شنبه ۰۶ دی ۱۴۰۴
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
اختصاصی«فکرشهر»

برای «عنایت بخشی»؛ نقش اول «آقای هالو»! و مشکلات درمانش

فکرشهر: دلنوشته ای برای «عنایت بخشی»؛ برای نقش اول «آقای هالو» که اکنون در بیمارستان است و برای مشکلات درمانش! و برای قانون بی اثر بیمه و درمان...
نویسنده : پژمان رحیمی قره میرشاملو
کد خبر: ۲۰۱۹۵۷۴
شنبه ۰۶ دی ۱۴۰۴ - ۰۱:۵۹

فکرشهر: «مرد اول»، اگر می‌دانست در لابلای دفتر شهر قصه هزارویک شب فرهنگ و هنر، او نیز چنان در «تنگنا» قرار می‌گیرد، شاید هرگز چو «سربداران»، سر به دار نمی‌داد و به هوس «جلیم و برداشت» گندم ری از «مسافران» قطار «مسافر ری» هرگز و هرگز و هیچگاه جدا نمی‌شد تا «شکار» شاه عشق در «روز واقعه» گردد و پا به «مسلخ» و قتل گاه گذارد و «شاه نقش» قصه غصه‌های جشنواره چهل و سوم با دیپلم افتخار گردد!

چه می‌شود کرد و چه توان گفت؟!

ز دانایان و اهل خرد و اندیشه و فرهنگ بود و ز تبار خردورزان و از تبار «ولایت عشق»! مثل با «امام علی» یا علی گفت و عشق آغاز شد!

طره‌ی باز جعد گیسوان عشق امانش را برید!

عاشق عشق شد و رهرو عشق!

ولی بر سفره‌های پهن شهرک‌های سینمایی و جشنواره هایش ننشست وگرنه «آقای هالو» نمی‌شد!

چه می‌دانست او هم دل نازکی نازک‌تر از هر گلبرگی مثل هر هنرمند، شاعر، نویسنده، معلم و هر اهل فرهنگ و صاحب اندیشه دارد که دنیای «گو-زن- ها» در مرامشان دیگر نمی‌گنجد و تاب بینوایان هنر و اندیشه را ندارند و «سایه همسایه» را چنان با تیر می‌زند، طوری که «ریحانه» جگر سوزشده و برای داغ جسم و روح خسته دلان و «سناتور» و «ستارخان»‌ها لالایی و شروه «تنگسیر»‌ی سرمی‌دهد.

اما غافل از این که «پهلوانان» هرگز نمی‌میرند!

 

منبع: فکرشهر
ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر