فکرشهر: «كانديداها با هم بر سر دادن وعدههاي رانتي بيحد رقابت ميكنند؛ در حالي كه اين مساله بارها و بارها در بخش قابل توجهي از كشورهاي در حال توسعه تجربه شده و ما هم هزينههاي بسيار سنگيني براي آن پرداخت كردهايم. لذا انتظار اين است رسانهها و نهادها همكاري كنند تا كانديداها اولا از توهم پولداري بيانتهاي كشور خارج شوند و در درجه بعدي سطح حداقلي از خرد كارشناسي هم دستمايه وعدههايشان شود.»
به گزارش فکرشهر، فرشاد مومنی، كارشناس اقتصادی، در ستون نگاه اقتصادی روزنامه اعتماد درباره وعدههای انتخاباتی برخی نامزدهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری نوشت: «يكي از مسائل اساسي كه به طور جدي بايد در دستور كار گروه آموزشي، پژوهشي و سياستگذاري ايران قرار گيرد، توجه به اين واقعيت است كه در دورانهاي وفور درآمد نفتي ما شاهد اين بوديم كه در ايران حس ملي تضعيف ميشود. انگيزه براي همكاري و تقسيم كار عقلايي و تخصصي شدن امور كاهش مييابد و به جاي آن منازعه براي دستيابي به كانونهاي اصلي توزيع رانت اولويت پيدا ميكند و در اين منازعه، رويكرد مسلط هم حذفي است. يعني هر فرد، گروه يا باندي براي دستيابي به حداكثر مطالبات رانتي خود تلاش ميكند و بخشهاي وسيعتري از متخصصان را در معرض حذف قرار ميدهد. يكي از پديدههاي شگفتانگيزي كه در مناظرات اين دوره قابل مشاهده است و الگوي رقابتي كه در اولويت از سوي برخي از كانديداها قرار گرفته، دامن زدن به مطالبات رانتي در كل جامعه است.
پيشفرض بنيادي چنين رويكردي صرف نظر از اين كه سطوح كارشناسي وجود داشته باشد يا خير، اين است كه كشور رانتهاي پايانناپذيري در اختيار دارد و مساله اصلي اين است كه توزيعكنندگان رانت از كرم كافي برخوردار هستند ياخير؟
نكته جالب اين است كه كانديداها با هم بر سر دادن وعدههاي رانتي بيحد رقابت ميكنند؛ در حالي كه اين مساله بارها و بارها در بخش قابل توجهي از كشورهاي در حال توسعه تجربه شده و ما هم هزينههاي بسيار سنگيني براي آن پرداخت كردهايم. لذا انتظار اين است رسانهها و نهادها همكاري كنند تا كانديداها اولا از توهم پولداري بيانتهاي كشور خارج شوند و در درجه بعدي سطح حداقلي از خرد كارشناسي هم دستمايه وعدههايشان شود.
به اين نكته نيز توجه داشته باشند كه هيچ كشوري در دنيا از طريق دامن زدن به مطالبات رانتي و بدون اين كه برخورداريها را به اين كه روي گروهي خاص گشوده شود، معطوف كنند به توسعه دست پيدا نكردهاند. اين وعدهها حتي اگر كشور پتانسيل مالي هم داشت قابل تداوم در افق بلندمدت و ميانمدت نبود. به نظر من اين سطح از ايجاد توقع خيانت آشكار به منافع ملي تلقي ميشود. با توجه به اين كه در سند برنامه ششم توسعه به حدود ١٥ بحران كوچك و بزرگ كه آينده توسعه ملي را تهديد ميكند، به صراحت اشاره شده است، انتظار حداقلي از كانديداها اين است كه بحثهاي خود را معطوف كنند كه راهحلها و برنامههاي مشخص براي خروج از بحران را ارايه دهند. اين سيكلي از پرآسيبترين شيوههاي تبليغات رياستجمهوري تا امروز هست و بايد هر چه سريعتر اين عارضه حل شود.
نكته بسيار مهم ديگر از منظر ملاحظات اين است كه توسعه ملي بايد تبديل به مطالبه ملي شود. اقتصادشناسان بزرگ دنيا در مطالعات خارقالعادهاي كه انجام دادهاند، نشان دادهاند كه اقتصاد آمريكا به واسطه آن كه حجم بدهيهايش در مجموع از مرز ٢٠ هزار ميليارد دلار عبور كرده است، چارهاي جز جنگافروزي براي مديريت اقتصادي خود ندارد. بنابراين به طور مشخص سياست خارجي ترامپ اين است كه از كشورهاي مستعد بهانهجويي و راه را روي ايجاد جنگ منطقهاي و فرامنطقهاي باز كند. با توجه به برنامههايي كه دولت قبلي از زاويه پيگيري سياست خارجي تنشزا و بد نام كردن ايران در اين زمينه ايجاد كرده، اگر ما نسبت به اين شرايط خطير كنوني برخورد كارشناسانه، عالمانه، غير احساسي و دورانديشانه نداشته باشيم، اين خطر وجود دارد كه در اين بازي آمريكايي بيفتيم.»