فکرشهر: لایحه تامین امنیت زنان در مجلس در انتظار تصویب است و در گوشه و کنار شاهد خشونتهایی علیه زنان هستیم که گاه باورنکردنی و دور از ذهن است.
یکی از انواع خشونتها علیه زنان که آسیبهای روحی بسیار جدی را برای این قشر به وجود میآورد، بحث تجاوز و مزاحمتهایی است که این تاکسیها کمبود تاکسی در بوشهر از یک طرف و فعالیت خودروهای شخصی از طرف دیگر حوادث تلخی را برای بانوان بوشهری رقم میزند که این امر نیازمند پیگیری جدی است، پیش از آنکه با فجایع و جرائمی جبرانناپذیر روبهرو شویم.
طی هفته اخیر چند خانم با مراجعه به دفتر روزنامه، از اتفاقات ناگواری گفتند که حساسیت موضوع را نشان میدهد.
به گزارش فکرشهر، بامدادجنوب در ادامه نوشت: یکی از آن ها میگوید: روز پنجشنبه حدود ساعت 14 و 30 دقیقه سر برج منتظر تاکسی بودم تا به منزل مادربزرگم در تنگک بروم. ظهر بود و تاکسی هم از آن محدوده رد نمیشد تا اینکه پژو 405 نقرهای کنارم ایستاد. من هم صندلی عقب سوار شدم. به محض اینکه سوار شدم، دیدم هیچکدام از درها دستگیره ندارد.
همان موقع گفتم آقا نگهدار، پیاده میشوم که سریع آفتابگیر جلو ماشین را هم کشید. هیچ راهی نداشتم جز اینکه به شیشههای دودیرنگ بکوبم. هر چه به شیشهها میکوبیدم، میخندید و میگفت هر چقدر دوست داری جیغ و فریاد بزن، کسی صدایت را نمیشنود. صدای ضبط را بلند کرد. از داشبورد چاقویی درآورد و کف دستم را زخمی کرد.
به گفته این خانم، راننده به دنبال پول و طلا نبود، چراکه اصلا کاری به پول و طلاهایش نداشت. تلفنش را گرفته بود تا نتواند با 110 تماس بگیرد. راننده خودرو، مردی لاغر اندام، سبزهرو، با دندانهایی سیاه، بلندقد، بدون ریش و سبیل و جلوی سرش کچل بود.
راننده خودرو پس از فریاد زدنهای مسافر و دگرگونی حالش به علت بیماری آسم، او را به مقصد مورد نظر وی رسانده و تلفن همراه و وسایل این خانم را به وی بازگردانده و گفته «من دزد نیستم»!
یکی دیگر از خانمها میگوید: چند هفته پیش منتظر تاکسی بوده و میخواسته به تنگک برود که راننده خودرو به یکی از فرعیها میرود و کسی فریادهای او را نمیشنود. این بانو با بیان اینکه اتفاق وحشتناکی که برایم افتاد یک طرف قضیه است و واکنشی که همسرم در برابر این اتفاق نشان داد، آن سوی قضیه است که دردناک بودن این اتفاق را برایم دوچندان میکند و پس از پنج سال عقد میگوید «دیگر نمیخواهمت». مگر من با میل و اراده خودم رفته و مرتکب خیانت شده بودم که این گونه طرد شدم!
داستانهای تکراری و تلخ زنانی که از ترس آبرویشان میترسند حرف بزنند، تا ابد همچون راز سر به مُهری در کنج دلشان پنهان میماند، چراکه در جامعه ما همیشه زنان، «آبروی خانواده» را یدک کشیدهاند و کوچکترین خطایی از سوی آنها چه خواسته، چه ناخواسته با نگاههای غضبآلود، تحقیرآمیز و انتقادآمیز روبهرو شده است و همین عامل واهمهای بیحد و پایان را در زنان به وجود آورده و به دنبال این سکوت، خشونتها علیه زنان نیز ادامه دارد و همیشه هم خود زنها متهم میشوند.
حال سوال اینجاست که چرا در چنین مواقعی بیشترین انتقاد متوجه زنهاست. چرا اولین مطلبی که به ذهن همه ما میرسد، این است که چرا این خانم سوار خودرو شخصی شده است و سعی میکنیم با مقصر جلوه دادن زنها به خود بقبولانیم که خودش مقصر اصلی چنین اتفاقی بوده و اگر رعایت میکرد چنین اتفاقی برایش نمیافتاد. آیا زمانی که چنین افکار پوسیدهای را در سر میپرورانیم، به این فکر میکنیم که این اتفاق ممکن است برای عنزدیکان ما نیز بیفتد و آنگاه که برای اطرافیان خودمان هم چنین اتفاقی افتاد، باز هم میگوییم تقصیر خودش بود؟!
هر چند نیروهای پرتلاش نیروی انتظامی در راستای برقراری امنیت همواره کوشا بودهاند اما بهنظر میرسد باید بار دیگر نظارت بر خودروهای شخصی، پلاکدار بودن آنها و صلاحیت مسافرکشی کردن هر کدام از آنها را بررسی کند.
نکته دیگری که در این بین حائز است، همراهی و همکاری شهروندان با پلیس است. شماره 110 برای اطلاعرسانی بهترین راهکار است و طبیعی است که نیروهای 110 نیز باید در اسرع وقت خود را به محل حادثه برسانند. هیچکس بیشتر از خود زنها نمیتواند به آنها کمک کند. زنهایی که از ترس آبرویشان، واقعیت را کتمان میکنند در جرائم و تجاوزهای بعدی با رانندههای خاطی شریک هستند و نمیدانند که ناخواسته در چه جنایتی سهیم میشوند.
امیدواریم با پیگیری نیروی انتظامی راننده پژو 405 نقرهای شناسایی شود و تدابیر لازم را برای جلوگیری از مزاحمتهایی که در منطقه تنگک روی میدهد، بیندیشند.
منبع: روزنامه بامدادجنوب