فکرشهر: نشریه استراتژیک فارنافرز در مقالهای درباره مسیرهایی که میتواند در یک آینده نزدیک بین روسیه و کشورهای دنیای آزاد صلح ایجاد کند؛ صلح و آشتی با روسیه و به خصوص شخص ولادیمیر پوتین را مستلزم رفتارهایی عنوان میکند که مهمترینش پایان جنگ در اوکراین است.
به گزارش فکرشهر از شفقنا، فارنافرز در این مقاله که توسط توماس گراهام به رشته تحریر درآمده؛ این موضوع را مورد تاکید و تصریح قرار داده که غرب برای این که بتواند جنگی را که در پی حمله روسیه به اوکراین ایجاد شده به سرعت پایان دهد، نیازمند دنبال کردن یک راهحل پنج مادهای است.
فارنافرز در این زمینه به نقل از توماس گراهام نوشته که برای این که جنگ اوکراین به پایان برسد، علاوه بر روسیه که باید گامهای بلندی بردارد، غرب نیز باید اقدامات مهمی را در دستور کار قرار دهد.
به باور این کارشناس سیاسی اولین کاری که غرب باید مدنظر قرار دهد، چشمپوشی از جلب و جذب اوکراین در ناتو است. به عبارت بهتر؛ رهبران و مقامات دولتی اوکراین اگر میخواهند آتش جنگ را از سرزمینشان دور کنند، باید ایده عضویت در پیمان آتلانتیک شمالی یا همان ناتو را از سر بیرون کنند.
در نقطه مقابل؛ همه چیز هم به اوکراین مربوط نمیشود- که اگر خواهان صلح باشد، نباید عضو ناتو شود. بلکه خود ناتو هم باید مسایلی را مدنظر قرار دهد. از جمله این که کمترین تلاشی برای نزدیک شدن به جمهوریهای شوروی سابق و داشتن روابط نزدیک نظامی با این جمهوریها، دستکم از نظر روسیه به معنای تهدید امنیت این کشور قلمداد میشود- و خطر تشدید و تعمیق تنشها و درگیریهای نظامی را به همراه خواهد داشت.
در یک کلام؛ اوکراین اگر بخواهد در صلح و ثبات زندگی کند، نباید از نیروهای ناتو، تسلیحاتشان و البته پایگاههای نظامیشان در خاک خود میزبانی کند- و به بیانی دیگر و بهتر، باید تمام کوشش خود را بکند در رقابت و درگیریهای احتمالی بین روسیه و کشورهای غربی بیطرف بماند.
دومین راهحل از این مسیر پنج مرحلهای اما به روسیه برمیگردد- که باید برگزاری رفراندومهای واقعا آزاد در کریمه و دونباس درباره آینده و سرنوشت مردم این سرزمینها و البته پذیرش نتیجه این رفراندومها را تضمین کند. اتفاقی که اگر بیفتد و چنین رفراندومهایی برگزار شود، با این که عملاً سرنوشت کریمه مشخص شده و این سرزمین به هر حال به عنوان بخشی از روسیه باقی خواهد ماند، ولی با این حال سرنوشت دونباس روشن نیست، یا حداقل این که دستیابی به نتیجهای باب میل روسیه در رفراندوم تضمینشده نیست، و همین هم خویشتنداری روسیه را میطلبد. چون جداییطلبان مورد حمایت روسیه تنها یک سوم ناحیه دونباس را کنترل میکنند، و اصرارهای زلنسکی رئیسجمهور اوکراین مبنی بر این که رفراندم در تمامی دونباس برگزار شود، حکایت از امیدواری دولت اوکراین برای حصول نتیجهای خلاف امیال روسیه در رفراندوم دارد- و همین هم در صورت عدم خویشتنداری روسیه میتواند به تشدید تنشهای حاکم بر منطقه منتهی شود.
سومین اتفاقی که میتواند به پایان جنگ در اوکراین منجر شود، پذیرش این موضوع از سوی روسیه است- که اوکراین به رغم این که پذیرفته از عضویت در ناتو خودداری کند، ولی به واسطه دموکراسیخواهی، دموکراتمنشی و البته لیبرالیسم حاکم بر اذهان و افکار مردم اوکراین، این کشور به هر حال پیوندهای امنیتی نزدیکی با دنیای غرب خواهد داشت.
چهارمین گام برای حصول به صلح از غرب میگذرد. به گویشی بهتر؛ دنیای غرب در مواجهه با روسیه، باید مشوقهایی هم برای پایان جنگ ارائه دهد و حداقل شرایطی را که تحت آن تحریمهای اقتصادی روسیه لغو خواهند شد، توضیح دهد.
پنجمین و آخرین گام هم این است که روسیه به عنوان آغازگر حمله به اوکراین و عامل اصلی ویرانیها، باید بخش قابل توجهی از هزینه بازسازی اوکراین را بر عهده بگیرد.
فارنافرز در پایان مینویسد: امیدواری دنیای غرب به سرنگونی پوتین بیهوده است. اول این که چون این امر امکان ندارد، و دوم این که حتی اگر هم چنین چیزی امکانپذیر باشد، معلوم نیست جانشیناش چه کسی خواهد بود و مهمتر از آن هم این که روشن نیست این فرد آیا راحت تر و ملایمتر از پوتین با غرب طرف خواهد شد و مذاکره خواهد کرد یا نه. علاوه بر این غرب باید این موضوع را نیز بپذیرد که تحریم اقتصادی روسیه به تنهایی باعث پایان جنگ اوکراین نخواهد شد. همانطور که تحریمها در مواردی دیگر هم شکست خوردند- و مثلاَ در نمونهای مانند جمهوری اسلامی ایران به نتیجهای که مورد نظر غرب بود، منجر نشدند.
تحریمها همچنین به خود غرب نیز صدمه میزنند و مثلاَ با افزایش قیمت بنزین، سوخت، و البته گندم (با توجه به این واقعیت که اوکراین و روسیه صادرکنندگان اصلی گندم هستند) مردم کشورهای غربی را شاید حتی بیشتر از دولت و ملت روسیه تحت فشار قرار میدهند.
اگر این مساله را نیز به فشارهای وارده به مردم کشورهای غربی بیفزاییم- که ادامه جنگ و طولانی شدن آن نه تنها قربانیان بیشتری موجب خواهد شد، بلکه احتمال تسری و گسترش جنگ از اوکراین به دیگر مناطق اروپا از جمله لهستان را نیز بیشتر خواهد کرد، فعلاَ در شرایط حال حاضر مشخص میشود که راهی جز پایان جنگ را نمیتوان متصور بود.
یعنی در شرایطی که تقریباً تمام دنیا بر این باورند که تصمیماتی مانند ایجاد منطقه پرواز ممنوع در آسمان اوکراین با افزایش احتمال وقوع جنگ جهانی یک تصمیم بسیار خطرناک به نظر میرسد، هنوز و همچنان میتوان دیپلماسی را بهترین گزینه موجود به شمار آورد.