محمدجواد نظری نیا
تولد: مهرماه 1380 ـ بوشهر
فرزند دوم و تنها پسر خانواده ـ محصل
اهدا: 8/7/1395 (15 سالگی)
مادر ساکت و به زمین خیره شده بود. او هم مثل ما به حرف های پدر محمدجواد گوش می داد. هردو شکسته اند و بیش از آنچه که سن و سالشان است، نشان می دهند. پدر می گوید: «کلاس نهم بود که این اتفاق برایش افتاد. 31/6/95 بود. صبح زود موتور من را برداشته و از خانه بیرون زده بود. داخل کوچه یک عابر پیاده جلویش می آید. برای اینکه به عابر نزند مسیرش را کج می کند، سرش به سنگ جدول می خورد و ضربه مغزی می شود. به بیمارستان خورموج انتقالش دادند. من وقتی بالای سرش رسیدم فهمیدم که کارش تمام است. بعد به بوشهر انتقالش دادیم. آنجا گفتند فقط با دستگاه زنده است و اگر دستگاه را برداری تمام است. 5 روز از تصادفش می گذشت که به ما گفتند می توانید اهدای عضو کنید. من هم قبول کردم. گفتم او که رفته حداقل 5-4 نفر دیگر نجات پیدا کنند. برای رضای خدا بخشیدم. 8 روز بعد از تصادف اعضایش اهدا شد. اولین بار برادر خانمم آمد این پیشنهاد را داد. گفت بهترین راه همین است».
پدر، از اهدای قلب، کبد و دو کلیه پسرش خبر می دهد و گفت و گو با گیرندگان اعضا و توضیح می دهد: «یکی از گیرندگان اعضا، اهل نورآباد است. مرتب تماس می گیرد. یک گیرنده کلیه خانمی اهل اصفهان و معلم است. کبد را به دو نفر دادند. یکی از کسانی که کبد گرفته اهل برازجان است. تا به حال تماسی نگرفته و او را ندیده ایم. گیرنده قلب هم مردی اهل خوزستان است که 5 ـ 4 تا بچه دارد. راضی هستیم به رضای خدا. ما امانت دار خدا بودیم، همین امانت را بخشیدیم».
وقتی که پرسیدم «اگر اتفاق مشابهی برای کسی بیفتد آیا حاضرید بروید آنها را راضی به اهدای عضو کنید؟» مادر محمدجواد سرش را بلند کرد. صورت پر از دردش با گریه خیس شد و گفت: «سخت است؛ واقعا سخت است. الان سه سال گذشته و شب و روزمان یکی است ولی دیگر چکار کنم؟...» آه می کشد و اضافه می کند: «خدا بزرگ است».
* یکی از سه پرونده ای که در ویژه نامه بهاری سال 1398 «به فکرشهر» منتشر شده بود، به گفت و گو با خانواده های کسانی که در استان بوشهر اهدای عضو داشته اند، اختصاص داشت. در توضیحات انتهای این پرونده که در مجموع 23 گفت و گو را شامل می شود و به ترتیب اهدای عضو نیز منتشر شده، آمده: «در لیسـتی کـه دانشـگاه علـوم پزشـکی بوشـهر از افـراد اهـدا کننـده در اسـتان بوشـهر، در اختیـار «فکرشـهر» قـرار داد، 42 اسـم بـه چشـم مـی خـورد؛ امـا بـا وجـود پیگیـری هـا و تلاش هـای انجـام شـده، تلفـن و یـا آدرس برخـی از ایـن عزیــزان پیـدا نشـد و برخـی خانــواده هـا نیـز حاضـر بـه مصاحبـه نشـدند. عـلاوه بـر لیسـت دانشـگاه علـوم پزشـکی و در حیـن انجـام گفـت و گوهـا، دو اهـدای عضـو دیگـر هـم انجـام شـد کـه تنهـا موفـق بـه یافتـن و گفـت و گـو بـا یکـی از ایـن خانـوده هـا شـدیم». به گزارش «فکرشهر»، این نخستین بار است که در استان بوشهر، موضوع اهدای عضو به طور ویژه و با این حجم، در یک نشریه منتشر می شود. این گفت و گو ها به ترتیب انتشار در ویژه نامه بهاری «به فکرشهر»، در پایگاه خبری ـ تحلیلی «فکرشهر» هم بازنشر می شوند.
منبع: ویژه نامه بهاری «به فکرشهر» ـ 1398