
چه جانسوز است ایّام محرّم
چو لبریزاست از دریای ماتم
بود از بهرهرعاشق گهی سخت
که مینالد ز محنتها دمادم
••••••••••••••••
زعاشورا، چه سازم، آه، تحریر
که داغش بر وجودم کرده تاثیر
زند فواره اشک غم ز دیده
چوخورده از مصائب بر دلم تیر
••••••••••••••
زهر سو بوی سوز آید دمادم
چو بگرفته ضمائر آتش غم
دهد این سوزهای درد افزا
خبر از حزن جانسوزمحرّم
••••••••••••••••
یکی از صحنههای سخت و دشوار
که دل را می دهد بسیار آزار
بود داغ غم شه زاده اکبر
که سازد قلب ها را زار و غمدار
••••••••••••••••
علی اکبر چو شد وارد به میدان
دل آقا ز داغش گشت حیران
چنان زهر غمش بنمود تاثیر
که می گفتی برون شد از تنش جان
••••••••••••••••
به دریایی زخون اکبر شناور
به پیش چشم بابا گشت پرپر/
نمیدانی چه حالی داشت آقا
چو اومی دید نعش پاک اکبر
•••••••••••••••••
پدر باشد برایش سخت مشکل
بسوزد رنج و دردش ساحت دل
به دریایی شناور گشته از خون
چو فرزندش ببیند در مقابل
•••••••••••••••••
دلی مضطرتر و ازغصّه سرشار
نمیباشد چو قلب شاه ابرار
تحمل دردها در کربلا کرد
به عشق پاک ناب یار دلدار
•••••••••••••••••
حسین و نهضت او مستدام است
مباحث در ضمیر این قیام است
گل آزادی و ظلمت ستیزی
شراب ناب این جانانه جام است.
*شاعر اهل آبدان استان بوشهر