فکرشهر: مهدی محمدی مشاور قالیباف با بیان اینکه «نسبت رای باطله به رای ماخوذه به ۱۵ درصد رسیده» گفت: به دلیل کم کاری شدید دولت و وضعیت وخیم اقتصادی، مشارکت بالای مردم در انتخابات مجلس محقق نشد.
به گزارش «فکرشهر» از انتخاب، مشاور قالیباف در رشته توئیتی نوشت: گرچه به دلیل کم کاری شدید دولت، وضعیت وخیم اقتصادی و فضای بی رحمانه تخریب، انتظار رهبر معظم انقلاب درباره مشارکت بالای مردم در انتخابات مجلس محقق نشد، اما همین که دشمن پس از آشوبهای سال گذشته از تعطیل کردن مردمسالاری در ایران ناامید شد، جای شکر بی شکایت و حمد بی نهایت دارد.
از حیث آماری مشارکت تقریبا به میزان انتخابات سال ۹۸، اما پراکندگی آرا بسیار بالا بوده است. در سال ۹۸ هر فرد به طور میانگین نام ۱۶ نفر را نوشته، اما این عدد در سال ۱۴۰۲ به ۱۱ نفر کاهش پیدا کرده. نسبت رای باطله به رای ماخوذه هم در ۹۸، ۱۰ درصد بوده، اما اکنون به ۱۵ درصد رسیده است.
مرجعیتهای سیاسی سنتی و الگوهای رای دهی سابق فروپاشیده است. رای دهندگان لیستی رای نداده اند و اساسا توافقی درباره اینکه چه چیز درست و چه چیز نادرست است، میان آنها وجود نداشته است. جریان انقلابی در تهران دچار یک اختلاف نظر بی سابقه شده که درباره هدف ایجاد آن باید تامل کرد.
رای قالیباف به یک چهارم رای انتخابات قبلی کاهش یافته است. یک دلیل تخریب هاست. از دید من باید به تک تک تخریبها -که حتی یک مورد از آنها درست نبود- پاسخ داده میشد گرچه کسانی عقیده دارند پاسخ داده میشد هم چیزی تغییر نمیکرد. البته قالیباف درباره سرچشمه تخریبها سخن خواهد گفت.
علت دوم بی شک این است که اجازه شنیده شدن سخن رهبری درباره انقلابی بودن مجلس و کارنامه آن اساسا داده نشد. بخشهایی از بدنه انقلابی فکر میکند مجلس هیچ کاری نکرده و برخی هم عامدا تلاش کردند تا قضاوت رهبری در ذهنها بی اعتبار شود. مماشات مجلس با ناکارآمدی دولت هم مزید بر علت بود.
در هر حال تخریب اثر کرده است. بدهی قالیباف به انقلابیون روشن کردن منشا و ماهیت تخریبها و مبارزه با سازمان کار پشت پرده آن است و از آن سو، البته جامعه انقلابی نیز باید از خود بپرسد که دلیل این همه فشار بی رحمانه بر یک نفر از داخل و خارج چیست؟ و آیا داستان فقط بر سر مجلس است؟
البته یک مسئله بنیادین درک این نکته است که نسل جدیدی از انقلابیون ظهور کرده که در بستر شبکه عمل میکند و جامعه و جهان متفاوتی از گذشتگان دارد. از این پس باید بسیار بیشتر از تلاش برای ایجاد مکانیسمهای انتخاباتی، باید به ایجاد مکانیسمهای گفتگو با این نسل اندیشید.
البته همه اینها به یک معنا فرعیات است. اصل مسئله این است که داستان نه انتخابات مجلس بود و نه شخص قالیباف. مسئله بسیار فراتر از این است و ماشین تخریب داخلی و خارجی که ایجاد شده هم اهدافی بسیار بزرگتر دارد.
مشخصا از نظر برخی، قالیباف اولین گزینه از فهرست افراد مهمی است که باید از سر راه برداشته شوند. نوبت بقیه به زودی خواهد رسید گرچه که تخریب آنها به آسانی قالیباف نخواهد بود. باقی بماند شاید وقتی دیگر. گرچه که دیگر وقتی هم نیست!