فکرشهر: جعفر محمدی در عصر ایران نوشت: ما اعتراض داریم آقای پزشکیان! رک و صریح و بدون تعارف: روزی که شما رئیس جمهور شدید، ارزش ریال این مملکت ۵۷ درصد بیشتر از امروز بود و یا بهتر است بگویم بیشتر از این لحظه! آن روز با ۵۹ هزار تومان میشد یک دلار آمریکا خرید و حالا با ۹۲ هزار و ۵۵۰ تومان! و معلوم نیست یک روز بعد و حتی یک ساعت بعد چه میشود؟!
ما میدانیم که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در این چند ماه دست به دست هم دادند تا آوار مصیبت بر سر دولت دولت شما خراب شود: از ترور مهمان تان در روز تحلیف گرفته تا درگیر نظامی بین ایران و اسرائیل و بدتر از همه بازگشت دیوانه دنیای سیاست به رأس قدرتمندترین حکومت جهان و ریاست جمهور مجدد ترامپ: "سه پلشت آید و زن زاید و مهمان عزیزی برسد" که البته این آخری اگر به ترامپ مربوط باشد که نه مهمان است و نه عزیز.
همه اینها بر ما آشکار است، حتی از محدودیتها و فشارهای داخلی هم کما بیش آگاهیم. اما هیچ کدام از اینها دلیل موجهی نیست برای سقوط و سکوت:
- سقوط آزاد ارزش پول ملی
- سکوت دولتمردان شما درباره این فاجعه ملی
هر چه باشد، شما رئیس جمهور هستید و دولت در اختیار شماست. اگر مانند قبل در مجلس بودید و شاهد این سقوط بی سابقه بودید، حتماً شما نیز مانند ما به رئیس جمهور مستقر اعتراض میکردید که این چه وضعی است؟!
این حجم از سقوط، طبیعی به نظر نمیرسد آقای پزشکیان! نه در میزان واردات اتفاقی افتاده و نه حتی تقاضای ارز برای سفرهای نوروزی آغاز شده و هنوز کاهش صادرات نفت هم رخ نداده است. آیا عدهای در داخل دارند دلار جمع میکنند؟ برخی خبرها که ما بر صحت و سقم شان واقف نیستیم، این را میگویند. گروهی دارند نرخ سازی میکنند؟ جنک روانی راه انداخته اند؟ حتی اگر اینها هم دخیل باشند باز از مسوولیت شما کاسته نمیشود چرا که مسوول مدیریت همین موارد هم شما هستید.
راستی وزارت اقتصاد و بانک مرکزی دقیقاً کجا هستند آقای رئیس جمهور؟! آیا آنها هم مانند بقیه تماشا و نچ نچ میکنند؟ یا کاری هم برای توقف ماشین سقوط ریال انجام میدهند؟ اگر انجام نمیدهند که فرق شان با رفتگر محله شان چیست که او هم کاری برای جلوگیری از ارزش پول ملی انجام نمیدهد؟ اگر هم انجام میدهند، نتیجه اش کو؟ شاید دارند کلا اشتباه میزنند چرا که بی هیچ وقفهای شاهد افزایش قیمت ارزهای خارجی - حتی افغانی افغانستان - در برابر ریال ایران هستیم.
اصلاً چرا گزارشی درباره علل افزایش قیمت ارز و کارهایی که انجام داده اند یا قرار است انجام دهند نمیدهند؟ این سکوت و بی اعتنایی شان واقعاً زجر آور است آقای پزشکیان! اصلاً چرا نمیآیند جلوی دوربین و هم واقعیتها را نمیگویند و هم کارهایی که دارند انجام میدهند تا لااقل مردم خیال شان راحت باشد که بالاخره کاری دارد انجام میشود و رها نکرده اند.
آقای پزشکیان!
مردم به شما رأی داده اند و خیلیها هم به اعتبار چهرهها و رسانههایی که بدانها اعتماد داشته اند نام شما را روی برگهای رأی نوشته اند. یادتان هست که به زحمت و تلاش و مجاهدتی برای شما رأی حلال جمع شد. یادتان هست که خیلیها تا لحظه آخر قهر بودند و سرانجام به امید دستکم اندکی بهبود، قانع شدند که پای صندوقها بروند؟ و میدانید که نیمی از مردم هم راضی نشدند و رأی ندادند.
هم شما و هم مجموعه حاکمیت یادتان هست که انتخابات اخیر ریاست جمهوری، لب مرزی برگزار شد و میدانید که بزرگترین وظیفه شما و سایر حاکمان جمهوری اسلامی این است که اولاً این ۵۰ درصدی را که پای صندوق رای آمدند امیدوار نگه دارید و ثانیاً کاری کنید که آن ۵۰ درصد قهر کرده نیز بازگردند. اگر این اتفاق نیفتد، قرار است دفعه بعد با چند درصد واجدین شرایط انتخابات برگزار شود؟!
خیلی رک میگوییم آقای پزشکیان! هر چند که منکر دستاوردهای معدود ولی مهم شما در برخی عرصهها از جمله آزادی نسبی فضای اجتماعی، رسانهای و اینترنتی نیستیم و البته اینها را فقط در حد آغاز راه قابل قبول میدانیم ولی آنچه در عرصه اقتصادی در حال رخ دادن است، نه تنها آن ۵۰ درصد قهر کرده را باز نمیگرداند بلکه آنها را صاحب این ادبیات میکند که به رأی دهندگان بگویند: دیدید گفتیم فایدهای ندارد؟!
همین الان هم میگویند و خیلی از رأی دهندگان به شما، ابراز پشیمانی میکنند و چهرهها و رسانههایی هم که حامی شما بوده اند، تحت فشارند.
البته باید مردم را درک کرد؛ کسی که در ۶ ماه، ۵۰ درصد از ارزش پولی که توی جیبش دارد کم شود، باید هم ناراحت و عصبی باشد که اگر نباشد عجب دارد.
آقای رئیس جمهور!
نمیشود که نه در تجارت و معاملهای ضرر کنیم، نه پول مان را دزد بزند و نه گمش کنیم ولی شب بخوابیم و صبح بیدار شویم و ببینیم که فقیرتر شده ایم. آن هم نه یک بار و دو شب که مدام و مدام و مدام و باز هم مدام!
آقای پزشکیان!
ایرانیها دارند فقیرتر میشوند و در ابتدای مسیر فقیر شدن، آدمها از هزینههایی مانند تفریح و سفر کم میکنند، سپس از آموزش میزنند، بعد کمتر از قبل کفش و لباس میخرند و فقیرتر که میشوند، از کمیت و کیفیت غذاها میکاهند و مثلاً کمتر غذاهای پروتئینی مانند گوشت میخرند یا آجیل و میوه را کم یا حتی حذف میکنند و در نهایت به حداقلهایی که فقط شکم را سیر کند بسنده میکنند تا فقط زنده بمانند.
با تأسف و تحسر باید گفت که بسیاری از مردم ما در مرحله آخر این روند هستند و دیگر گزینهای برای حذف ندارند. اگر سفره مردم را به طور جدی و بنادین درنیابید، کار نه فقط بر مردم که بر حاکمیت نیز سخت خواهد شد. عجالتاً شما تنها صدای ما مردم در حاکمیت اید؛ در جلسات تان با سران کشور، بگویید که روند فقیر شدن بسیاری از مردم به ته خط رسیده است و این ته خط، تازه آغاز خطری است که دولت و مردم و سرزمین را یک جا تهدید میکند.