
فکرشهر: آمی مکینون و روبی گرامر در یادداشتی در نشریه فارن پالیسی نوشتند، به گفته ۹ تحلیلگر و مقام سابق دولت آمریکا که از طرحهای واشنگتن مطلع اند، دولت بایدن در حال زمینه چینی برای یک معامله بزرگ جاه طلبانه است که عادی سازی روابط بین اسرائیل و عربستان را به برداشتن گامهای اساسی به سمت تشکیل دولت فلسطینی پیوند خواهد زد. این قمار دیپلماتیک میتواند چهره خاورمیانه را متحول سازد و میراث سیاست خارجی دولت بایدن را شکل دهد. اما این طرح با چالشهای پیچیدهای مواجه است که بسیاری معتقدند نمیتوان بر آنها فائق آمد.
به گزارش فکرشهر از انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: این طرح در راستای تلاشهای قبلی برای ایجاد یک پیمان دفاعی بین آمریکا و عربستان شکل میگیرد که یکی از مهمترین اولویتهای سیاست خارجی عربستان است. در عوض دریافت این امتیاز، عربستان به عنوان پرنفوذترین دولت عربی روابط دیپلماتیک خود را با دولت اسرائیل برقرار خواهد کرد و تمام طرفها توافق خواهند نمود که گامهای غیرقابل بازگشتی را به سمت تشکیل دولت فلسطین بردارند.
به رغم جنگ اسرائیل در غزه که موجی از محکومیت بین المللی را در جهان عرب و سایر کشورها به همراه داشته، مقامهای سعودی هرگز از تلاشهای خود برای عادی سازی روابط دست نکشیده اند. مقامهای دولتی در واشنگتن همچنان این طرح را بهترین راه حل برای متحول ساختن وضعیت فعلی در منطقهای میدانند که دههها تلاش برای برقراری صلح در آن عقیم مانده و نتوانسته موجب پایان دادن به تنشها بین اسرائیلیها و فلسطینیان و ایجاد یک دولت فلسطینی مستقل شود.
به گفته منابع آگاه، برت مک گورک، دستیار ارشد خاورمیانه کاخ سفید، پیشگام این تلاش دیپلماتیک است و قرار است در بهار امسال این طرح پیشنهادی توسط آمریکا اعلام شود.
تلاشهای دیپلماتیک در این زمینه تا قبل از جنگ غزه با چالشهای فراوانی مواجه بود و پس از حمله ۷ اکتبر حماس و تهاجم وحشیانه اسرائیل به نوار غزه که بیش از ۲۸ هزار کشته بر جای گذاشته با پیچیدگی بیشتری مواجه شده است.
فرانک لونستین، نماینده ویژه دولت آمریکا در مذاکرات اسرائیلی-فلسطینی در دوره اوباما در خصوص این تلاش دیپلماتیک میگوید: «مثل این است که شما تلاش کنید یک مکعب روبیک را در حالی که با سرعت ۱۰۰ مایل در ساعت میدوید و در حال غرق شدن در شن روان هستید تکمیل کنید.»
مقطع زمانیای که تنشها بین طرفین در پی حمله حماس و پاسخ اسرائیل به اوج خود رسیده و کل منطقه را به آشوب کشانده است، شاید به نظر نامناسبترین زمان برای اجرای یک دیپلماسی جاه طلبانه برسد. اما برخی کارشناسان میگویند این حقیقت که بحران حاضر کل منطقه را در بر گرفته دقیقا دلیلی است که توضیح میدهد چرا اکنون زمان مناسبی برای انجام این تلاش است.
جوئل براونولد، مدیر مرکز دنیل آبراهام برای صلح خاورمیانه در واشنگتن میگوید: «همه چیز کاملا هرج و مرج زده است. فرصتی برای انجام یک معامله بزرگ وجود دارد.» یکی از عناصر کلیدیای که خلاء آن در تلاشهای قبلی برای برقراری صلح احساس میشد، عدم تعریف هرگونه منفعتی برای دولتهای عربی حوزه خلیج فارس بود، در حالی که اکنون این دولتها عادی سازی روابط با اسرائیل را در راستای منافع اقتصادی و امنیتی خود میدانند. دنیس راس، که در دولتهای جورج بوش پدر و بیل کلینتون، مسئول پیشبرد تلاشها برای برقراری صلح در خاورمیانه بود معتقد است: «این یک عامل جدید (در تلاشهای دیپلماتیک فعلی) است.
پیشتر امارات و بحرین در قالب توافقات ابراهیم که توسط دولت ترامپ زمینه سازی شده بود اقداماتی را در جهت عادی سازی روابط با اسرائیل صورت داده اند. در سالهای اخیر قطر به عنوان یک میانجی دیپلماتیک ظهور کرده و ضمن تعامل با ایالات متحده، ارتباطات خود با شاخه سیاسی حماس را نیز حفظ نموده است. دوحه نقشی محوری در مذاکرات مربوط به گروگانهای اسرائیلی در غزه ایفا کرده است.
وعده عادی سازی روابط با عربستان موجب کاهش بیشتر انزوای اسرائیل در جهان عرب خواهد شد و حداقل به لحاظ تئوریک، اهرم فشار قدرتمندی را برای مطالبه امتیازات قابل توجه از اسرائیل به نفع فلسطینیان فراهم خواهد نمود.
هم عربستان و هم ایالات متحده انگیزه بالایی برای به نتیجه رساندن این توافق قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر دارند. به ثمر نشستن چنین توافقی یک پیروزی مهم برای رئیس جمهوری تلقی خواهد شد که در کارنامه سیاست خارجی اش چیزی جز مدیریت بحران از افغانستان گرفته تا اوکراین و خاورمیانه ندارد.
عربستان به نوبه خود تمایل دارد شاهد تصویب پیمان دفاعی با آمریکا در دوره حاکمیت دموکراتها بر سنا باشد. ضمن اینکه لیندزی گراهام، سناتور جمهوری خواه نیز وعده داده که آرای بیشتری را برای رسیدن به اکثریت دو سوم آرای مورد نیاز جهت تصویب چنین توافقنامهای تامین نماید.
روابط دولت بایدن و دولت نتانیاهو نیز در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. واشنگتن با راستگراترین دولت تاریخ اسرائیل مواجه است که نخست وزیر آن سابقهای طولانی در مخالف با تشکیل دولت فلسطینی دارد. اما به گفته مایکل ماکووسکی، رئیس انستیتوی یهودی امنیت ملی آمریکا، موضوع تنها نتانیاهو نیست بلکه کل اسرائیل است. بعد از حمله ۷ اکتبر، نگاه کلی اسرائیلیها در مورد اینکه برای تامین امنیتشان به چه چیزی نیاز دارند کاملا تغییر کرده است. در حال حاضر ۶۵ درصد از شهروندان اسرائیلی مخالف راه حل دو دولتی هستند و تنها ۲۵ درصد از آن حمایت میکنند، در حالی که یک دهه قبل این ارقام کاملا برعکس بود.
موضوع مهمی که باید مد نظر قرار گیرد این است که از سمت فلسطینیان چه کسی قرار است در خصوص موضوع تشکیل دولت فلسطینی پشت میز مذاکره بنشیند. به گفته خالد الگیندی، تحلیلگر ارشد انستیتوی خاورمیانه، نهادهای سیاسی اصلی که ایالات متحده میتواند با آنها مذاکره کند، یعنی تشکیلات خودگردان و سازمان آزادی بخش فلسطین، «فسیل شده و بخش عمده مشروعیت خود را از دست داده اند... سازمان آزادی بخش فلسطین عملا دیگر وجود ندارد و تشکیلات خودگردان ناکارآمد، متفرق، ضعیف و در میان فلسطینیان عمیقا نامحبوب است.» در عین حال، نظرسنجیهای انجام شده در زمان جنگ غزه نشان میدهد که محبوبیت حماس در غزه و کرانه باختری افزایش چشمگیری یافته است. دولت بایدن از طرحهایی برای کمک به احیای تشکیلات خودگردان سخن گفته است. الگیندی افزود: «قبل از آنکه حتی بتوانید درباره یک نتیجه نهایی مذاکره کنید، باید اصلاحات داخلی گستردهای انجام گیرد. زیرا شما به رهبریای نیاز دارید که از مشروعیت برخوردار باشد و اختیار مذاکره در مورد این مسائل مرتبط با موجودیت (فلسطین) با اسرائیل را داشته باشد.»
انعقاد هرگونه توافق نهایی در سال منتهی به انتخابات و با همراهی یکی از ناکارآمدترین کنگرههای تاریخ مدرن آمریکا کاری غیرممکن به نظر میرسد، به ویژه آنکه مسائل مرتبط با عربستان و مناقشه اسرائیل و فلسطینیان همواره از گذشته تاکنون در آمریکا جزء موضوعات سیاسی حساس تلقی میشده است. اما برخی از مهمترین پیشرفتهای دیپلماتیک در خاورمیانه از جمله توافق کمپ دیوید و توافق اسلو به ترتیب متعاقب جنگ ۱۹۷۳ و انتفاضه اول (سالهای ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۳) به دست آمده است.