پنجشنبه ۲۱ فروردين ۱۴۰۴
جستجو
برچسب ها - زندان عادل آباد
فکرشهر: لحظه‌ای که قاتل را پای چوبه‌دار می‌بردند زجر‌آور بود و مادر مقتول با دیدن ترس این جوان 22 ساله دلش به رحم آمد. گفتم اگر اجازه بدهید به او بگویم که رضایت داده‌اید، این بانوی بزرگوار گفت: خودم به او می‌گویم. بوسیدش و با کلام مهرآمیز او را پسر خودش خطاب کرد.\n\nدر برج نگهبانی، سربازی آغاز یک روز دیگر را چوب خط می‌زد. روز شیراز در زندان عادل آباد باران سختی می‌بارید، اردیبهشت به نیمه رسیده بود و بارش بهاری دیوارهای بلند و سر به آسمان کشیده را هاشور می‌زد.
کد خبر: ۱۵۷۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۲۶

مطالب بیشتر