فکرشهر: رضا غبیشاوی در عصرایران نوشت: مسعود پزشکیان به تازگی در سفر به بوشهر و در جمع فعالان اقتصادی این استان دوباره از افزایش اختیارات استانها و انتقال اختیارات از مرکز به استانها دفاع کرد.
او گفت: "قرار است درمورد تفویض اختیارات به استانداران از رهبر انقلاب اجازه بگیریم و با سران قوا صحبت کردهایم که هر استانی برای خود استانداری با اختیارات یک رئیسجمهور داشته باشد. چه کسی گفته که من از استاندار و ساکنان استان کارشناستر هستم؟ هر استانی میتواند شخصی را به عنوان رئیس منطقه داشته باشد تا با هماهنگی تصمیم بگیرند و با قدرت کار استان را پیش ببرند. اگر بتوانیم به همۀ افرادی که در استانها هستند اختیار بدهیم آنها راه پیدا میکنند. ما باید دست افراد را براساس سیاستهای کلی و برنامه باز بگذاریم".
چند نکته:
۱- اشاره پزشکیان به اینکه در راس هر استان میتواند یک رئیس جمهوری باشد باعث شده برخی مطرح کنند که او به دنبال فدرالیسم است در حالی که چنین نیست بلکه اصطلاح و برای انتقال بهتر معناست.
هدف این است استانداران، در حوزه استان و مسائل استانی، اختیاراتی در حد ریاست جمهوری داشته باشند.
همانطور که به شورای شهر، پارلمان شهری گفته میشود در حالی که منظور این نیست که ایران دو مجلس داشته باشد. البته جایگاه شورای شهر در شهر، شبیه مجلس در ایران است. هم برای شهر نوعی قانون گذاری / تصمیم گیری و بودجه تصویب میکند (شبیه مجلس برای دولت) و هم ماموریت نظارت بر نهاد مجری (شهردار و شهرداری) را برعهده دارد.
این بخشی از انتقال اختیارات از مرکز به استانها و تلاش برای کاهش تمرکزگرایی در اداره کشور است. هدف هم مشخص است در مسائل استانی و غیرملی، تصمیم گیری در هر استان باید در همان استان انجام شود و نیازی به انتقال آن به مرکز نباشد.
همانطور که قبلا هم محمدرضا عارف معاون اول رئیس جمهوری نیز گفته بود: "از دید دولت وفاق ملی، استاندار، رئیس جمهور استان است. این موضوعی است که به آن اعتقاد داریم. دولت، در این دوره تا مرزها و دروازههای استان میآید و از آن به بعد، جز در حوزههای سیاسی، امنیتی و دفاعی، که در دولت تصمیم گیری میشود، استان خودش تصمیم میگیرد. ما در صحبت با استانداران به آنها گفتیم که آمادگی داشته باشند پیشنهادهای خود را در رابطه با واگذاری اختیارات دولت به استانها، به ما بدهند البته که میدانیم مقتضیات هر استان با دیگری متفاوت است و مقتضیات استان مرزی که باید با کشورهای همسایه قرارداد ببندد و مراوده داشته باشد با استانی دیگر در مرکز متفاوت است. از دید دولت چهاردهم استاندار در استان، صاحب رأی و تصمیم باید باشد و یک مجلس کوچک در استان شکل بگیرد.
عارف از مجلس کوچک در استان سخن گفت که منظور شوراهای استانی است و هم اکنون وجود دارند. این شوراها میتوانند در سطح استان به شکلی از قانون گذاری و تصمیم گیری و نظارت بر کار استانداران بپردازند. حتی میتوان پیشنهاد داد استانداران نیز توسط شوراهای استانی انتخاب شوند.
۲ - اگر یک موضوع در میان دولتهای ۳ دهه اخیر با وجود تفاوت گرایش سیاسی آنها مشترک باشد همین موضوع است. از خاتمی اصلاح طلب تا احمدی نژاد اصولگرا - بهاری و از روحانی اعتدالی تا رئیسی اصولگرا تلاشهایی برای کاهش تمرکزگرایی در اداره کشور داشته اند.
در دولت خاتمی طرحهایی مقدماتی برای تقسیم بندی کشور به چند منطقه انجام شد، اما به سرانجام نرسید. قرار بود هر منطقه شامل چند استان باشد و رئیس منطقه از اختیارات بالا و شبیه رئیس جمهوری در حوزه منطقه خود برخوردار باشد و همزمان در جلسات هیات دولت نیز مشارکت کند.
سیدمحمد خاتمی با سابقه ۸ سال ریاست جمهوری موفق در اردیبهشت ۱۳۹۸ در دیدار اعضای شورای شهر تهران گفت: " شاید در حال حاضر از نظر سیاسی مناسب نباشد، اما مطلوبترین شیوه حکومت مردمی، اداره فدرالی است که آن زمان در وزارت کشور ۱۰ منطقه هم مشخص کردیم، اما از نظر قانون اساسی نمیتوانیم فدارتیو باشیم. "
در جمع اصولگرایان نیز محسن رضایی طرح تقسیم بندی ایران به مناطق فدرال اقتصادی (فدرالیسم اقتصادی) با الگوگیری حدودی از مناطق آزاد تجاری را مطرح کرد. قالیباف هم پایان نامه دکتری جغرافیای سیاسی او درباره حکومتهای محلی است و کتابی با همین عنوان دارد.
دلیل تلاش برای تمرکز زدایی از اداره کشور و توانمندی استانها هم مشخص است. اداره متمرکز کشور خود به مانعی در برابر اداره کشور تبدیل شده؛ تصمیم گیری و برنامه ریزی برای ایران را مختل کرده و از کارآیی مدیریت کشور کاسته است.
وقتی از توانمندی استانها و مسوولان استانی صحبت میکنیم مهمترین موضوع، واگذاری اختیارات و تصمیم گیری به انهاست واگر نه معلق نگه داشتن استانها در مراحل تصمیم گیری، تنها مسائل و مشکلات را افزایش میدهد.
امروزه هر استان با موارد پرشماری از مسائل معلق و حل نشده روبه رو است. همانطور که کشور در کلیت نیز درگیر چنین مسائلی است. حل این مسائل در استانها نیازمند واگذاری اختیارات کافی به استان هاست تا هم حل مسائل به سرعت انجام شود و هم افزایش رضایت مردم به دست آید.
ایران سرزمین پهناور و با جمعیت بالاست. همزمان هم به لحاظ جغرافیایی – سرزمینی و هم به لحاظ انسانی، یکی از بیشترین تنوع و گوناگونی را دارد. ایران، کشوری تک ساخت با مردمی همشکل نیست. ایران و ایرانیان به لحاظ تنوع فرهنگی، سبک زندگی، زبانی، نژادی، مذهبی و دینی در جهان در ردیف چند کشور نخست قرار میگیرند. هیچ کشوری را با این مشخصات نمیتوان به صورت متمرکز و با چنین مرکزگرایی، اداره کرد.
همزمان در یکصد سال اخیر، تقریبا همه برنامهها برای یکسان سازی و یک شکل سازی جامعه نیز با شکست کامل مواجه شده اند.
اداره نامتمرکز کشور، نه تنها در کشورهای بزرگ و متنوع، یک اصل بدیهی و قطعی (و نه انتخاب) است بلکه حتی در کشورهای یکدست و کوچک نیز ناکارآمد و نادرست است.
اداره متمرکز کشور را حتی میتوان غیراخلاقی توصیف کرد، زیرا به معنی نادیده گرفتن تنوع و گوناگونی جغرافیایی انسانی است.
به قول آقای پزشکیان، نمیتوان در مرکز (تهران) نشست و برای سراسر ایران تصمیم گرفت و انتظار داشت این قانون یا تصمیم یا برنامه، در جای جای ایران به خوبی اجرا شود و نتیجه مثبت باشد.
در جهان امروزی، یگانگی در تصمیم گیری نه تنها ارزشمند نیست بلکه، ضدارزش است. ارزش در تنوع در تصمیم گیری، متناسب با شرایط مختلف است.
بسیاری از مشکلات در تصمیم گیریهای خرد و کلان کشور نیز ریشه در همین قالب تصمیم گیری واحد و یکسان در مرکز برای سراسر ایران با دریایی از تنوع است.
امروزه در سطح یک کلاس مدرسه، به هنگام آموزش، به تنوع و اختلاف ویژگیهای دانش آموزان احترام گذاشته میشود چه رسد به تنوع در سطح ۸۵ میلیون نفر ساکن ایران.
تنها اشاره به یک نمونه میتواند نادرستی چنین تصمیم گیریهایی را نشان دهد. روز اول مهر، زمان اغاز سال تحصیلی در سراسر ایران است در حالی که هوا در مناطق جنوبی و گرمسیر، به شدت گرم و نامناسبت برای آغاز تحصیل است. میتوان سال تحصیلی را دیرتر شروع کرد.
در مقابل در استانهای غربی و سردسیر، هوا مطبوع است و میتوان سال تحصیلی را چند هفته زودتر شروع کرد و در اوج سرما، مدارس را برای چند هفته تعطیل کرد. همان زمان در مناطق جنوبی و گرمسیر، هوای بهاری و معتدل برقرار است. چرا و بر چه اساس، سراسر ایران با جغرافیا و آب و هوای متنوع باید تحصیل را در یک روز واحد، شروع کنند وقتی شرایط متفاوتی دارند؟
کافی است در بسیاری از مسائل و معضلات، تصمیم گیریها در مسائل غیرکلیدی، از مرکز به استانها واگذار شود. از خودرو تا حداقل دستمزد و از صدور مجوزها و تعیین مالیاتها تا حل مسئله ناترازی در انرژی و آب و آموزش و پرورش و دانشگاهها در هر استان میتوانند راه حل جداگانه و متمایزی داشته باشند.
چه اشکالی دارد در موارد مختلف، دولت حل مسائل را به استانها واگذار کند تا نه با یک راه حل بلکه با چند راه حل مواجه شویم. در بسیاری از موارد یک راه حل یا برنامه یا تصمیم یا قانون، به خودی خود نه خوب است و نه بد بلکه در هر استان به تناسب شرایط و ویژگیهای آن استان و مردم آن، میتواند خوب یا بد باشد. تلاش برای ریختن تنوع و گوناگونی انسان و جغرافیا در یک قالب واحد، حتما نتیجه بخش نیست.
۳- پزشکیان این سخن را در بوشهر گفت. شهری با فاصله بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر از پایتخت ایران یعنی ۱۲ ساعت مسیر زمینی و حدود یک ساعت سفر هوایی. بوشهر، شهر و استانی با منابع و ثروت فراوان، اما همچنان درگیر بدیهات.
با وجود نشستن بر سر سفره بزرگترین میدان گازی جهان (پارس جنوبی / شمال)، اما سهم شان آلودگی زمین و دریا و هواست. بیکاری همچنان ادامه دارد و کشتار در جادههای غیراستاندار، ادامه دارد.
سوال اصلی مردم این استان به مانند دیگر استانها این است چرا با وجود این همه منابع بزرگ، این همه ثروت پنهان، این همه ظرفیتهای اقتصادی، مردم باید با کلکسیونی از کمبودها روبه رو باشند. چرا باید زندگی را با امکانات حداقلی بگذرانند؟ جواب یک مورد ندارد، اما حتما مهمترین آن اختیارات است.
اگر قرار باشد در یک حرکت و فقط یک اقدام، دولت کمکی به استانها داشته باشد مهمترین و بزرگترین آن، دادن اختیارات به مسوولان استانی است تا به تناسب شرایط خود، به تصمیم گیری و اجرا بپردازند.
حتی فکر کردن به این گزینه که انسانهایی در ۱۰۰۰ کیلومتر آن طرفتر در شرایط آب و هوایی مختلف، در جهانی متفاوت، در جغرافیای دیگر، برای انسانهایی در فاصله ۱۰۰۰ کیلومتر این طرفتر تصمیم بگیرند و طرح ارائه کنند تامل برانگیز است.
البته نتیجه تصمیمات و طرحهای آنها را امروز میتوان در آلودگی آب و خاک و هوای عسلویه در کنار صنایع غول پیکر نفت و گاز مشاهده کرد. نتیجه تصمیمات آنها را میتوان در امکانات نداشته ورزشی و تفریحی شهرهای نفتخیز و گازخیز دید که جز خجالت چیزی برای مسوولان به جا نمیگذارد. نتیجه تصمیمات آنها را میتوان در آلودگی مشعل تاسیسات گاز و پتروشیمی دید؛ نتیجه تصمیمات آنها را میتوان در وضعیت معلق روستاهای همسایه نیروگاه اتمی بوشهر نظاره کرد. نتیجه این تصمیمات را باید در حال و روز مردم جزیره خارک دید که قلب صادرات نفت ایران است، اما اهالی و بومیان برای کمترین امکانات، نگرانند.
تصمیمات آنها را باید در جادههای استان بوشهر از عسلویه تا دیلم نظاره کرد که به قتلگاه مسافران تبدیل شده. نتیجه تصمیمات آنها را باید در تشنگی در ساحل دریا دید. نتیجه تصمیمات آنها را باید در تجارت اندک دریایی میان بوشهر با همسایگان دید؛ نتیجه تصمیمات آنها را باید در انزوای تجاری – اقتصادی بوشهر در میان بنادر شمالی و جنوبی خلیج فارس دید. نتیجه تصمیمات آنها را باید در حال و روز آبپخش دید که روزی روزگاری جاده سحرآمیز آن از میان دشت نخلها هر مسافری را به جنون میرساند و امروز با بی آبی دست به گریبان است. نتیجه تصمیمات را باید در فرودگاه کوچک بوشهر با پروازهای شمارش دید.
اصولا معنای کلمات در این ۱۰۰۰ کیلومتر تهران تا بوشهر، متفاوت اند. دریا، آب، زمین، نفت، گاز، ساحل، خلیج فارس، موسیقی، دبی، کشتی و تجارت.
باید بوشهر زندگی کرده باشی تا حسرت دل جوانان را بدانی تا سوالات انبوه آنان را بخوانی تا چراهای آنان را یکی پس از دیگری بدانی. چرا ما این گونه ایم با وجود این همه دریا.
۴- چرا پزشکیان و دولتش بیش از دیگران از انتقال اختیارات از مرکز به استانها و افزایش قدرت استانداران حمایت میکنند؟
نکته اول این است که در دولت پزشکیان، از جمله معاون اول (عارف) و دیگر وزیران و مسوولان، اکثریت دارای سوابق اجرایی برجسته در دولتهای گذشته هستند و از چالشها و و معضلات تصمیم گیری و اجرا باخبرند.
همچنین، پزشکیان اولین رئیس جمهوری ایران است که از ابتدای انقلاب تاکنون ساکن تهران نبود بلکه از حدود ۲۰ سال قبل از تبریز به تهران آمد و ساکن پایتخت شد. او در دولت اول ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی استان آذربایجان شرقی بود و سال ۷۹ به مدت یک سال معاون وزیر بهداشت و از سال ۸۰، در دولت دوم خاتمی به عنوان وزیر بهداشت معرفی شد. بعد از آن هم از سال ۱۳۸۷ تا ۱۴۰۳، به مدت ۱۶ سال نماینده تبریز در مجلس بود. نکته جالب توجه اینکه برخلاف دیگر نمایندگان استانی، تلاش نکرد به مرور، حوزه نمایندگی خود را به پایتخت منتقل کند و به جای تبریز، از تهران کاندیدا و نماینده شود بلکه به نمایندگی خود از مهمترین شهر شمال غربی ایران ادامه داد.
او اولین رئیس جمهوری است که زبان مادری او فارسی نیست بلکه ترکی است. اولین رئیس جمهوری است که در کنار فارسی به دو زبان ایرانی دیگر یعنی ترکی / آذری و کُردی هم حرف میزند.
پزشکیان قبل از وزارت، یک مدیر استانی (رئیس دانشگاه علوم پزشکی آذربایجان شرقی) و قبل از ریاست جمهوری هم نماینده یک شهر و استان قوی در مجلس بود. به همین دلیل با شرایط و چالشها و محدودیتهای تصمیم گیری در استانها به ویژه زیرسایه اداره متمرکز کشور آشناست و از همین رو به دنبال حل ریشهای مسئله است یعنی افزایش اختیارات استان ها.
او در سخنرانی بوشهر خود به این موضوع اشاره کرد که چگونه وقتی رئیس دانشگاه علوم پزشکی استان آذربایجان شرقی بود در تهران گروگان نظر یک کارشناس اداره بود.
۵ – چرا فدرالیسم هراسی؟ چرا هر بار پزشکیان درباره کاهش تمرکز در اداره کشور و افزایش اختیارات استانها صحبت میکند جمعی به سرعت ان را به فدرالیسم ربط میدهند و مخالفت میکنند؟ در حالی که افزایش اختیارات استانها، به معنای فدرالیسم نیست. گرچه فدرالیسم نوعی اداره نامتمرکز کشور است که دارای امتیازات و ویژگیهای مثبت یا منفی است. در فدرالیسم ما با یک دولت سراسری / فدرال / ملی در مرکز روبه رو هستیم و هر منطقه نیز یک دولت محلی یا منطقهای دارد. در حالی که قانون اساسی کنونی ایران چنین موضوعی را دربرندارد.
مشخص نیست چرا باید تعدادی از انتقال اختیارات از مرکز به استانها ناراحت شوند و بترسند؟ و اینکه چرا با فدرالیسم هراسی، با هر گونه تمرکززدایی از اداره کشور، مخالفت کنند. عجیبتر اینکه این جماعت ضدفدرالیسم یا فدرالیسم هراس، در جمع اصلاح طلبان اند.
خلاصه اینکه عدهای از فدرالیسم چماقی ساخته اند که با آن سعی میکنند هر که را از افزایش اختیارات استانها سخن به زبان براند بترسانند.
در جناح اصولگرایی جمعی از مذاکره میترسند و در جناح اصلاحات، جمعی به افزایش اختیارات استانها حساسیت دارند.
ثانیا اگر به فرض، روزی روزگاری رهبری و مسوولان و مجلس موافق فدرالیسم در ایران باشند و اکثریت مردم هم استقبال کنند اقدام خوب و مثبتی خواهد بود و دلیلی برای ترس وجود ندارد. فدرالیسم هم یک قالب برای اداره نامتمرکز کشور است. میتوان موافق یا مخالف بود، اما نیازی به فدرالیسم هراسی نیست. گرچه میتوان تکرار کرد که فدرالیسم هم باعث افزایش کارآمدی و کیفیت دولت و اداره کشور میشود هم رضایت بیشتر مردم را جلب میکند.
ترامپ بازگشته و قصد بازگشت فشار حداکثری علیه ایران را دارد. بعید نیست نظام از طریق تمرکززدایی به دنبال یک تیر و چند نشان باشد. هم سبک و چابک سازی دولت، هم افزایش کارآمدی اداره کشور و هم حل مشکلات حل نشده و معلق مانده و هم کسب رضایت مردم.