فکرشهر: «امام حسین نه آغازگر و نه پایانبخش قیام علیه جور است.»
به گزارش فکرشهر، محمدتقی فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه، در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: «واقعه عاشورا را دو گونه میتوان تفسیر کرد؛ رازآلود و قدسی و دیگری تحلیلی و تاریخی. نگاه نخست که جریان عاشورا را رازآلود میداند، برای نسل روزگاران بعد از عاشورا نمیتواند درس و پیامی داشته باشد. اما عاشورا با نگاه تحلیلی میتواند برای همه تاریخ درس و پند و عبرت باشد. امام حسین(ع) برای این که حرکت خود را جهانی و این تکلیف را فراگیر کند و آن را از رازآلودگی به در آورد، در نامهای که به کوفیان مینگارد، از قول پیامبر(ص) چنین میگوید: مَنْ رَأی سُلْطاناً جائِراً مُسْتَحِلاّ لِحُرُمِ اللهِ، ناکِثاً لِعَهْدِاللهِ، مُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِاللهِ، یَعْمَلُ فِی عِبادِاللهِ بِالاِْثْمِ وَالْعُدْوانِ، ثُمَّ لَمْیُغَیِّرْ بِقَوْل وَلابِفِعْل، کانَ حَقِیقاً عَلَی اللهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ»؛ بیشک میدانید که رسول خدا(ص) در زمان حیاتش فرمود: «هر کس حاکم ظالمی و سلطان جائری را ببیند که در اثر ظلم و جور محرمات الهی را حلال شمرده و عهد و پیمانهای الهی را شکسته و با سنّت و سیره رسول خدا مخالفت کرده و در میان بندگان خدا با گناه و دشمنی عمل میکند و در مقابل چنین حاکم ستمگری هیچگونه عکسالعمل گفتاری یا رفتاری از خود بروز ندهد، خداوند چنین انسانی را در جایگاه همان ظالم ستمگر داخل میکند و سرنوشت هر دو یکی است.»
این سخنی نیست که پیامش تنها برای مسلمین یا هویتبخشی برای شیعیان باشد. این پیام به همه انسانهای ظلمستیز تاریخ است که باید در برابر جور حاکمان ایستاد. این که حضرت چنین قاعدهای را به صورت عام و فراگیر از قول پیامبر بیان میدارد، در مقام بیان این است که در هر نقطهای از تاریخ اگر کسی با چنین حکومتی مواجه شد، باید واکنش داشته باشد و در برابر جور و بیدادپیشگی بایستد. در این نگاه، امام حسین نه آغازگر و نه پایانبخش قیام علیه جور است. هر کجا ستمی درگیرد، باید در برابر آن ایستاد تا از آدمیان رفع ستم شود و بساط ستم در جامعه برچیده شود. حضرت از آغاز حرکت خود به دنبال این نبوده است تا شهید شود و پیروانش را در آخرت رستگار کند یا آنان را شفاعت بخشد. اینها همه هست اما در عبارت بالا امام حسین یک اصل تکلیفی را که بر دوش همه آدمیان در این دنیاست، بیان میکند. خطر بزرگی که حکومت امویان و در رأس آن معاویه، برای دنیای اسلام آفرید این بود که دین خداوند را در راستای منافع خود تأویل و توجیه میکردند.
علی(ع) در یکی از نامههای خود اسلام آلامیه را چنین معرفی میکند: «ما اسلموا ولکن استسلموا و اسروا الکفر فلما وجدوا اعوانا علیه اظهروه»، آنان اسلام نیاوردند بلکه تظاهر به اسلام کردند و کفر و پیشینه خود را نهفته داشتند، زمانی که حامیانی یافتند حقیقتشان که کفر است آشکار کردند(نامه ۱۶).» اسلام امویان برای دستیابی به دو چیز بود؛ یکی قدرت و دیگری ثروت. معاویه برای دستیازیدن به این دو چیز و حفظ آن، دست به هر کاری زد. به طور کامل از سیره خلفای پیشین عدول کرد و جامعه را به رسم جاهلیت بازگرداند و نظام قبیلگی قریش و سیاست برتری عرب بر عجم را که پیامبر از بین برده بود، بازگرداند.
امام حسین در یکی از سخنان خود درباره اینان میگوید: استاثروا باموال فقرا و المساکین؛ اینها - بنیامیه پس از قدرتگرفتن - اموال فقرا و مساکین را در اختیار خود گرفتند. پس از این که قدرت و ثروت مسلمین در اختیارشان قرار گرفت بنای تحریف دین خدا را گذاشتند. واعظانی را در اختیار گرفتند و بر منابر علی(ع) را که مظهر اسلام واقعی بود، از چشم مردم انداختند و روایاتی را در شأن امویان جعل میکردند و برخی از عالمان دین که حقیقت را میدانستند، از ترس و از طمع سکوت برگزیدند. امام حسین دو سال پیش از واقعه عاشورا و پس از شهادت امام حسن در صحرای منا خطبهای ایراد کرد که بنا بر نقل تاریخ دست کم در میان حاضران، ۳۰۰ نفر از کسانی بودند که پیامبر را درک کرده بودند. امام حسین در مذمت برخی اصحاب و علمای دین فرمود :... إِنَّمَا عَابَ اللَّهُ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ لِأَنَّهُمْ کَانُوا یَرَوْنَ مِنَ الظَّلَمَةِ الَّذِینَ بَیْنَ أَظْهُرِهِمُ الْمُنْکَرَ وَ الْفَسَادَ فَلَا یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ ذَلِکَ...، علت این که خداوند عالمان یهود و نصاری را در قرآن سرزنش کرده این بوده است که ظلم و فساد جلوی چشمشان بود و سکوت کرده و از فساد و تباهی جلوگیری نمیکردند؛ یعنی یکی از عوامل مهم پیدایش حکومتی مانند معاویه سکوت عالمان دین در برابر بدعتها و ستمهای این حاکم اموی بود. طبیعی است معاویهای که در برابر کردارهای خود مخالف و فریادگری نبیند تولید این نظام سیاسی یزید خواهد بود؛ لهذا امام حسین در برابر چنین حاکمی مرگ را بر زندگی ترجیح میدهد. آنجاست که میفرماید: انی لا اری الموت الا سعاده و الحیاه مع الظالمین الا برما. و در روز عاشورا که حضرت را به تسلیمشدن دعوت کردند چنین پاسخ داد: لا والله لا اعطیهم بیدی اعطاء الذلیل و لا اقر اقرار العبید؛ به خدا سوگند که نه مانند انسان ذلیل تسلیم ایشان میشوم و نه مانند بردگان اقرار میکنم. بنابراین مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح داد.»