهند. نمیتوان از سرگشاد سرنا بزنید. بی کفایتی دولت را جامعه فقیر کارگر باید بپردازد؟ در دهه هشتاد و نود به خصوص در نیمه دوم دهه هشتاد قانون تامین اجتماعی را تغییر دادند و گروههای مختلف را سر سفره کارگر آوردند. از مقطعی که آمدند از جیب ما برای درمان و ازکارافتادگی و بازنشستگیشان هزینه شده است.
صادقی درباره بدهیهای دولت گفت: عدم پرداخت کارگاههای زیر ۵ نفر که تعدادشان بیش از ۱ میلیون نفر است و یا کارگران تعدیل شده و عدم پرداخت ۱۲.۵ درصد بیمه رانندگان تاکسی بخشی از عملکرد بد دولت است. دولت خادمین مساجد، هنرمندان و زنبورداران، سازمان هدفمندی یارانهها و... را سر سفره کارگران آورده اند و تعهدات خود را هم انجام نشده است. عدم پرداخت ۳ درصد مطالبات تامین اجتماعی از سال ۱۳۵۴ از دولت هویدا تا کنون؛ عدم پرداخت حق بیمه کارکنان دولت، عدم پرداخت حق بیمه کارمندان و کارگران شرکتهای دولتی، عدم پرداخت حق بیمه کارخانههای تولیدی، عدم پرداخت هزینه پرداخت بیماران کرونایی غیرتامین اجتماعی، عدم پرداخت هزینه تامین اجتماعی از سوی وزارت بهداشت برای طرح تحول سلامت؛ بیمه سازمان هدفمند سازی که سر سفره تامین اجتماعی آوردند بخش کوچکی از ۶۷ مورد بدهکاری دولت به تامین اجتماعی است. بدهی دولت به تامین اجتماعی باید به روز محاسبه شود و با سود ارائه شود. دولت اینها را رها کرده و به سراغ بالا بردن سن بازنشستگی رفته است. سن بازنشستگی بالا برود؛ شما چه هنری دارید؟ دولت انقلابی شما که خواهان جلوگیری از سوءمدیریت بودید حالا چوب را به سر فقرا میزنید؟ دولت انقلابی که آمده بودی به بی کفایتیها پایان دهی الان کجای کار هستید؟