فکرشهر: «بلوغ سیاسی در این است که نخبگان اجازه ندهند مردم کشورشان از یک سوراخ چند بار گزیده شوند. رأی ندادن بازی با سرنوشت مردم است. همیشه وقتی رأی بیشتر بوده، انتخاب بهتری صورت گرفته است. اینبار نیز همچنین خواهد بود.»
به گزارش فکرشهر، سیدمحمدعلی ابطحی در روزنامه «اعتماد» نوشته است: باز نزدیک انتخابات شد و دیالوگهای همیشه، دنبال اثبات اینکه چرا باید رأی داد. حرفها و پاسخها تکراری است. اینبار به جای تشریح اینکه چرا باید رأی داد، میپرسم آنها که رأی نمیدهند یا دیگران را تشویق به عدم رأی دادن میکنند، چه خدمتی به مردم در داخل ایران میکنند؟
آنهایی که در خارج کشور زندگی میکنند یا قصد رفتن دارند و زندگی مردم ایران برای آنان بیاهمیت است را میشود درک کرد. اما تشویق به عدم مشارکت در انتخابات برای مردمی که در ایران هستند و قصد زندگی در همین کشور را دارند، چه کمکی به مردم میکند؟ جمعی از آنها میگویند که اصلا رایگیری در انتخاباتی که کاندیداها برگزیده شدهاند و اختیاری از خود ندارند، فایدهای ندارد. رئیسجمهور آبدارچی است، باشد. بهقول خارجیها، اوکی.
جوابم را تکرار میکنم: وقتی رأی ندهند، در همین صورت هم مردم چه سودی از رأی ندادن میبرند؟ میگویند رأی دادن کمک به مشروعیت نظام است. ما این نظام را از بیخ و بن قبول نداریم.
باز هم اوکی. این همه در همه انتخاباتها عدهای تحریم کردند. تحریمکنندگان از طیفهای مختلف هم بودند. غیر از تحریمکنندگان همیشگی مثل سلطنتخواهان یا سازمانهای محاربی مثل مجاهدین خلق، در بعضی موارد برنده جایزه صلح نوبل یا در یک مورد بخشی از اصلاحطلبان هم تحریم کردند.
اما هر دفعه انتخابات برگزار شد و برگزیدگان انتخابات بر سرنوشت کشور مسلط شدند و مردم داخل کشور آسیبهای رأی ندادن تحریمیها را چشیدند. اصلاً مشروعیت نظام را قبول ندارید. باز هم اوکی. برای از بین بردن نظام، راههای شناختهشدهای وجود دارد؛ جنگ مسلحانه، شورشهای وسیع خیابانی، کودتا، کمک گرفتن از نیروهای مسلح خارجی. هر کدام از این راهها را میتوانید انجام دهید تا نظام را ساقط کنید. همه به نظام هم حق میدهند در آن صورت برای حفظ نظام از راههای مختلف با این براندازیها مقابله کند. حتی در این صورت هم سؤالم را تکرار میکنم؛ رأی ندادن و سپردن سرنوشت مردم در داخل به دست کسانی که بدترند، چه سودی برای مردم خواهد داشت.
میگویند نظامی که در انتخابات رأیدهنده اندک داشته باشد، نشانه ضعف و عدم مشروعیت آن است. این در سالهای اولیه شاید برای عدهای قابل قبول بود. ۳۸ سال است که در این کشور رأیگیری میشود. همیشه به اندازهای که مشکل عدم مشروعیت برای نظام نیاورد، رأیدهنده وجود داشته است. تشویق به تحریم عدم مشروعیت مؤثر درست نکرده است. مردم مگر چقدر میخواهند زندگی کنند که دههها سرنوشتشان منتظر عدم مشروعیتی باشد که تازه پشت سر آن عدم مشروعیت و حتی بعد سقوط نظام هم آینده بهتری تضمین نشده است و هر جا در این دهههای اخیر تغییر رژیمی اتفاق افتاده، مردم آن کشورها آسیب بیشتر دیدهاند.
اصلاً حتی اگر سازماندهی شود که تعداد قابل توجهی در انتخابات شرکت نکنند و همه دنیا دست به دهان شود که چقدر کم در این انتخابات شرکت کردند. واقعبین باشیم. چه اتفاقی میافتد؟ حکومت طبعاً برای نگهداری از نظامش سختگیری بیشتری میکند. هیچکس هم در دنیا به خاطر نداشتن پشتوانه رأی ککش نمیگزد. حکومتهای اطرافمان گواه هستند. همزمان با بیانیه سازمان ملل در مورد محکومیت عربستان سعودی در مورد گرسنگی فراگیر یمن، وزیر دفاع امریکا برای تشویق عربستان به عنوان متحد خود به آنجا سفر و کلی دولتمردانش را تشویق میکند. در حالی که هیچگونه رأیگیری در عربستان برای مدیرانش وجود ندارد.
اصلاً گرفتیم با نامهنگاری به آقای ترامپ و رأی کم در داخل، مستر پرزیدنت آمریکا به ایران حمله بکند و مثل سوریه چند نقطه را بمباران کند. باز چه سودی حتی به مردمی که در ایران مخالف نظام هستند، میرسد؟ جنگ جدیدی در خاورمیانه شکل میگیرد و سالها ناامنی جدیدی در این منطقه که ایران هم جزو آنها خواهد شد، در میگیرد. این بهتر است یا رأی فراوان دادن به یک کاندیدا و دور کردن خطر این درگیریها؟
باز هم تکرار میکنم، رأی ندادن چه سودی برای مردمی که در ایران هستند خواهد داشت؟ من حتی به کسانی که با حکومت ایران مخالفت صد درصدی دارند و در خارج ایران هستند و تشویق به تحریم میکنند و این تبعات تحریم را میدانند توصیه میکنم زندگی بهتر خودشان را داشته باشند و مردم ایران را قربانی این آرزوهای خود نکنند؛ همچنان که اکثریت نیروهای نخبه و مسئولیتپذیر و ایراندوست خارج از کشور هم شجاعانه این خطرات را درک میکنند و حتی در صورت مخالفت با حکومت ایران، مردم را دعوت به رأی دادن در هر صورت و در هر شکلی میکنند.
این حرفها در آستانه هر انتخاباتی تکرار میشود. باید همه از این دور باطل بیرون بیاییم. واقعبین باشیم و مردم ایران و منافع آنان را اولویت بدهیم. بلوغ سیاسی در این است که نخبگان اجازه ندهند مردم کشورشان از یک سوراخ چند بار گزیده شوند. رأی ندادن بازی با سرنوشت مردم است.
همیشه وقتی رأی بیشتر بوده، انتخاب بهتری صورت گرفته است. اینبار نیز همچنین خواهد بود.