با سلام و ارادت وافر
به تو سرهنگ محترم: باقر
تو که هم دکتری و هم خلبان
و مسلط به چار، پنج زبان
ای پدید آورنده صد و ده
ای پذیرای به به و چه چه
عامل حفر تونل توحید
کاشف ده بزرگراه جدید
بعد عرض تشکر و تقدیر
لاجرم لازم است دادنِ گیر
طی دوران شهرداری تان
توی پروندههای کاریتان
بوده صدها نقایص از کم و بیش
بوده دهها جراحت از پس و پیش
آتش و مرگ و ریزش آوار
ریزش سقف مترو و دیوار
اتوبوسی که کله ملق شد
زنی از پنجره معلق شد
آن نشست بزرگ در شهرک
(در زمینهای حضرت بابک!)
و هزاران تخلف و تقصیر
از زیاد و کم و صغیر و کبیر
الغرض؛ بحث ما سیاسی نیست
کوبش یک جناح خاصی نیست
بنده؛ یک شهروند معمولی
بیتعلق به هیچ مسئولی
عرض دارم:عزیز دل، باقر
خلق، خود حاضر و خدا ناظر
در پی عامل قصور نباش
مثل مردی که رفته دور، نباش
پاسخ زخم خورده معذرت است
مایهاش یک پشیز معرفت است
"عذرخواهی" به جای بحث و جدل
"ان خیر الکلام، قل و دل" *
بوسه بر چشمهای زاغ شما
تا نبینند خلق، داغ شما
*: بهترین سخن آن است که کم باشد و گویا