فکرشهر: یورونیوز نوشت: در یک روز گرم ژوئیه در پایتخت روسیه، زوجهای جوان دست در دست هم در امتداد رودخانه مسکو قدم میزنند، در حالی که قایقهای تفریحی به آرامی روی آب در حال حرکت هستند.
خبرگزاری رویترز در گزارشی که در آن با چهار جوان روس گفتگو کرده از آنها درباره اوضاع و شرایط جوانان این کشور بعد از حمله ارتش پوتین به اوکراین پرسیده است.
هر چهار نفر در اواخر قرن پیش، زمانی که رئیس جمهور ولادیمیر پوتین به قدرت رسید، به دنیا آمدهاند و هیچ روسیه دیگری را به جز روسیه تحت حاکمیت پوتین، نمیشناسند.
برخی از برنامههای تحصیلی و شغلهای از دست رفته صحبت کردند، برخی دیگر از ترس از آیندهای نامعلوم و غیرقابل پیش بینی. اما هیچ یک از این چهار نفر نگفتهاند که میتوانند کارهای زیادی برای تاثیرگذاری بر مسیر روسیه انجام دهند و برعکس همانطور که یکی از آنها میگوید «کاری جز تطبیق با واقعیت جدید و ادامه دادن در شرایط دشوار کنونی» نمیتوان انجام داد.
سابینا، ۲۳ ساله، متولد مسکو اما اصالتا از آبخازیا، در رشته روزنامه نگاری در مدرسه عالی اقتصاد مسکو تحصیل کرده است. او در پاسخ به پرسشهای خبرنگار رویترز میگوید:
«قبل از سال ۲۰۲۲ به این فکر می کردم که میتوانم برای تحصیل به جایی بروم، در یک دانشگاه (خارج از کشور) ثبت نام کنم. میخواستم برای ادامه تحصیل به دانشگاهی در فنلاند بروم اما آن را به تعویق انداختم، اگرچه خیلی مصمم بودم که تصمیم را عملی کنم اما نشد و حالا انگار نباید جایی بروم. حداقل بدون خانوادهام نمیتوانم بروم، چون ممکن است بتوانم بروم اما چه کسی میداند بعد چه خواهد شد؟ اگر آنها با من کشور را ترک نکنند، ممکن است اتفاقی برایشان بیفتد.»
سابینا ادامه میدهد: «به نظر می رسد که اکنون در حال انتخاب هستیم: در کدام سمت مرز باقی میمانیم. یا این طرف میمانید و یا میروید و این انتخاب نهایی است. انتخابی که اصلا ساده نیست.»
ماکسیم لوکیاننکو، ۲۰ ساله، دانشجوی اهل کراسنودار در جنوب روسیه که در حال تحصیل زبان های خارجی و ارتباطات بین فرهنگی در مدرسه عالی اقتصاد است و بنیانگذار سازمانی به نام «کلاغ سفید» است که یک مجموعه میهن پرست و طرفدار نظامیگری است. او به رویترز میگوید:
«من دیدگاهی خوش بینانه دارم، برای من فرصتهایی وجود دارد تا چیزهای جدیدی یاد بگیرم. بله اروپا برای ما بسته شده است اما میتوانیم به آسیا نگاه و توجهمان را به آنجا معطوف کنیم. به نظر من چیزهای بزرگ زیادی در آسیا وجود دارد.»
ماکسیم در ادامه میگوید: «من قصد دارم دوره کارشناسی ارشد را در چین بخوانم. فکر می کنم آنها افراد بسیار جالبی هستند، ملت جالبی هستند. به طور کلی، روسیه نیاز به تقویت روابط با چین دارد. ما باید چیزهایی از آنها یاد بگیریم و البته به آنها چیزهایی بیاموزیم.»
کنستانتین کونکوف، ۲۳ ساله، در دانشگاه دولتی مسکو زیستشناسی خوانده و سال گذشته به عنوان نامزد مستقل شورای شهرداری مسکو انتخاب شد. او میگوید:
«من بیشتر به فعالیتهای عمومی علاقهمندم، عمدتاً به سیاست و محیط زیست. ما در فعالیتهای خود پاکسازی محلهها را راهاندازی کردیم، ما به پناهگاههای حیوانات کمک میکنیم و همینطور برای پناهندگان کمک جمع آوری میکنیم.»
او در خصوص تحصیل در خارج از روسیه میگوید: «البته، تحصیل در خارج از کشور برای کسب دانش و سپس استفاده از آن در اینجا ایده نسبتاً وسوسه انگیزی است. اما در حال حاضر احساس می کنم که به اینجا نیاز دارم و از آنجایی که من به عنوان معاون شهرداری انتخاب شدم، برای پنج سال آینده قصد دارم اینجا، در منطقه خود بمانم و تا حد امکان به مردمم کمک کنم.»
او در خصوص موج مهاجرت افراد از روسیه میگوید: «از فوریه سال گذشته، بسیاری از افرادی که من میشناسم، فعالان و دیگران، روسیه را ترک کردهاند. این تاثیر منفی بر کمپینهای ما دارد. فقط به این فکر کنید که فعال ترین افراد، افرادی که به آنچه در کشور میگذرد اهمیت میدهند، از کشور بیرون رانده شدهاند. تعداد بسیار کمی ماندهاند. در این شرایط، انجام هرگونه کمپین عمومی یا سیاسی، بسیار دشوار است. اما ما ادامه می دهیم.»
ایوان سوکولوف، ۲۵ ساله، در مسکو اقتصاد خوانده و اکنون به عنوان تحلیلگر داده کار میکند. او مدت کوتاهی روسیه را ترک و به قزاقستان رفت اما حالا در مسکو زندگی میکند. ایوان در خصوص شرایط کنونی میگوید:
«حداقل یک روز کامل در شوک بودم. کامل بیحس و اصلا نمیفهمیدم چه اتفاقی افتاده و چرا و چگونه باید با آن زندگی کنم.»
او در خصوص شرایط پس از اعلام بسیج عمومی میگوید: «فکر میکنم روز سهشنبه بسیج اعلام شد و من به همراه دوستانم یکشنبه پرواز کردیم. مسیر طولانی بود و ابتدا به آستاراخان در جنوب روسیه پرواز کردیم و سپس به آتیراو در قزاقستان رفتیم. دو روز طول کشید تا از مرز عبور کنیم و شرایط بسیار دشوار بود. اما طرح من برای یافتن شغل در خارج از کشور شکست خورد و مجبور شدم با پس اندازم زندگی کنم. در نتیجه پس از مدتی به روسیه برگشتم.»
ایوان ادامه میدهد: «حالا می بینم که تحولات منفی در ژئوپلیتیک هیچ تأثیری بر من ندارد و در نتیجه من دیگر در قبال آنها کاملا بیتفاوت هستم. دوستان من اینجا هستند، خانواده من اینجا هستند. من در این کشور به دنیا آمدم و بزرگ شدم. من نمیتوانم همه چیز را در کشور تغییر دهم و درست کنم، بنابراین مجبورم با آن کنار بیایم، به آن عادت کنم و به جلو بروم.»