فکرشهر: شروه با وجود اين كه در نواحي جنوب ايران حضوري قابل لمس دارد، در ديگر مناطق كشور نيز كم و بيش ديده میشود. با وجود اين گستردگی ، شايستگیها و بايستگیهايي دارد كه كمتر کسی به آن ها دست يافته است.
به گزارش فکرشهر از فارس، شروه با وجود این که در نواحی جنوب ایران حضوری قابل لمس دارد، در دیگر مناطق کشور نیز کم و بیش دیده میشود. با وجود این گستردگی ، شایستگیها و بایستگیهایی دارد که کمتر کسی به آن ها دست یافته است.
شروه از زیبایی قابل اعتنایی بهره میبرد که می توان آن را از دو جهت بررسی کرد نخست از بعد غمناکی آهنگ آن و دیگربه جهت ژرفای عاطفی دوبیتی سراهای جنوب. دوبیتیهای جنوب در مقایسه با دوبیتیهای دیگر نقاط ایران درخشش غم انگیز بیشتری دارد.
از میان دوبیتی سرایان جنوب (استان بوشهر)کسانی که باعث شدهاند این قالب تلالو و درخشندگی بیشتری به دست آورد و اشتهار آنان به دیگر نواحی کشور نیز برسد میتوان ازبزرگانی همانند فایز، مفتون، باکی، شیدا، مهیٌا، علینقی دشتی، احمدخان دشتی، فاضل جمی، نادم و پورنادم نام برد. شاعری که سعی میشود به اجمال به بعضی از درون مایههای دوبیتی های او پرداخته شود« سید بهمنیار بردخونی، متخلص به مفتون است» مجموعه ی آثار او «هدیه العشاق» است که شامل انواع شعر میباشد، ولی بیشتر دوبیتیهای مفتون مورد توجه مردم قرارگرفته است.
سیدبهمنیار حسینی متخلص و مشهور به «مفتون» بردخونی در سال ۱۲۷۶ شمسی در بردخون متولد شد. بهمیار از جوانی کسب علم و معرفت کرد و استعداد ذاتی خود را بروز داد و به سرودن شعر پرداخت. پس از چندی از بردخون به روستای کورک مهاجرت کرد و در سال 1341 و سن 65 سالگی درگذشت؛ پس از فوت او جسدش در روستای کورک امانت گذاشته شد و سپس به عراق منتقل شد و در وادی السلام دفن شد.
از همین رو، خبرنگار فارس با دکتر مجید عابدی از شاعران خوش آوازه و مفتون شناس استان گفتگویی داشته که در ادامه میخوانید:
فارس: در آغاز گفتگو معرفی کوتاهی از خود داشته باشید.
سلام خدمت شما و همه دوستانی که مطالب ما را میخوانند.
مجید عابدی هستم؛ دوم بهمن سال چهل و شش به آدمیزادگان دنیا افزوده شدم. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی در زادگاهم، شهنیا و بعد، بردخون شهرستان دیر و همچنین تحصیلات متوسطهام را هم در بوشهر و دیر گذراندم.
دانشگاه شیراز در رشته زبان و ادب پارسی درس خواندم و کارشناسی ارشدم را در دانشگاه شهید بهشتی و دکتری را در مشهد گذراندم.معلم هستم و کمی دست به قلم، همین!
فارس:کتابها و مقالات متعددی از شما منتشر شده، دوست داریم کمی کتابهای خود را معرفی کنید.
مجموعه شعریم به نام" تمام واژهها پابرهنهاند" درسال 88 منتشر شد. دو سه کتاب هم در حوزه شهیدشناسی کار کردهام از جمله" به دریا پیوستگان" که سعی کردهام با تکیه بر داشتههای ادبیم کمی متفاوتتر از انواع معمول باشد. حدود ده مقاله علمی پژوهشی در نشریات دانشگاهی در زمینههای مختلف ادبی از بنده چاپ شده و نقدهایی که هنوز پراکندهاند و جمع و جورشان نکردهام. وقت ویژهای را هم روی مفتونشناسی گذاشتهام که امیدوارم به فضل پروردگار با پایانی خوش همراه باشد و حاصل کار تقدیم جامعه ادبی کنم. دو کتاب"مشقهای ماندگار" و " بچههایی تا بهشت" را هم به کمک دوستان در استان تألیف کردهایم،اما آماده چاپها را بگذارید بعد از چاپشان معرفی کنم!
فارس:گفتید مفتون شناسی !همانگونه که اطلاع دارید در ایام زاد روز این شهیر ادیب و یکی از اضلاع مثلث دوبیتی ایران مفتون بردخونی قرار داریم، دوست داریم با این سوال آغاز کنم، اینکه بهمنیار حسینی فرزند سیدعلی اکبر است و محل تولدش بردخون بوده و تا چندسالی نیز در بردخون سکونت داشته را طبق منابع معتبر از آن میگذریم،شاعرانی که همدوره وی در بردخون یا اطراف بردخون و احیانا جاهایی که وی با آنان ارتباط داشته چه کسانی بودهاند؟
خوب اجازه میخواهم عرض کنم که اتفاقا در همین بدیهیات یعنی شرح ساده زندگی مفتون هم منابع خوبی تا الان نداریم! هنوز حتی در خصوص محل خاکسپاری مفتون هم منابع مکتوب ما با کپی برداری از هم به بیراهه رفتهاند. آنچه هم سبب ماندگاری مفتون شده سینه بیکینه سادهدلان دلسپرده به دوبیتیهایش در شروهخوانیها و... بوده نه کار محققان محترم!
حیات مفتون برای این اقلیم بسیار حیات مبارک و میمونی بوده و هست. کاراکتر مفتون تنها در یک شاعر ساده نغمهسرا خلاصه نمیشود، او عالم دینی هست. اصلاحگر اجتماعی هست. مروج معرفت و اخلاق هست.نماد فضایل انسانی بیپیرایه و ساده هست. عاشق پیشهای هجران کشیده هست.داغدیدهای دلسوخته هست. مؤرخ و تحلیلگر اجتماعی و سیاسی هست و البته همه این ویژگیها را باید در مقیاس روزگار و امکانات در اختیار او بسنجیم.
فارس:جالب بود؛ یعنی اینکه هنوز منبع معتبری که حاصل عرقریزی خود نویسنده باشد تدوین نشده، درسته؟
متأسفانه خیر.
فارس: محققانی که در این زمینه تحقیق کردهاند، چه کسانی بودهاند؟
از آقای عبدالمجید زنگویی، بخشی از جلد اول شعر دشتی و دشتستان به مفتون اختصاص یافته و بعدها هم اثری مستقل با نام " مفتون بردخونی" . در اثر دوم با بیش از دو دهه گذر زمان دوباره اشتباههای فاحش اثر اول تکرار شده است.
تا حدودی کار آقای احمدی ریشهری پژوهشمندانهتر به نظر میرسد( پژوهشی در آثار، افکار و اشعار مفتون بردخونی) اما وی هم نه در تصحیح و مقابله نسخهها برای تنقیح سرودهها دقت کافی کرده و نه در گزارشهای مربوط به ابیات. بیشتر ارجاعهای وی همانهایی است که وقتی به اصلشان برمیگردیم میبینیم گمانهزنیهایی بیش نبودهاند.
دکتر مشایخی و دکتر حمیدی هم کارهایی در این خصوص کرده و مقالاتی دارند که باهمه ارادتی که به این دو بزرگوار دارم باید بگویم راه به جایی نبردهاند. بسیاری از شعرها از دیگر شاعران در چاپهای نامبرده آمده و بسیاری از شعرهای خود مفتون هم نیامده است.
فارس: شاعرانی که در دوره وی زندگی میکردند و با ایشان حشر و نشر داشتهاند، البته شاعران دیارش و اطراف از دیر تا دشتی چه کسانی بودهاند؟
ببینید، اولین نامی که تداعی کننده نام مفتون میآید، «فایز» است. این دو البته ملاقاتهایی داشتهاند، اما بسیاری از روایتهای شفاهی و داستانپردازیهایی که در مورد این دو شده، جای تردید و حتی انکار دارد.
مفتون متولد سال 1276 خورشیدی است و در سال 41 یعنی در شصت و پنج سالگی فوت کرده است. فایز متولد 1213 خورشیدی و متوفای 1289 خورشیدی است. یعنی زمان وفات فایز، مفتون سیزده ساله بوده! به تعبیر دیگر فایز 63 ساله بوده که مفتون متولد شده است، حالا چطور یک پیرمرد شصت و سه ساله با طفل در گهواره حشر و نشر داشته نمیدانم!
اما مفتون بعدها نسخهای از شعرهای فایز را برای دارابخان نوشته و ...
اگر فرض هم بگیریم مفتون در سیزده سالگیش شاعری همطراز فایز بوده، یعنی یک نوجوان سیزده ساله با یک پیرمرد 76 ساله در یک طراز بوده اند!!!؟
یعنی سالی که فایز از دنیا رفته است..
ببخشید که جواب به طول انجامید...
واقعیت این است که مفتون در دوبیتیهایش از فایز تأثیر پذیرفته ، اما نه به کیفیتی که در منابع ذکر شده آمده است. حتی اگر به شیوه امروزی متنخوانی هم، کارهای این دو را مقایسه کنیم، علیرغم اشتراکهای موضوعی، ژانر کاری این دو با هم متفاوت است. زبان مفتون نرم و سلیس و نزدیک به لحن عالمانه است اما زبان فایز مستقیمتر است با بومیگرایی مبتنی بر توصیفهای طبیعتی.
فارس:اتفاقا یکی از سوالات این بود که «مفتون» در چه سنی شعر گفتن را آغاز کرده است؟
پاسخ به این سؤال قدری دشوار است! آنچه به ما کمک میکند که تنها در این باره گمانهزنی داشته باشیم این است که وی در چند بخش از کشکول خود به کهولت سن خود اشاره میکند. پیداست که او کشکول را حداقل پس از دوران میانسالیاش آغاز کرده است، اما منابع شفاهی قابل استنادی هم بودند و هستند که هیچکدام تأیید نمیکنند که مفتون در نوجوانی شعری درخور سروده که مانده باشد. بنا بر این، این گمانه که او از دوران پس از نوجوانی به شعر و شاعری روی آورده، قوت میگیرد.
فارس: آیا این محال را نمیتوان حدس زد که مفتون تا سن سیزده سالگی مکتب را گذرانده و پس از آن با شعر آشنا شده باشد و ایضا فایز؟
فکر کنم به نوعی به این موضوع در پاسخ قبلی اشاره کردم. به هر حال اصلا نمیتوان تأیید کرد که او در سنین پایین شاعر مطرحی بوده باشد.
فارس:پس معلوم میشود تحقیق محققان مفتونشناس از روی حدس و گمان بوده و این صحهای بر گفته شما هست.به جز فایز ؟ هر چند فایز از دیدگاه شما قابل رد است و این دیدگاه به نظر میرسد صحیحتر از دیگر تحقیقها باشد؟
ببینید، هنوز فرزند وی زنده و در قید حیات است. سه تن از همقطاران خود مفتون تا چند سال پیش زنده بودند و بنده خدمتشان رسیدم. جالب است که هیچکدام از عزیزان مفتوننویس به این اشخاص( به جز فرزندش) مراجعهای نداشتهاند!
داستان گونههایی در مورد ملاقات شفیق شهریاری و مفتون، باکی و نادم و... با مفتون بر سر زبانها است که هیچکدام قابل اثبات نیست. حتی ملاحسن کبگانی که به لحاظ جغرافیایی از مفتون چندان دور نبوده است.
فارس:یعنی همقطارانی که با او بودهاند هنوز در قید حیات هستند؟اگر صلاح میبینید نام این عزیزان را ببرید؟
زایر غلام درویشی بیش از چهل سال آخر عمر مفتون را درک کرده. برادر مرحومشان، ملاحسین که خود شاعری درخور بود با وی حشر و نشر کامل داشته. مرحوم پدر اینجانب( حاج میرزاحسین عابدی) رفیق و همراه و همدل وی بوده. مرحوم شیخ عباس محمودی و پدر وی مرحوم شیخ غلام محمودی با او همخانه و هم گیاله و یارگرمابه و گلستان بودهاند. حتی اشخاصی که ده پانزده سال آخر عمر مفتون را درک کردهاند: حاج عبدالله گرامینژاد،حاج محمد عیدی، حاج حیدر واعظی، خوب مگر از سال 41( وفات مفتون) تا الان چقدر زمان گذشته؟!
استاد شاعر مرحوم شیخ عبدالمهدی و اخوی مرحومشان حاج غلام از او نکتهها و خاطرههای بسیار داشتند. خانوادههای کشکولی کاملا فضای زندگی مفتون را میدانند. من مرحوم پدربزرگشان حاج نجف را دیدم و با وی در مورد مفتون صحبت کردم و صدایشان را ضبط کردم.تولد وی قبل از تولد مفتون بود!
فارس: در کتاب مفتونشناسی شما چه مولفههایی هست که در دیگر کتابهای قبلی محققان مفتونشناس وجود ندارد؟
ببینید در سه سال اخیر، من بیشترین هم و غمم صرف کشکول مفتون شده است، اما کل آثار او را هم در دست بررسی دارم و از متن تا حاشیههایش را دارم با تکیه بر منابع کتبی و شفاهی بررسی میکنم، در این راه هم مشوقهای خوبی دارم و هم یاران خوبی.
آنچه اولویت نخست من است همت به تصحیح انتقادی با مقابله تمام نسخههای موجود است و تاجایی که به ارزش پژوهشی کار لطمه نخورد قصد دارم از پتانسیلهای تصحیح قیاسی نیز البته با رعایت جوانب آن بهره ببرم. سپس شرح و متنخوانی با هدف روشن کردن هرمنوتیکی پارهای دشواریها، شرح نامها و..
به دست دادن زندگینامهای در حد توان دقیق و عاری از شبهههای سایه افکنده بر سیمای مفتون و... نیز هدف بعدی است.
فارس: خدا قوت، مفتون در مکتب یا حوزه علمیه در محضر چه اساتیدی کسب علم و فیض نمودهاند؟
خوب میدانیم که بنیانگذار مدرسه علمیه دینی در بردخون کسی نیست جز مرحوم شیخ عبدالنبی بحرانی، بعدها از فرزندان او شیخ یوسف در بردخون ماندگار بوده ( تقریبا هر شش فرزند شیخ عبدالنبی عالم و فاضل بودهاند که پرداختن به هرکدامشان خود مجال و مقالی میخواهد).
مفتون با شیخ یوسف رابطهای دوستانه و بسیار صمیمی داشته است، تاحدی که دوستی آنها گاه با مزاحها و لطایف عجیبی همراه میشده است، از این رو بعید نیست که در مدت اقامت خود شیخ بزرگ در محضر او شاگردی کرده باشد، اگرچه بنده هنوز به سندی متقن در این زمینه برنخوردهام، اما عموی مفتون، مرحوم سیدعلی رکنی استاد مستقیم او بوده و بیشترین فیض را مفتون از وی برده است. از این که بگذریم، مفتون از نبوغ و توان و علاقه وافری به ادبیات برخوردار بوده است، کتاب خوانده و عربیدان قدری بوده است. در کشکول نمونههایی از شاعران عرب و پارسی آورده که سرآمد ادب کهن ما هستند.
فارس: با این دامنه گستردهای که از مفتون سراغ داریم و اینکه به جرأت میتوان یکی از سه ضلع مثلث دوبیتی ایران را به وی اختصاص داد.چرا او مثل باباطاهر ، فایز در جاهایی هنوز ناشناخته است؟عزیزی پرسید حتی در استانمان که البته سؤال وی قابل تأمل است.
بخشی از دلایل را میتوان خلاصه کرد در کوتاهی متولیان فرهنگی شهرستان و استان، مفتون هم چوب حیای ناپذیرفتنی جنوبی خود و هماقلیمیهایش را خورده است. پس بخش نخست را باید بگوییم کوتاهیها و بخش دیگر هم ریشه در تعمدهایی دارد که از حوصله این بحث خارج است.
فارس: آیا ما هم دیارانش در حق او کوتاهی نکردهایم؟
چرا! خیلی هم! خدا را شکر که در یکی دو سال اخیر حرکتهایی از ناحیه جوانان این زادبوم میشود و لطف مسؤولان هم تا حدی خوب بوده است. همایش مفتون که به همت همین عزیزان و حمایت تمام قد شورا و شهرداری برگزار شد، نویدبخش بود و امیدوارم این کارها ادامه یابد.
آنچه مایه امید برای حفظ و گسترش میراث مکتوب و معرفی مفاخر این اقلیم است وجود نسل امروز این دیار است و انصافا هم باید به متولیان فرهنگی بخش بردخون و شهرستان آفرین گفت. حیف که قول مساعد استاندار پیشین در خصوص خریداری و مرمت منزل مفتون در "کورک" و نیز بردخون بر زمین مانده است.
فارس: به عنوان سؤال پایانی بفرمایید که جناب دکتر عابدی اگر بخواهد مفتون را در یک جمله معـرفی کند چه میگوید؟
شاعر و عاشقی پاکباخته که غمخوار رعیت و مشاور کدخدا هر دو بود و با تکیه بر فضایل اخلاقی و دینی خود، نغمه و عشق و خلق و خدا را در کنارهم داشت.