فکرشهر: سروده عاشقانه شاعر دشتستانی، «امرالله کافی نژاد» ملقب به «کافی رودفاریابی» با نام «طوفان».
طوفان
از ساغِرِ لعلِ لبت، جامی مرا مهمان نما
در آسمان خاطرم، از در در آ طوفان نما
پیمانه در پیمانه زن، دور از بر بیگانه زن
با ما بیا در عاشقی، بنیاد غم ویران نما
چشم خمارت جام مّی، بانگ رسایت شور نی
وآنگه بیا فرخنده پی، در حق ما احسان نما
زلفت شکن اندر شکن، افتاده اندر جان
منای گلعذار ترمه تن، کمتر مرا گریان نما
مردیم از هجران تو، ای جان ما قربان تو
لطفی بفرما جان تو، این غصه را آسان نما
بر کافی خونین جگر، روزی اگر کردی گذر
یا خود به سویش هدیه بر، یا جسم او بی جان نما.
کافی رودفاریابی