فکرشهر: «هنوز كه هنوز است گمان ميكنيم مربي خارجي براي ما كسر شأن است و هر گاه بتوانيم بد بودن آن را به رخ ميكشيم يا آن كه شهروند ايراني كه مربي تيم خارجي شود را سركوفت ميزنيم. در همين قضيه اخير اختلاف ميان مربي تيم ملي فوتبال با يكي از مقامات فدراسيون فوتبال، ناراحت بوديم كه چرا يك نفر خارجي چنين رفتاري را كرده است (فارغ از اين كه رفتار او درست يا نادرست باشد) گويي كه اگر يك مربي ايراني چنين برخوردي را ميكرد، ايرادي نداشت.»
به گزارش فکرشهر، روزنامه شهروند در سرمقاله خود نوشت: «هر چند اكنون فصل فوتبال نيست ولي زمان زيادي به آغاز مسابقات فوتبال نمانده است. فوتبال ايران و اخيرا واليبال و تا حدودي كشتي و سایر ورزشهای حرفهای نه تنها از حيث فني و كيفي مورد توجه هستند، بلكه به علت اتفاقاتي كه در ورزشگاهها رخ ميدهد، ابعاد سياسي و اجتماعي گستردهاي پيدا ميكنند و در برخي از موارد، مسأله امنيتي نيز ميشود. با حرفهاي شدن ورزش به ويژه فوتبال و وارد شدن پولهاي كلان به اين ورزش، حاشيهها و تضاد منافع نيز بيشتر ميشود و اگر سازوكار نظارتي دقيقي بر اين ورزش وجود نداشته باشد، هر سال بيش از گذشته شاهد مسائل حاشيهاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي، اخلاقي و مالي خواهيم بود. از سوي ديگر فوتبال و سایر ورزشها به نوعي وابستگي فرامرزي دارند. در حقيقت فدراسيون فوتبال ايران تابع فدراسيون جهاني فوتبال و مقررات آن است و اگر اين وابستگي وجود نداشت، وضعيت فدراسيونهاي ورزشي ايران امروز به گونه ديگري بود. هر چند فساد در فيفا نيز اثبات شده است ولي از بسياري جهات كوشيدهاند رعايت برخي از مقررات را براي همه اعضا الزامي كنند. استقلال فدراسيونها، انجام تعهدات ميان بازيكن و مربي با باشگاه، داشتن حداقلي از شرايط و نيز رعايت برخي از ضوابط اخلاقي و سياسي و به طور مشخص پرهيز از رفتارهاي تبعيضآميز و نژادپرستي در ورزشگاهها و يا از سوي بازيكنان و مديران از اين جملهاند و فیفا نیز در نظارت بر اجراي اين برنامهها اهتمام دارد.
اخيرا سازمان فوتبال عليه نژادپرستي گزارشي را در اين زمينه تهيه كرده كه در بخشي از آن به وضعيت ايران و ورزشگاههاي ما اشاره شده است. در اين گزارش ضمن اشاره به منع حضور زنان در ورزشگاهها به مسائلي كه مرتبط با موضوعات سياسي است، اشاره شده است ولي از همه بدتر توهينهاي قوميتي رايج در ورزشگاههاست كه در گزارش این سازمان حتی در كنار ترجمه انگليسي آنها، معادل فارسي هم آمده است و حتي رفتار زشت يك مربي ايراني با يك بازيكن سياهپوست را نيز در گزارش آوردهاند.
واقعيت اين است كه بايد خودمان با اين گونه ناهنجاريها برخورد قاطع كنيم نه به دليل ترس از محروميت از سوي فيفا، بلكه به علت نادرست بودن اين گونه رفتارها. نگاههاي ضد بيگانه و تحقيرآميز حتي در مطبوعات ورزشي هم ديده ميشود و پيش از اين نيز به مواردي از آنها اشاره شده است، ولي كميتههاي انضباطي به وجود يك خالكوبي كماهميت یا پوشش همسر بازیکنان بيش از اين حركات خطرناك و غير اخلاقي اهميت ميدهد. ترديدي نيست كه نگرشهاي رايج در ميان اقشار فوتبالي و ورزشي ايران تا حدي عقبمانده است. هنوز كه هنوز است گمان ميكنيم مربي خارجي براي ما كسر شأن است و هر گاه بتوانيم بد بودن آن را به رخ ميكشيم يا آن كه شهروند ايراني كه مربي تيم خارجي شود را سركوفت ميزنيم. در همين قضيه اخير اختلاف ميان مربي تيم ملي فوتبال با يكي از مقامات فدراسيون فوتبال، ناراحت بوديم كه چرا يك نفر خارجي چنين رفتاري را كرده است (فارغ از اين كه رفتار او درست يا نادرست باشد) گويي كه اگر يك مربي ايراني چنين برخوردي را ميكرد، ايرادي نداشت. ورزش به ويژه ورزش قهرماني بيش از هر چيز ديگري بايد يا ميتواند فرهنگها را نسبت به يكديگر آسانگير و ملتها را به يكديگر نزديك كند. ما ميتوانيم در ورزش با كشوري كه خصومت داريم، مسابقه دهيم ببريم يا ببازيم ولي كينه به دل نگيريم؛ نه آن كه برد را به منزله پيروزي در جنگ معرفي كنيم! و موقع باخت زبانمان بند آید. در ورزش ميتوان سياه با سفيد، هر دو با زرد يا سرخپوست مسابقه دهند و در پايان يكديگر را در آغوش گيرند. ورزشكاران با عقايد و مذهب و ملیت و نژادهای گوناگون با يكديگر مسابقه ميدهند، يكي پيروز ميشود و ديگري شكست ميخورد. نبايد اجازه داد كه ورزش و محيط ورزشگاهها جولانگاه تبعيض و نژادپرستي و برتريجوييهاي ساختگي شود. اگر ما در عرصه بينالمللي و با ساير كشورها بايد اين قواعد را رعايت كنيم، در روابط قومي داخلي به مراتب بيشتر بايد رعايت كنيم. نبايد اجازه داد كه فضاي فرهنگي ورزش به گروگان عدهاي افراد كممايه و بيفرهنگ درآيد. حتي در مسابقات با كشورهايي مثل عربستان نيز بايد مسائل سياسي را به كلي از ورزش جدا كرد. رفتارهاي عربستان در اين زمينه به ضرر خودشان تمام خواهد شد. ورزش يكي از معدود زمينههاي رفتاري است كه داراي ارزشها و قواعد بينالمللي شده است و از آن مهمتر اين كه سازوكار تشكيلاتي مستقل بينالمللي نيز براي پيشبرد اهداف خود تأسيس كرده است. ورزش بايد دريچه حضور ما در اين فرهنگ جهاني باشد و نه پنجره خروج.»