فکرشهر: متهم ردیف اول پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش در جلسه دادگاه مدعی شد بیگناه است و احتمالا سه متهم دیگر مرتکب جنایت شدهاند.
به گزارش فکرشهر از سایت جنایی، رسیدگی به پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش از صبح امروز در شعبه اول دادگاه کیفری استان البرز آغاز شد و متهم اصلی پرونده ادعا کرد مرتکب قتل نشده است.
در ابتدای این جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و یکی از متهمان به نام کریم را به عنوان قاتل اصلی معرفی کرد. در ادامه به دلیل عدم حضور اولیای دم داریوش مهرجویی در جلسه دادگاه، وکیل آنها در جایگاه قرار گرفت و برای هر ۴ متهم درخواست قصاص کرد.
او ایراداتی را به جریان تحقیقات و کیفرخواست صادره وارد کرد و گفت: در عکسهای صحنه جرم مشخص است در اطراف آقای مهرجویی خون ریخته شه، اما لباس او خونی نیست. چطور چنین اتفاقی رخ داده و لباس خونی نشده است. ضمن اینکه آقای مهرجویی لباس رسمی به تن داشت. در حالی که او هرگز در خانه این طور لباس نمیپوشید و پوشش او نشان میهد منتظر مهمان بوده است. ضمن اینکه مت درخواست کرده بودیم دوربینهای مداربسته اطراف را بررسی کنند و فیلمها را به ما بدهند، اما این کار را انجام ندادند. همچنین خواسته بودیم تماسهای آخر داریوش مهرجویی بررسی شود و به ما بگویند آن شب منتظر چه کسانی بوده است، زیرا لباسهای رسمیاش نشان میدهد حتما منتظر فردی بوده. ما وقتی به تلفنهای مهرجویی دسترسی پیدا کردیم، فهمیدیم همه شبکههای اجتماعیاش پاک شده و وسال این است که چرا این اتفاقی افتاده است.
وکیل اولیای دم ادامه داد: در کیفرخواست فقط برای کریم اتهام مباشرت گرفته شده است. کیفرخواست باید تغییر بکند، چون یکی از متهمان به میرویس در بازجوییها گفته ضربات چاقو را به گردن خانم مهرجویی زده و باید حداقل اتهام او معاونت در قتل در نظر شود. علاوه بر این متهمان اعتراف کردند زمان قتل دستکش به دست داشتند و ماموران آگاهی هم به همین دلیل در صحنه جرم اثر انگشت پیدا نکردند، اما زمان درگیری یک دستکش پاره و قطره خونی از متهم چیده شده که گفته شده این قطره خون با کریم مطابقت داشته است. گفته شده متهمان دستکشها را سوزاندند و چاقو را دفن کرده بودند که آثار خون روی چاقو وجود داشته است. حال سوال این است که وقتی متهمان دستکشها سوزاندند چرا چاقو را که آلت قتل است از بین نبردند؟ کیفرخواست بر اساس حدس و گمان صادر شده همه چیز بر اساس اظهارات کریم تمرکز کرده است و انگیزهای برای قتل عنوان قوی نیست.
نماینده دادستان در پاسخ به این ایردات گفت: دوربینها بررسی نشده، چون متهمان گفتهاند از در اصلی شهرک وارد باغ نشدند بلکه از دیوار پشتی خودشان را به ویلای آقای مهرجویی رساندند. متهمان فقیر بودند و بضاعت نداشتند و احساس کردند چاقوها گرانقمیت است میتوانند بعدا آنها را بردارند و استفاده کنند و بههمین دلیل چاقوها را از بین نبردند. ضمن اینکه مامورن پلیس تحقیقات را به طور کامل دنبال کردند، ولی ردپای هیچ فرد دیگری در پرونده دیده نشده است.
نماینده دادستان ادامه داد: انگیزه درونی افراد برای قتل ممکن است اصلا کشف شود. چون این متهمان اقرار به قتل داشتند ما وارد موضوعات دیگر نمیشویم و کیفرخواست بر اساس حدس و گمان نیست. ضمن اینکه ما ملزم نیستیم بررسی کنیم یک نفر در خانهاش میخواهد رکابی بپوشد یا کت و شلوار.
در ادامه رییس پزشکی قانونی توضیحاتی را ارائه داد و گفت اول داریوش مهرجویی و سپس همسرش کشته شدند.
او گفت: پرونده اهمیت ویژهای داشت؛ اما ما نمیتوانیم تشخیص بدهیم چه کسی قاتل اصلی است. ما به این نتیجه رسیدیم که جراحات وارد از چاقو دسته زرد باعث قتل شده، اما اینکه چاقو دست چه کسی بوده را ما تشخیص نمیدهیم.
در ادامه جلسه دادگاه پدر وحیده محمدیفر در جایگاه قرار گرفت و شکاستش را مطرح کرد. سپس وکیل اولیای دم خانم محمدیفر برای مرتکبان قتل درخواست قصاص کرد و گفت: از پیگیریهای انجام شده در این پرونده تشکر میکنم. ما نگران شتاب صورت گرفته در پرونده بوده و هستیم و سوال این است که چرا برای متهمان دیگر اتهام مباشرت در قتل تشخیص داده نشده است. ما کنار دادگاه هستیم و مقابل دادگاه نیستیم و میخواهیم مطمئن باشیم کسی که مرتکب جرم شده دستگیر و مجازات میشود. خانواده خانم محمدیفر معتقد هستند مطالبی در پرونده هست که به آنها پرداخته نشده نمیخواهیم حرفی بزنیم که موجب خدشه به امنیت کشور شود. ما از دادگاه میخواهیم عنوان اتهامی متهمان را تغییر بدهند، زیرا ممکن نیست هر دو قتل را کریم مرتکب شده باشد.
در ادامه متهم ردیف اول در جایگاه ایستاد. کریم اتهام قتل را رد کرد و گفت: اصلا قتل را قبول ندارم. در آن شهرک ۴ باغ دستم بود. باغ مهرجویی یکی از آنها بود. من زمان قتل در باغ فردی دیگر بودم و خواستم دوربینها را چک کنند تا این حرفم مشخص شود، اما این کار انجام نشد. سر کار بودم و داشتم کارگری میکردم که من را گرفتند. من مرتکب قتل نشدم و به زور اعتراف کردم.
در این هنگام قاضی پرسید: وقتی دستگیر شدی چطور جزییات را گفتی؟
مامور پلیس جزییات را به من گفت و تحت فشار بودم.
قاضی گفت: بازپرس هم تو را تحت فشار گذاشت؟
متهم پاسخ داد: نه بازپرس این کار را نکرد. مامور پلیس به من یاد داد چه بگویم.
کریم سپس خطاب به قاضی گفت: تو درس خواندی و قاضی شدی من درس نخواندم و کارگر شدم. من زن و بچه دارم قتل نکردم.
قاضی سپس به متهم گفت: همسایهها دیدهات تو آنجا بودی و خانم محمدی فر هم گفته بود از طرف یک نفر تهدید شده است.
متهم گفت: من دو سال در باغ آقای مهرجویی کارگری کردم. خودم شاهدانه میکاشتم و برمیداشتم. آقای مهرجویی یک روز قبل از قتل زنگ زد و گفت شاهدانهها رسیده و من به آنجا رفتم. روز بعد هم برای ادامه کار رفتم. زنگ در را زدم. از خانه سر و صدا میآمد. آقای مهرجویی گفت مهمان دارم. تو برو.
در ادامه قاضی خطاب به متهم گفت: اموال مسروقه کشف شده و تو اعتراف کرده بودی که قرار بود طلاها و گوشی را بین ۴ نفر تقسیم کنید.
متهم جواب داد: من اصلا سرقتی انجام ندادم.
قاضی سپس به لباسهای متهم در زمان قتل اشاره کرد و گفت این لباسها در تن او دیده شده است.
متهم گفت: این لباسها را یک خانواده به من داده و روز قتل آقای مهرجویی تنم بود؛ اما مرتکب قتل نشدم.
سپس قاضی پرسید: از کجا میدانستی مهرجویی کشته شده است؟
متهم پاسخ داد: مامور پلیس به من یاد داد.
کریم در ادامه گفت: روز مواجهه حضوری از پزشکی قانونی آمدن و از ما خون گرفتند تا با نمونه خون پیدا شده مطابقت بدهند. آن روز داود به من گفت عجب غلطی کردم این کار را کردم. به او گفتم تو آدم کشتی و من را به اینجا کشاندی. اسکندر هم گفت خوب شد من بعد از قتل لباسهایم را شستم. اول فکر کردم آنها هم به زور این حرفها گفتند، اما حالا به نظرم آنها مرتکب قتل شدند و پای من را وسط کشیدند.
در ادامه قاضی اعلام تنفس کرد.