فکرشهر: روزنامه عرب زبان «القدس العربی»، چاپ لندن در مطلبی به قلم علی الصالح نوشت: ما با قاطعیت دخالت ایران در مسائل داخلی ملتهای عربی را محکوم میکنیم. همانطور که مخالف دخالتهای اسرائیل در سوریه، لبنان، امارات و بحرین هستیم. ایا رژیم اشغالگر به بهانه حضور ایران، روزانه چندین حمله هوایی را به خاک سوریه انجام نمیدهد؟ ما مخالف هر گونه دخالتی در امور دیگر کشورها هستیم.
به گزارش فکرشهر از انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: از آنجا که نظامهای عربی استبدادی هستند و به ملتهای خود تحمیل شده اند، همواره نگران سقوط و به دنبال جلب حمایت خارجی در برابر دشمنان خود هستند، اما سعی میکنند این اقدام را با بهانههایی نظیر همکاری منطقه ای، تقویت صلح و امنیت و ترس از ایران انجام دهند. این نظامها هنوز متوجه نیستند که بزرگترین خطر برای آنها، در گذشته و آینده، اسرائیل بوده است، از این رو لازم است که از خواب غفلت بیدار شوند، قبل از اینکه صهیونیستها موجب فروپاشی کامل آنها شوند.
این مقدمه را ذکر کردیم تا وارد بحث تصمیم پادشاه بحرین برای عادی سازی روابط با اسرائیل شویم که مقدمه آن، گشودن سفارت اسرائیل در منامه بود.
در همین رابطه، هآرتص از وجود احتمال همکاری بین اسرائیل و بحرین به بهانه مقابله با تهدید حملات پهپادی ایران به کشتیهای بحرینی خبر داد، که قطعا منافع امنیتی و اقتصادی برای ارتش اسرائیل هم دارد. به گزارش هآرتص، وزیر خارجه اسرائیل در سفر خود به بحرین، راههایی را برای تامین امنیت کشتیهای بحرینی در خلیج فارس مورد بررسی قرار داده که این خدمت اسرائیل به صورت رایگان ارائه نخواهد شد و احتمالا در قبال آن، صهیونیستها از بحرین بعنوان پایگاهی برای مقابله با دست یابی ایران به سلاح هستهای استفاده میکنند.
این روزنامه عبری از یک مسئول بحرینی نقل کرد: «هیچ کشوری بیش از ما از اقدامات ایران رنج نمیبرد»! حتی اگر این نقل قول روزنامه مذکور را واقعی بدانیم و تصور کنیم ایران دشمن اول و اصلی برخی دولتهای عربی در خلیج فارس است، یک سوال مهم مطرح میشود: چه چیزی باعث شده ایران در طول ۴۲ سال پیروزی انقلابش، دست به نابودی نظام سست و شکننده حاکم در بحرین نزند؟ در صورتی که اگر اراده این کار را داشت، به راحتی میتوانست.
آیا واقعا این خطر ایران است که این نظامها را در آغوش اسرائیل قرار دهد؟ یا ترس واقعی از ملتی است که در اعتراض به سفر وزیر خارجه رژیم اشغالگر به بحرین به خیابانها ریختند؟ چرا ایران تا کنون اقدامی برای سرنگونی این نظامهای عربی نکرده، در حالی که قدرت این کار را دارد؟ در اینجا مقصود لزوما وارد آوردن ضربه نظامی مستقیم نیست، ایران اگر میخواست میتوانست با استفاده از نیروهای نیابتی خود نظامهای عربی را از داخل متزلزل کند، علاوه بر اینکه صدها هزار نفر با اصلیتهای ایرانی در کشورهای عربی زندگی میکنند. در همین رابطه، در کشوری مثل بحرین که یک نظام سنی دارد، نسبت شهروندان با اصلیت ایرانی و منتسب به مذهب شیعه، به ۶۲ درصد میرسد.
در این میان، لازم است به این مهم اشاره کنیم که اسرائیل به دنبال ثروت کشورهای خلیج فارس نیست، چرا که از نظر اقتصادی نیازی ندارد و آنقدر ثروت دارد که بخواهد از آن به تمام دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس ببخشد، بویژه آنکه اسرائیل به موقعیت جغرافیایی این دولتها توجه خاصی دارد و آنها را خط دفاعی و پایگاه امنیتی خود برای مقابله با ایران میداند. اسرائیل دو دولت امارات و بحرین را زره خود در جبهه شرقی میداند، نه به دلیل تلاشها و ظرفیتهای آنها که حتی در حفظ امنیت خود هم ناتوانند، بلکه از طریق حضور اسرائیل در این دو دولت.
اسرائیل به دنبال ایجاد دو دولت کوچک اسرائیلی در ابوظبی و بحرین است، تا بخشی از چتر امنیتی آن باشند، همانطور که در گذشته چنین بود و محمد رضا شاه پهلوی و نظام ژنرالها در ترکیه، این حمایت و خدمات را در جبهه شرقی برای اسرائیل فراهم میکردند. این در حالی است که تل آویو خود نتوانست هیچ حمایتی از شاه ایران و ژنرالهای ترکیه کند.
در نهایت، این سوال مطرح میشود که واقعا حکمت مشارکت دولت فلسطین در نمایشگاه اکسپو ۲۰۲۰ دبی با وجود تصمیم آن برای عدم مشارکت در راستای مخالفت با توافقهای عادی سازی چیست؟ بویژه آنکه طوفانی از توئیتها به راه افتاد که مخالفت با نمایشگاه مذکور را نشان میداد. در واقع این نمایشگاه، به عنوان سرپوشی برای جنایتهای اسرائیل و با هدف مشروع جلوه دادن عادی سازی آن با دولتهای عربی است، که در رأس آنها، امارات متحده عربی است که نه تنها در زمینه روابط سیاسی، بلکه در تمام امور حیات، وارد عادی سازی با اسرائیل شده است.
مشارکت دادن مسئولان فلسطینی در نمایشگاه اکسپو دبی ۲۰۲۰، یک اشتباه فاحش بود که هیچ توجیهی برای آن فایده ندارد و نمیتوان از آن دفاع کرد، چرا که این مشارکت، به معنای نادیده گرفتن تمام اقدامات ابوظبی در عادی سازی با اسرائیل است که میتوان آن را فرو کردن خنجرهای مسمومی در پیکره ملت فلسطین دانست.