فکرشهر: ارایه کم اطلاعات در دستور کار قرار دارد. این شیوه که هنوز با ذهنیت پیشافناوری اطلاعات کار میکند، این روزها به پاشنه آشیل ما تبدیل شده است. ما به جای این که در فضای آزاد افکار عمومی را مدیریت کنیم، تلگرام و بقیه شبکههای اجتماعی را فیلتر کرده و سعی میکنیم با نرساندن اطلاعات آنها را تحت نظر خود درآوریم که نتیجه آن چنین آسیبهایی است.
به گزارش فکرشهر، روزنامه اعتماد در یادداشتی نوشت: «چرا در داخل ایران افکار عمومی نسبت به مساله خزر که از سوی رسانه رسمی مطرح میشود حتی زمانی که از کارشناسان مجربی مانند هرمیداس باوند یا عبدالله شهبازی نظرخواهی میکنند، واکنش مثبت نشان داده نمیشود؟ این موضوع به خزر مربوط نیست بلکه به شکاف میان دولت یا حکومت با ملت بازمیگردد. در طول دههها اعتماد عمومی کاهش یافته و حتی زمانی که حاکمیت تصمیم درستی میگیرد، به دلیل این شکاف و عدم اعتماد، باورپذیری دشوار میشود. متاسفانه در بسیاری از چالشها و مسائل، مسئولان، مردم را محرم نمیدانند و ما در یک فضای آزاد که در آن اطلاعات رد و بدل شود، زندگی نمیکنیم، از این رو افکار عمومی برای دریافت اخبار به سمت شبکههای خارجی کشیده میشوند و تحت تاثیر پروژههای عوامفریبانه این رسانهها قرار میگیرند.
کاهش اعتماد و سرمایه موضوعی است که باید درباره آن آسیبشناسی صورت گیرد. تا زمانی که این کار انجام نشود، مسائلی مشابه آن چه درباره خزر روی داده - مردم با وجود مثبت بودن نتایج مذاکرات، دید منفی نسبت به آن دارند - تکرار خواهد شد. متاسفانه در شیوهای که ما در پیش گرفتهایم، ارایه کم اطلاعات در دستور کار قرار دارد. این شیوه که هنوز با ذهنیت پیشافناوری اطلاعات کار میکند، این روزها به پاشنه آشیل ما تبدیل شده است. ما به جای این که در فضای آزاد افکار عمومی را مدیریت کنیم، تلگرام و بقیه شبکههای اجتماعی را فیلتر کرده و سعی میکنیم با نرساندن اطلاعات آنها را تحت نظر خود در آوریم که نتیجه آن چنین آسیبهایی است. در موضوع خزر، برخی نقدهای جدی به شیوه اطلاعرسانی بیبی سی و گفتوگوی این شبکه با رجب صفروف مطرح میکنند. باید در نظر گرفت بیبیسی صدا و سیمای ایران نیست بلکه شبکهای است که با پول دولت انگلیس اداره میشود و قطعا در آن رقابت میان روسیه و انگلیس دخیل است. حضور رجب صفروف در برنامه این شبکه بخشی از برنامه گستردهتر و جنگ تبلیغاتی میان این دو دولت است که در نهایت روی افکار عمومی ایران تاثیر میگذارد. اما پرسش این است که چرا ایرانیها باید بیبی سی را مدنظر خود قرار دهند؟ کجای کار ما ایراد داشته که باید این شبکه مرجع افکار عمومی و حتی حاکمان شود؟ این مشکل بزرگتر از چیزی است که در خصوص خزر اتفاق افتاده است. اگر بخواهیم درباره رجب صفروف به عنوان دلالی که در حوزه اقتصادی فعالیت کرده و در حوزههای امنیتی نظرهای غیر آکادمیک مطرح میکند نظر دهیم که چرا او ناگهان سر از شبکههای فارسیزبان خارجی درمیآورد، سخن بسیار است. ما باید موضوع را از زاویه دیگری ببینیم، ما اجازه نمیدهیم رسانههای موازی شکل بگیرد و کسانی که میخواهند موضع انتقادی بگیرند، در سایر کشورها افکار عمومی را هدایت میکنند، تا زمانی که این مساله حل نشود، چنین چالشهایی گریزناپذیر است.
مدیران رسانهای متاسفانه درکی انتقادی از رسانه، اطلاعات و مدیریت افکارعمومی ندارند و همین است که در جامعه سیاستزده امروز، مردم تحتتاثیر دروغ و شایعههایی از این دست قرار میگیرند و حتی دیگر واقعیت را باور نمیکنند.»