فکرشهر: سفیر پیشین ایران در پکن گفت که سند برنامه همکاری جامع ایران و چین، تمرینی برای جمهوری اسلامی در مشارکت راهبردی و امکانی برای توسعه ایران همسو با توسعه و پیشرفت چین خواهد بود.
به گزارش فکرشهر و به نقل از فارس، نشست تخصصی بررسی سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین با سخنرانی «سید محمدحسین ملائک» سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در چین به همت مرکز فرهنگی دانشگاهی امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی از طریق سامانه الکترونیکی با حضور بیش از ۹۰ نفر از اساتید درس اندیشهها و وصایای امام خمینی(ره) برگزار شد. در این جلسه ملائک در محورهای سابقه سند همکاری، بازی با سند، ارزش سند، چالشهای پیش رو و انتقادات به سند، به سخنرانی پرداخت که متن کامل این سخنرانی را در ادامه میخوانید.
سابقه این سند همکاری، به سفر «شی جینگپینگ» در بهمن ۹۴ به ایران بعد از امضای برجام بازمیگردد اما این سفر به دلیل وقوع در زمان امضای برجام این احساس را در دو طرف القاء کرد که ایران به چین نیاز ندارد! در حالی که چین با طرح گسترده روابط در قالب راهبردی اعلام آمادگی کرد. پس از آنکه ترامپ از برجام خارج شد و تحریم های دیگری علاوه بر تحریمهای سازمان ملل اعمال شد، ایران به دلیل بیانگیزگی دولت چین، جایگزینی برای کاستن از فشار تحریمها نداشت. مبنا و شاکله سیاست خارجی دولت یازدهم در حل مسئله هستهای در قالب برجام بود و وقتی این مسئله شکست خورد و ایران آلترناتیو خود را نیز از دست داد، لذا با مشکلات مضاعفی روبرو شد. دولت این بار به اروپا رو آورد. در سال ۹۷ آقای لاریجانی مسئول روابط ایران با چین شد و همراه با نامه رهبری و نامه آقای روحانی به چین سفر کرد. عدد ۲۵ سال، عددی است که آقای روحانی در طول مذاکرات پیشنهاد داد و این رقم نمادی است برای همکاری درازمدت. سوم شهریور ۱۳۹۸ آقای ظریف، متن پیشنویس قرارداد همکاری را با خود به چین برد. ۱۱ شهریور «پترولیوماکونومیست» گزارشی از این طرح منتشر کرد و ادعا کرد چینیها قرار است نیروی نظامی وارد ایران کنند! جزایر ایران را تصاحب کنند! استقلال اقتصادی ایران از دست خواهد رفت! و خانم «شیرین هانتر» نیز در مقالهای، این قرارداد را ترکمانچای دیگری توصیف کرد! در خرداد ۹۹، ویرایش نهایی متن تفاهمنامه منتشر شد. مهر ۹۹ آقای ظریف، سند را با خود به چین برد. با توجه به روی کار آمدن بایدن و ادامه سیاستهای دولت آمریکا، هر دو طرف چینی و ایرانی به این نتیجه رسیدند که باید این تفاهمنامه در اولویت همکاری دو کشور قرار گیرد لذا در فروردین ۱۴۰۰، این تفاهمنامه امضاء و منتشر شد.
این سند در چند محور دارای ارزش است: اول، تمرینی برای جمهوری اسلامی برای مشارکت راهبردی با ابرقدرتی مانند چین است. دوم، انجام مذاکرات راهبردی اقتصادی در این سطح، اولین بار است رخ میدهد. سوم، هنجارسازی در سطح روابط خارجی. چهارم، بلوغ در سطح همکاری ایران با تمدن بزرگی چون چین. پنجم، واقعبینکردن برخی مسئولان در عرصه سیاست، زیرا که چین با دشمنان ما روابط صمیمی داشته و در روابط ما با جهان تأثیر خواهد داشت. ششم، توسعه ایران در مسیر توسعه چین و قدرت گیری ایران با مشارکت دو کشور.
با این سند، سه بازی جدی انجام شد:
بازی اول: در خرداد ۹۹، این سند افشاء شد.
بازی دوم: بازی چینیها با سند است؛ زیرا دولت چین، دولت بایدن را خطرناکتر از ترامپ میداند و این پیام را به طرف آمریکایی داد که اگر با ما کار نمیکنید ما اولویت کار ژئوپلتیک را تغییر داده و به سمت کشورهایی مانند ایران خواهیم برد.
بازی سوم: حول این محور شکل گرفت که این سند را چه کسی نوشته؟ چه کسی به چین برده؟ از کجا آمده است و این بازی، بازی داخلی و سیاسی است و بیشتر برای تبلیغات انتخاباتی مورد استفاده قرار گرفت.
چالشهای پیش رو
چالش اول و مهمترین چالش، تنظیمات رابطه چین و آمریکاست. چالش دوم، مدیریت رابطه با قدرتهای بزرگ و چالش سوم، مدیریت رابطه ایران و چین است. کشور چین، کشور بسیار منضبطی است. اگر مسئولان در این کشور سخنی بر زبان رانند این سخن باید اجرایی شود و وحدت رویه در مسئولان آنها وجود دارد، اما متأسفانه در کشور ما این انضباط سیاسی وجود ندارد و یا کمرنگ است. در مبارزه با کووید19، انضباط چینیها بهخوبی دیده شد؛ اما روسها از چنین انضباطی برخوردار نیستند. در سال ۱۹۸۴ میلادی، زلزله ارمنستان رخ داد اما روسیه عملکرد بسیار ضعیفی از خود نشان داد این در حالی است که کشور چین با جمعیت یک میلیارد و پانصد میلیون نفر در مواجهه با بیماری کووید ۱۹ بسیار منضبط و خوب عمل کرد.
«فرشاد مؤمنی» معتقد است به دلیل ضعف کارشناسی در ایران، در هر مذاکرهای ایران بازنده خواهد بود اما در پاسخ باید به ایشان گفت ایران برای توسعه خود با تکیه بر دلیلِ ضعیفِ کارشناسنبودن در حوزه های مختلف، نمیتواند وارد هیچ مذاکرهای نشود و مثلاً از شرکتهای فرانسوی یا انگلیسی درخواست کند که برای او اقدام به مذاکره کارشناسی کنند!
ملائک سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در چین، سپس به سؤالات اساتید حاضر در جلسه پاسخ داد. از جمله این سؤالات، شعار «نه شرقی؛ نه غربی» و ادعای تعارض آن با این تفاهمنامه، کشتار مسلمانان اویغور توسط چین و سکوت ایران، لزوم یا عدم لزوم تصویب سند در مجلس، توجه به سابقه سند همکاری عراق و چین به عنوان تجربه برای سند ایران و چین، مسئله ماهیگیری در جنوب، دلیل انتخاب آقای لاریجانی به عنوان نماینده ایران، مسئله آزادراه تهران -شمال و نحوه همکاری چینیها، تعیین نهاد ناظر بر این تفاهمنامه، مشکلات اجرایی تفاهمنامه به دلیل FATF.
آیا این تفاهمنامه با یکی از شعارهای مهم انقلاب اسلامی تحت عنوان «نه شرقی؛ نه غربی» در تعارض نیست؟
ملائک: در پاسخ به این سؤال لازم است به دو مطلب اشاره کنیم: فهم سیاسیون با فهم عامه مردم متفاوت است؛ این شعار در فضای دوقطبی اوایل انقلاب مطرح شد. در اوایل انقلاب دنیا به دو قطب شرق و غرب تقسیم شده بود، ما از قطب غربی خارج شده بودیم و نمیخواستیم به قطب شرقی مارکسیستی وارد شویم اما امروز در فضایی هستیم که معنای «قطب» تغییر کرده است. اصلاً میشود آنها را قطب بدانیم یا خیر؟ ما خودمان نیز یک قطب هستیم اما مطلب دوم: ما باید با واقعیت روبرو شویم. چینیها در سال ۱۹۷۸ یا ۱۳۵۷ حجم مبادلاتشان در روابط خارجی ۲۰ میلیارد دلار در زمان رژیم پهلوی بود اما اکنون مبادلات آنها در روابط خارجی سه تریلیون دلار است.
چینی که ۸۵ درصد مردمش زیر خط فقر بودند الان در حال حاضر کمتر از ۲۰ درصدند. چینی که در دورانی بیشتر محصولات را کپی میزد، هماکنون دارای شرکتهای الکترونیکی بسیار قوی است که به شرکتهای بزرگ اروپایی و آمریکایی تنه میزنند. چین امروزه در ساختوساز، در صنعت، در فناوری و تکنولوژی و... یک ابرقدرت است. اینها یک واقعیت است. ما برای توسعه خودمان باید فکری کنیم. تا چه زمانی باید خود را به آمریکا و اروپا ثابت کنیم تا آنها به ما چراغ سبز نشان دهند و با ما همکاری کنند؟ وابستگی فعلی ما نتیجه نگاه مداوم به غرب است. ما نمیتوانیم واقعیتها را نادیده بگیریم. تاریخ نشان داده است غرب با ما سر ستیز دارد.
آیا این تفاهمنامه، تأییدی بر نظریه برخورد تمدنهای ساموئل هانتینگتون است؟
ملائک: ابتدا توجه شما را به یک نکته جلب میکنم: بهرغم اینکه در منابر و عوام این تلقی وجود دارد که ما به لحاظ فرهنگی به چین نزدیک هستیم، اما چنین نیست. اگر فرهنگ را به آداب و رسوم و عادات و ارزش ها تعریف کنیم، بسیار به لحاظ فرهنگی ایران و چین با یکدیگر متفاوتند. فرهنگ چینی، فرهنگ بسیار یکپارچه تری از ماست. چین بزرگترین کشور در دنیاست که در آیین آنها خدا وجود ندارد. بنابراین باید چینیها را تحمل و درک کرد. هانتینگتون در سال ۱۹۹۲ برخورد تمدنها را پیشبینی کرد. در سال ۲۰۲۱ دو کشور ایران و چین تفاهمنامه امضا کردند. تلقی بر این بود که تمدن اسلامی و کنفوسیوسی با یکدیگر برخورد کردند و با هم کنار آمدند. این تلقی نادرست است.
اما به لحاظ رفتار سیاسی ما با چینیها بسیار نزدیکیم، چندجانبهگرایی، مقابله با تهدیدهای آمریکا، مسئله حقوق بشر، معضلات منطقهای، دولت، تعریف ملت و به لحاظ ساختار سیاسی بسیار به آنها نزدیک هستیم. شاهد مثال این که ما به لحاظ فرهنگی با آنها متفاوتیم، ایرانیهای مقیم چین بسیار کم هستند. ایرانیهای مقیم روسیه نیز بسیار اندک هستند. آقای پریماکوف در جلسهای در ایران در مرکز بررسیهای استراتژیک بهشوخی میگوید ما به لحاظ فرهنگی با هم رابطه بسیار ضعیفی داریم چرا که ازدواجهای ایرانی-روسی یا ایرانی-چینی بسیار کم است و حتی فرهنگ ایرانی، با ژاپن و مالزی نیز متفاوت است، با تایلند و اندونزی نیز همینطور.
آیا جمهوری اسلامی ایران در برابر مسلمانان جهان موضع ثابتی دارد؟ پس چرا در برابر مسلمانان چینی سکوت اختیار کرده است؟
ملائک: این موضوع، چندبُعدی، حساسیتبرانگیز و خاص است. آنچه واقعیات نشان میدهند این است که موضع سکوت ایران، موضع درستی است؛ البته ایران در جلساتی که با چینیها داشته به این موارد اشاره و بر حفظ حقوق مسلمانان چین تأکید کرده اما توجه شما را به یک نکته جلب میکنم؛ در بخش غربی چین در ایالت سینکیانگ با نهضتی روبرو هستیم که نهضت مسلمان مذهبی ناسیونالیستی و جدی هستند و به دنبال استقلال از چین است. پایگاه مردمی خوبی هم دارند. چینیها میگویند ما حقوق مسلمانان را کاملاً رعایت میکنیم؛ برای مسلمانان غذای حلال، امکان نماز جمعه، استفاده از مساجد و سایر موارد مذهبی فراهم کردهایم اما در برخورد با گروههای جداییطلب و خشونتبرانگیز کم نمیگذاریم و بهشدت برخورد میکنیم و شواهد هم، چنین نشان داده است.
اما این نهضت را میتوان از دو زاویه بررسی کرد: یک زاویه این است که این نهضت یک نهضت شبهتکفیری است و از سوی غربیها پشتیبانی بینالمللی هم میشود؛ زاویه دیگر، زاویه سیاست بینالمللی است که این موضوع را موضوع داخلی یک کشور میداند و دخالت در امور داخلی کشورها از زاویه سیاست بینالملل اشتباه است. دولت چین با مخالفان و جداییطلبان و خشونتگرایان برخورد بسیار جدی میکند. حال این افراد مسلمان باشند یا مسلمان نباشند. این موضوع موضوع داخلی آنها تلقی میشود. در این موضوع، موضع ایران موضع سکوت بوده است که بهترین موضع است و تا جایی که ما میدانیم در مذاکرات بر حفظ حقوق مسلمانان نیز تأکید شده است.
امتیازات خاصی که به چین در این تفاهمنامه داده شده است آیا به معنای تاراج سرمایههای ایران و باجدادن به چین نیست؟
ملائک: پیشنویس این سند در سال ۹۹ در ۱۸ صفحه منتشر شد. در دو یا سه بخش این تفاهمنامه گفته شده است که چین، خریدار ثابت نفت ایران است و ایران در بازگشت پول نفت با چین همراهی خواهد کرد. در پاسخ به این پرسش، باید فضایی را که ایران برای فروش نفت خود با آن مواجه است تبیین کنیم. ایران نفت را در آبهای آزاد به کشتیهای چینی و بر روی آب میفروشد. ایران نمیتواند در بنادر و اسکلهها نفت را عرضه کند، زیرا کلیه امور ثبت میشود. ما مجبوریم نفت را اینگونه بفروشیم تا مشخص نشود با چه شرکتی چه مقدار پول و چه مقدار نفت مبادله شده است. سیستم فروش نفت این گونه است. شما نمیتوانید در تفاهمنامه سختگیری کنید چرا که شرایط عادی نیست. ما با دردسرهای بسیار زیادی نفت را میفروشیم و تعارف هم نداریم، چین میتواند نخرد و ۶۰۰ هزار بشکه نفت را به راحتی از طریق عربستان یا عراق تأمین کند. بنابراین در این شرایط تحریمی مجبور هستیم ترجیحاتی را به این خریدار بدهیم که دور از انتظار هم نیست. تعرفه ترجیحی به چین برای خرید نفت منطقی است.
چرا این تفاهمنامه در مجلس مطرح نشد؟ مگر نیاز به تصویب این تفاهمنامه در مجلس نیست. بر اساس قانون اساسی این گونه قراردادها باید به تصویب مجلس برسد.
ملائک: سند، به دلیل اینکه هنوز در مرحله تفاهمنامه است نیاز به تصویب مجلس ندارد زیرا در قالب و چارچوب این تفاهمنامه، قراردادهای زیادی میتوان با چین بست و این قراردادها لازم است در مجلس بررسی شوند لذا نقض قانون اساسی رخ نداده است.
همکاری با چینی ها برای ایران خسارت داشته است. نمونه آن ماهیگیری در جنوب یا کیفیت ضعیف اجناس چینی؟
ملائک: اتفاقاً این تفاهم نامه میتواند مانع چنین مشکلاتی شود و از تماسهای بیحساب و کتاب گروههای تبهکاری و مفسدین اقتصادی با چینیها جلوگیری کند؛ مثلاً در مسئله ماهیگیری جنوب، افرادی که در بخش خصوصی سابقهدار هستند با عدهای دیگر در شیلات ایران زد و بند کردند و موجب شد قراردادی با چینیها منعقد کنند و این مشکلاتی که شنیدید به وجود آید. بخش تبهکاری در کشور داریم که خاک این کشور برای آنها اهمیت ندارد؛ به عنوان مثال در کنار یک شرکت بزرگ قرار میگیرند، لولههای بیکیفیت وارد میکنند و به شرکت نفت میدهند و این لولهها شرکت را با مشکلات متعددی مواجه میسازد. متأسفانه بخش تبهکار و بزهکار جامعه در سلسلهمراتب حکومتی راه پیدا کردهاند و اگر آزاد باشند مملکت را به توبره میکشند.
چین با عراق نیز یک سند همکاری امضا کرده است و چینیها در پرداخت مالی این قرارداد بدقولی های زیادی کرده اند. سند همکاری عراق با چین برای مردم ایران بد بینی به وجود آورده است؟
ملائک: نکته اول، سند همکاری عراق با چین یک سند توسعه بنادر جنوبی عراق بوده و ربطی به سند ایران ندارد. سند همکاری ایران و چین یک سند بومی شده است و با مسائل داخلی ایران ارتباط دارد. سند همکاری عراق و چین امضا شده و آقای الکاظمی دستور داده است وارد فاز اجرایی شود. نکته دوم، برای چین، راه ابریشم اهمیت دارد. یعنی از طریق ایران یا عراق به ترکیه و از طریق ترکیه به اروپا متصل شود. راه ابریشم برای چین اهمیت حیاتی دارد و خیلی مهم نیست که ایران یا عراق در این مسیر قرار گیرند زیرا ارزش این دو مساوی است اما با این همه دو کشور ایران و عراق امتیازات خاص خود را نیز دارند.
توسعه بنادر عراق بسیار مهم است. چین در پروژه های نفتی عراق، سرمایهگذاری کلانی کرده است، اما حضور چینیها در ایران کمرنگ است و قابل قیاس با عراق نیست. در هر حال باید توجه داشت آمریکا نه با سند همکاری چین و عراق و نه سند همکاری ایران و عراق، موافق نخواهد بود و تمایل دارند این دو به نتیجه نرسند. نکته دیگر اینکه عربستان و امارات بیش از عراق و ایران با چینیها مبادلات خارجی دارند، اما بازی در زمین عربستان و امارات، یک بازی اقتصادی است، اما بازی در زمین ایران و عراق، بازی سیاسی برای آمریکاست.
آیا نظارتی بر اجرای این تفاهمنامه پیشبینی شده و چرا آقای لاریجانی برای نمایندگی از طرف ایران انتخاب شده است؟
ملائک: هر دو کشور برای این که پیشرفت این سند بهخوبی انجام شود، فردی که از سوی مقامات سیاسی انتخاب شده است برگزیدهاند تا بر روند این سند نظارت کنند. آقای لاریجانی به رهبری معرفی شدند تا زیر نظر رهبری این سند را پیش ببرند. هدف این بود که این سند، اراده نظام است و نه دولتها. دولت علاقهای به کار با چین نشان نداد. لاریجانی در جناح بهنوعی میانهرو، متمایل به راست را نشان میدهد اما از نظر اینجانب، انتخاب لاریجانی انتخاب پایداری نیست و موقتی است. چون لاریجانی به لحاظ سیاسی متلوّن است.
آیا این تفاهمنامه موجب وابستگی ایران به چین نخواهد شد. چینیها در خیلی موارد به ایران نارو زدهاند؟
ملائک: اجازه دهید خاطرهای از دوران مأموریتم در چین بگویم. در زمان مأموریتم در چین به عنوان سفیر ایران وام ۱۰ ساله ۵۰۰ میلیون دلاری با سود ۲ درصد از چین گرفتیم. فکر میکنید این پول هزینه چه شد؟ هزینه حقوق عقبافتاده کارگران مترو! یعنی ۵۰۰ میلیون دلار هزینه دستمزد شد! با این حال میبینید مدیران نالایق با این سرمایه که میتوانست صرف تولید شود چه کردند. بسیاری از مشکلات ما ناشی از مدیران نالایق و مذاکرهکنندگان ضعیف است. ۲۰ سال پیش خود ما از چینیها درخواست کردیم دکلهای حفاری وارد کرده و کار حفاری را انجام دهند. مبلغ قراردادی که ایرانیها پیشنهاد دادند مثلاً ۱۰۰ دلار بود. اگر چینیها می خواستند از کارگران ایرانی استفاده کنند مبلغ بالاتر میشد. مسئولان آن روز قبول کردند که از کارگران چینی استفاده کنند. کارفرماهای ایرانی، مبلغ بالاتری پرداخت نمیکردند.
مسکن مهر هم همین است. مسکن مهر با ۵۵۰ هزار تومان با پیمانکار قرارداد بسته میشد و بعد، این پیمانکار به دلال میداد مبلغ ۴۰۰ تومان و ۱۵۰ تومن را خودش برمیداشت؛ لذا مسکن مهری که اینچنین در روند خود مورد سوء استفاده دلالان قرار گیرد مسکن مهر مناسبی نخواهد بود. بنابراین شما میبینید مشکل از خود ماست. اینگونه نیست که بگوییم چینیها به ما نارو زدهاند.
در آزادراه تهران-شمال نیز کاملاً مشکل از طرف بنیاد مستضعفان است با برنامهریزیهایی که داشت. بنابراین وقتی میبینید شرکتهای چینی با کارگران چینی وارد میشوند دلیل اصلی این امر کارفرماهای ایرانیاند.
آیا این تفاهمنامه در صورت عدم امضای FATF توسط ایران با مشکلات اجرایی روبرو نخواهد شد؟
ملائک: در این تفاهمنامه آمده است دو کشور ایران و چین لازم است تمام تلاش خود را انجام دهند تا مشکلات اجرایی این تفاهمنامه با کشورهای ثالث برطرف شود لذا از چین انتظار میرود محدودیتهای کشور را تا حدودی با رایزنیهای مختلف با کشورهای ثالث برطرف کند.
به این نکته نیز باید توجه داشت چینیها در هنجارهای سیاست بینالملل کاملاً هماهنگ هستند و کار میکنند و به سیاستهای بینالملل احترام میگذارند. تلقی اروپا بر این بود مُدالیته کار بینالمللی که بر مبنای فاتحان جنگ جهانی تنظیم شده است بهخوبی منافع غرب را تأمین کند اما هماکنون اروپا همین مدالیته را دست و پاگیر میداند و مدعی است چین در همین مدالیته در حال کار و به انزوا کشیدن اروپاست. اگر ایران در لیست سیاه FATF قرار گیرد نمیتواند کار کند و قطعاً اگر افایتیاف امضا نشود در اجرای این تفاهمنامه با مشکلات زیادی مواجه هستیم.