فکرشهر: عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: اخیرا که ماجرای فیلترینگ در فضای عمومی جدیتر شده و بیش از پیش مذموم و زیانبار مینماید، یک عضو مجلس ایران [حاجی دلیگانی عضو جبهه پایداری]گفته است که «نایبرییس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس با اعلام خبر طرح صیانت جدید در مجلس گفت: ما نباید اجازه دهیم مردممان در صخره [دره]سقوط کنند.»
در واقع دندهعقب گذاشتهاند و با سرعت به سوی دره میروند، در حالی که میخواهند مردم را از سقوط به صخره نجات دهند.
اصولا دفاع از فیلترینگ به اندازه کافی بیانگر ته دره و در حال سقوط بودن است و نیازی به شاهد چیز دیگری ندارد.
یک لحظه فکر کنید که هماکنون عدهای دنبال صدور مجوز برای استفاده از رادیوهای موج کوتاه باشند تا مبادا مردم بتوانند از فرستندههای فرامرزی استفاده کنند. چنین افرادی همان اندازه در ته دره هستند که کسی بخواهد برای اینترنتی که روزانه در حال تحول است، قانون صیانت و فیلترینگ بنویسد. بعد چنین افرادی مدعی آن هستند که میخواهند مردم را نجات دهند.
گیر ماجرا همین ادعای خدایی کردن است. معاذالله خداوند هم چنین داعیهای را طرح نکرده، چون اگر میخواست، مردم را هدایت شده میآفرید. حتی خداوند به پیامبر خود نیز یادآوری میکند که تو سیطرهای برمردم نداری فقط تذکردهندهای. حالا یک انسان عادی که از نظر هدایتگری هیچ چیز نیست، جز چندین هزار رای که همه میدانند با چه تمهیداتی درشهرهای کوچک و روستاها جمع میشوند و هزینه هر رای را اگر حساب کنی به میلیون سر خواهد زد، مدعی هدایتگری مردمی میشود که ۹۰ درصدشان (حداقل) فرهیختهتر و آگاهتر از نمایندگانشان هستند.
در حقیقت مشکل اصلی اینجاست که آقایان، چون نمیتوانند وظیفه محوله را انجام دهند، فیلشان یاد هندوستان میکند و دنبال هدایت مردم و جلوگیری از سقوط آنان میافتند. مثل این است که فیلترشکن فروشها دنبال هدایتگری مردم باشند.
یک کلام روشن است که هیچ حکومتی درمقام هدایت مردم نیست. حکومتها باید منتخب مردم باشند، مردم که نمیآیند کسی را که از آنان با چه ترفندهایی رای گرفته، به عنوان هادی خود برگزینند. جملات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در نفی این تصور غلط، واضح است. مردم «ولینعمت» شما هستند و نه موجوداتی برای اینکه به دست شما هدایت شوند.
اصولا اگر یک آزمون از نمایندگان کنونی مجلس گرفته شود که شامل دانش، فهم، اخلاقیات و تعهدات گوناگون باشد آنگاه آزمون مشابهی را از چند صد نفر مردم به صورت تصادفی بگیریم، خواهیم فهمید که تفاوتها بسیار بیشتر از آن است که تصور میشود.
مردم ایران و بخش فرهیخته آن، اینکه نمایندهای خود را در مقام هادی آنان تصور کند، موجب وهن خویش و از آن مهمتر موجب خروج از وظایف ذاتی نمایندگی میدانند. آیا اینها به معنای نقض وظیفه قانونگذاری در مجلس است؟ خیر، مجلس باید قانونی عملی و مطابق خواست مردم تهیه کند، نه مثل قانون فرزندآوری، صیانت و حجاب و عفاف و... که اینها حتی در صحن مجلس هم طرح نشده بود.
قانوننویسی اصول روشنی دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. به علاوه اینکه استفاده از فضای مجازی را مترادف سقوط در صخره میدانند، به دلیل نحوه استفادهای است که خودشان یا اطرافیان آنان از این امکان میکنند که حتما موجب اثرات سوء است؛ لذا در خصوص رفتار اغلب مردم و نحوه استفاده آنان از فضای مجازی که برای آموزش، کسب و کار، ارتباطات و... است.
دچار خطایی نباید شد. بله، قطعا برخی مردم استفادههای مفسدهدار میکنند ولی اغلب استفادهها مفید و آموزنده و کمککننده به اقتصاد است. اگر ما نیز به جای استفادههای درست مثل هوش مصنوعی، سرچ گوگل، دسترسی به پژوهشها و اخبار و سخنرانیها و کتاب و فیلمهای آموزنده، مسائل آموزشی و بهداشتی و درمانی، آموزههای جغرافیایی و تاریخی و علمی و... به سرگرمیهای غیرمفید بپردازیم، بالطبع چنین محدودیتهایی را تجویز نمیکنیم، چون گمان میکنیم مردم هم مثل ما هستند و استفاده مفید میکنند.