فکرشهر: بلومبرگ نوشت: مناقشهی در حال تحول خاورمیانه سبب شد که ایران برای اولین بار از زمان آغاز جنگ غزه، آشکارا به حمله تهاجمی بپردازد.
به گزارش فکرشهر از انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: پس از آنکه متحدان تهران، خصوصا حوثیها در یمن و حزب الله در لبنان، عملیات نظامی برای حمایت از غزه را به پیش بردند، نقشی که ایران برای خود در مناقشه تعریف کرده بود و شامل نمایش قدرت در سایه بود، تغییر کرد. اقدامات اخیر تهران در واقع ارسال پیامی بود که نیروهای نیابتی اش را به حاشیه برد و نشان داد که ایران تمایل دارد وضعیت ناپایدار فعلی را تغییر دهد و به مبارزه در جایی بپردازد که خودش صلاح میداند.
ایران در ابتدا یک نفتکش را در سواحل عمان توقیف کرد و اعلام کرد که این اقدام، انتقام «سرقت» نفت خام ایران توسط امریکا از همان کشتی در سال گذشته بوده است. سپس به تاسیساتی در شمال عراق که تهران مدعی است یک پایگاه جاسوسی اسرائیل بوده، حمله موشکی کرد و مواضع داعش در سوریه نیز از جمله اهداف این حملات موشکی بود. تهران با این کار نشان دادکه مایل است از قدرت نظامی برای پس زدن نفوذ اسرائیل استفاده کند و در عین حال این حملات فرصتی برای نمایش موشکهای جدید و با فناوری پیشرفته ایران ایجاد کرد که ظاهرا توانایی هدف قرار دادن اسرائیل را دارند.
حمله بعدی ایران، این بار به پاکستان بود. این حملات موشکی، یک گروه شبه نظامی در پاکستان را هدف قرار داد که تهران میگوید حملاتی را علیه نیروهای ایرانی در مرز ایران و پاکستان انجام داده است. اگرچه پاکستان در روز بعد حملات متقابلی را آغاز کرد، اما هر دو طرف با تاکید بر روابط «برادرانه» خود، به سرعت برای کاهش تنش اقدام کردند.
یک روز بعد، ایران از برگزاری رزمایشهای هوایی و دریایی در اطراف سواحل خلیج فارس خبر داد و اعلام کرد که اجرای این رزمایشها در اطراف تأسیسات حساس مانند پالایشگاه ها، بنادر و نیروگاه هسته ای، «بازدارندگی ایجاد خواهند کرد».
در واقع، اقدامات هجومی اخیر ایران، در واکنش به یک سری ضربات استراتژیک به تهران بود. در دسامبر ۲۰۲۳، حمله اسرائیل به سوریه به ترور یکی از فرماندهان نظامی ارشد ایران منجر شد. سپس طی حملات مشابهی، یکی از فرماندهان حزب الله در جنوب لبنان و یکی از رهبران حماس در بیرو ترور شدند. وجه مشترک همه این حملات، هدف قرار دادن فرماندهان «محور مقاومت» به عنوان متحدان منطقهای ایران بود.
علی واعظ، مدیر پروژه ایران در «گروه بین المللی بحران» مستقر در واشنگتن، معتقد است، در تهران، فشار داخلی مبنی بر لزوم تحرک نظامی ایران برای جلوگیری از افزایش ترور هدفمند فرماندهان ارشد این کشور و همچنین جلوگیری از افزایش حملات علیه متحدان منطقهای اش وجود داشت.
ایران همچنین از دسامبر با حملات مرگبار [تروریستی]متعدد گروههای شبه نظامی در خاک خود مواجه شده که بیش از ۱۰۰ نفر قربانی گرفته است.
این درگیریها میتواند تاثیرات قابل توجهی بر بازار انرژی بگذارد. قیمت نفت خام در لندن علی رغم تنشهای خاورمیانه تا حد زیادی ثابت بوده و هر بشکه کمتر از ۸۰ دلار معامله میشود، زیرا با وجود آشفتگی در حمل و نقل دریایی، عرضه نفت کاهش نیافته است. اما بازرگانان میدانند که دخالت فعالتر ایران در این بحران، خطراتی را برای صادرات انرژی در این منطقه در پی خواهد داشت.
«سیگنال قوی»
امین سیکل، استادیار دانشکده مطالعات بینالمللی اس. راجاراتنام دانشگاه نانیانگ سنگاپور، گفت: «ایرانیها در حال قدرت نمایی هستند.» وی افزود این همچنین یک سیگنال بسیار قوی به اسرائیل و ایالات متحده میفرستد مبنی بر اینکه «ما قصد نداریم رها کنیم».
آنچه اکنون اهمیت دارد این است که دشمنان و مخالفان تهران چه برداشتی از این وقایع دارند. آیا فکر میکنند ایران در حال تلافی موارد قبلی است یا اینکه سعی دارد ریسک درگیری را افزایش دهد؟
دو مقام غربی در منطقه معتقدند که تهران در مخمصهای گرفتار شده و به این دلیل که بسیاری از نیروهای نیابتی اش تلاش میکنند گامهای قوی تری بردارند، ایران لازم دیده برای خود نقشی در این ماجرا قائل شود. یکی از این دو مقام گفت، در عین حال که ایران احساس میکند باید کاری انجام دهد، اما میداند که نمیتواند با یک تشدید تنش تمام عیار هم کنار بیاید.
دیگر مقام غربی نیز میگوید، اگرچه ایران مستقیما حوثیها را تحریک نکرد که به کشتیها حمله کنند، اما اکنون تهران با ارائه تجهیزات و کمک اطلاعاتی به شبه نظامیان یمنی، از آنها پشتیبانی میکند.
بر اساس گفتههای منابع مطلع، ایالات متحده بر این باور است که سیاست خارجی منطقهای ایران نشانههایی از پیشروی بیش از حد نشان داده و ممکن است با خطر واکنش شدید مواجه شود. یکی از مقامات امریکایی به نشست اضطراری اتحادیه عرب در محکومیت حمله ایران به عراق اشاره کرد و گفت، این امر باعث شد تهران که در ابتدا روابطش را با رقبای سابق عربش به دلیل همبستگی مشترکشان با فلسطینیها تقویت کرده بود، اکنون در این مناقشه منزوی به نظر برسد.
بدر السیف، استادیار دانشگاه کویت و عضو «انستیتو کشورهای عربی خلیج [فارس]» مستقر در واشنگتن، گفت: «محاسبات استراتژیک ایران دست کم گرفته شده است. این کشور اهداف خود را با کمترین هزینه ممکن برای خود پیش میبرد».
بدر السیف گفت: «این کشور یک جنگ همه جانبه یا تشدید مستقیم تنش نمیخواهد، چیزی که اسرائیل تلاش میکند آن را به سمتش بکشاند». با این حال، این استاد دانشگاه کویت معتقد است که استراتژی «این به آن در» و تلافی کردن اقدامات در همان سطح و نه بیشتر، میتواند نتیجه معکوس داشته باشد و باعث ویرانی بیشتر منطقه شود.
یک روز پس از حملات نظامی تلافی جویانه پاکستان علیه ایران، مقامات هر دو کشور برای کاهش تنش اقدام کردند. تهران و اسلام آباد، گه گاه بر سر حملات شبه نظامیان در امتداد مرز ۹۰۰ کیلومتری دو کشور، اختلاف و درگیری داشته اند، اما هرگز در این مقیاس نبوده است.
علی واعظ، عضو گروه بین المللی بحران گفت: «حمله ایران به پاکستان هم بی ملاحظه و هم بی فایده بود». او میگوید این اقدام تهران، خطر دشمنی با یک همسایه مسلمان را به همراه داشت که هم از تشکیل کشور مستقل فلسطین حمایت میکند و هم اینکه مقصر شکستهای ایران نیست.
پاکستان و ایران بعد از حملات متقابل موشکی به یکدیگر، به سرعت برای کاهش تنش تلاش کرده اند، اما چنین اقدامی در دستور کار مقامات اسرائیلی در خصوص فلسطین نیست. در آنجا، مقامات مصمم هستند که به تهدید حماس «پایان دهند»، نه اینکه صرفا آن را متوقف کنند.
امیلی هاردینگ، مدیر سابق میز ایران در شورای امنیت ملی ایالات متحده و کارشناس کنونی اندیشکده CSIS، گفت که اسرائیلیها «در مقایسه با سابق، در موقعیت پذیرش ریسک قرار دارند». وی افزود: «ایران باید مراقب باشد که اشتباه محاسباتی نکند».