فکرشهر: «ماجرای سلفی در بهارستان البته دون شأن نمایندگان مجلس بود اما وقتی مردم ناگزیر از انتخاب لایههای دوم و سوم و نه اول سیاسی باشند، شاید اجتنابناپذیر باشد!
به گزارش فکرشهر، عصر ایران نوشت: «چنانچه پیشبینی میشد موضوع سلفی (عکس خودگرفت) و تصاویر یادگاری شماری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با خانم فدریکا موگرینی، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در حاشیه مراسم تحلیف رییسجمهور روحانی به جز نقدهای اجتماعی سوژهای به دست اقتدارگرایان و اصولگرایان رادیکال داده تا با آن برخی از نمایندگان اصلاحطلب و اعضای فراکسیون امید مجلس حاضر در قاب را به دلایل سیاسی شماتت کنند.
در این که اشتیاق برای عکس یادگاری و سلفی با یک مقام خارجی دون شأن نمایندگان پارلمان است، تردیدی نیست و بدین سبب «عصر ایران» در زمره نخستین رسانههایی بود که چه با انتشار تصاویر مربوطه و چه با تیتر طعنهآمیز «موگرینیندیدهها» و چه در تحلیلی تفصیلی این رفتار را نقد کرد؛ هر چند که یادمان هم باید باشد این مقام خارجی در اینجا یک خانم ایتالیایی است و کسی که با تهدیدات ترامپ همآوا نبوده است.
بنا بر این قصد تکرار موارد پیش گفته در میان نیست. اگر چه سلفی و عکس یادگاری با چهرههای مشهور امری مرسوم در سراسر دنیاست اما این اشتیاق در اکثر مواقع از جانب شهروندان عادی ابراز میشود نه نمایندگان پارلمان یک کشور. کمااینکه در روزهای پایانی سال گذشته در همین سایت مجموعهای از تصاویر سلفیهای رهبران جهان از خانم مرکل و رجب طیب اردوغان تا ولادیمیر پوتین و بیل کلینتون منتشر شد که نشان میداد رهبران درجه اول فعلی و سابق سیاسی به تقاضای عکس یادگاری - که حالا به لطف فناوریهای گوشیهای نسل جدید به طرفهالعینی و توسط خود فرد میسر شده - پاسخ منفی نمیدهند اما و هزار اما که این مردمان عادی و دور از مشاهیر سیاسیاند که مشتاق ثبت چنین تصاویریاند و نه نمایندگان سیاسی دیگر کشورها.
پس آن چه در اتفاق بهارستان مایه سرزنش است، صرف فعل سلفی گرفتن با خانم موگرینی یا هر شخصیت دیگر داخلی یا خارجی نیست. این است که در قاب عکسها نمایندگان مجلس ما قرار گرفتهاند و وجه مضاعف قضیه این که طرف یک خانم اروپایی است که درست یا نادرست این شایبه را ایجاد میکند که زن بودن او چنین اشتیاقی برانگیخته است!
با این حال میتوان از اصولگرایان منتقد پرسید: یا این مجلس عصاره فضایل ملت - چنان که رهبر فقید انقلاب میخواست - هست یا نه. اگر هست ریشه مشکل را باید در بطن و متن جامعه جُست. چون اینها از آسمان که نزول نکردهاند؛ از دل همین مردم برخاسته و همان کاری را انجام دادهاند که مردمان عادی و غیر سیاسی و موکلان نیز احتمالا انجام میدهند.
اگر نیست یا تماما نیست و همه مردم را نمایندگی نمیکنند به خاطر رد صلاحیتهای گسترده قبل از انتخابات است که غالب رجال استخواندار و پُرپیشینه را حذف کردند و لایههای دوم و سوم باقی ماند و خصوصا اصلاحطلبان از لایههای اول و دوم فعالان سیاسی که یا کاندیدا نشدند یا شدند و تأیید نشدند و محروم شدند.
بنا بر این میتوان گفت رفتارهای دون شأن نمایندگی مانند همین سلفیگرفتنها از نمایندگانی سرمیزند که چه بسا در انتخابات رقابتی که مجال حضور چهرههای برجستهتر وجود داشته باشد، اساسا بختی برای انتخاب نداشتند تا موضوع رفتار آنان محل بحث باشد.
به عبارت روشنتر و صریحتر از دو حال خارج نیست:
یا این نمایندگان همه علایق و سلایق ما مردم را باز میتابانند که در واقع بخشی از رفتار خود ما مردم را بازتاباندهاند. یا نماینده شدن آنان ناشی از انتخابهای حداقلی از لایههای دو و سه و چهار سیاسی و به خاطر رد صلاحیتهای گسترده است که میتوان گفت باید هم میان مجلسی که بر کرسیهای آن ملکالشعرای بهار و سیدحسن مدرس و محمد مصدق بنشینند با مجلسی که آقایان الف و ب و ج نماینده آن باشند، تفاوت وجود داشته باشد و سلفیگیری با خانم موگرینی تنها یکی از جلوههای این تفاوت است.
رفتارشناسی نمایندگان سلفیگیر البته لازم است اما ضروریتر از آن یادآوری و این رفتارشناسی است که نمایندگان شاخص را رد صلاحیت میکنند یا فضا را برای حضور چهرههای پرتجربه نامساعد میسازند بعد بر بیتجربهها که از سر ناگزیری انتخاب شدهاند، خرده میگیرند و میتازند.
آری میتوان پرسید کو مجلسی با بهار و مدرس و مصدق اما مهمتر این که باید پرسید چرا امکان انتخابهایی از این دست سلب میشود؟
هر چند که به صرف سلفی هم نباید قضاوت کرد و در زمان بهار و مدرس و مصدق هم فناوری سلفیگیری نبود و گرنه شاید نه به این شوری که گاه در مقام تلمیح به مثابه نمکی از آن استفاده میکردند!
باور ندارید؟ کمی جُستوجو کنید تا دریابید مرحوم مدرس آن جمله مشهور «سیاست ما عین دیانت ماست» را در ادامه چه سخنی گفته بود...»