فکرشهر: «دقت کنیم که ناوگان کهن و قدیمی هواپیماهای ایران آن قدر موضوع مهمی بود که آقای رئیسجمهور بلافاصله بعد از توافق هستهای سفارش خرید هواپیما آن هم بالغ بر یکصد فروند را داد. ۲۰ فروند از همین نوع هواپیما که ساخت فرانسه و ایتالیاست. خلبانان ما با حیات خودشان بازی میکنند. هر کدامشان که استارت میزنند و بلند میشوند به هوا میروند با جان خود بازی میکنند؛ در حالی که خانوادهایشان چشم به راهشان هستند از مسیرهای پرخطری مثل یاسوج که از منطقه کوهستانی عبور میکند، میگذرند. تحریمها و تبعات آن برای کشور ما همچنان آثار خود را نمایان میکند.» به گزارش فکرشهر، اسماعیل کهرم، استاد دانشگاه، در یادداشتی برای روزنامه آرمان امروز نوشت: «طیاره ۲۵ ساله در جمهوری اسلامی ایران با توجه به تعداد اندک هواپیماها به اندازه ۵۰ سال کار میکند. همین سه هفته پیش با هواپیمای ATR از تهران به رامسر رفتم و خلبان نتوانست بنشیند و بناچار به تهران برگشت و ۹ ساعت در ماشین بودم تا به رامسر رسیدم که در سخنرانی شرکت کنم. فردای آن روز که از رامسر برمیگشتم همین خلبان فولاد، خلبان ما بود. او را با موهایی سفید دیدم که حدودا ۵۵ ساله به نظرم رسید. مرد بسیار موقری که نمیدانستم آخرین دیدار ما خواهد بود. از آنجا که فرزند یک هوانورد هستم و پدرم خلبان نیروی هوایی بود، طیارهها را میشناسم. این طیاره آن قدر قراضه بود که سر و ته آن میلرزید، سرش یک طرف میرفت و تهاش یک طرف دیگر. باور کنید قراضگی و از هم گسیختگی صندلیهایش اصلا مشهود بود به طوری که ترک داشت. البته این ایرادات در مورد صندلی اشکال چندانی ندارد ولی موتور که نمیتواند اینها را تحمل کند. دنا زیباست و ما حدود ۱۵ قله بالای ۴ هزار متر داریم ولی توان این طیاره آن قدر نبود که بتواند ارتفاع بگیرد. این هواپیما هفت سال تمام زمینگیر بود و به تازگی با قطعاتی آن را سرهم بندی کرده بودند اما توانش آن قدر نبود که ۴ هزار متر یعنی حدود ۱۴ هزار پا را بالا برود. نکشید و یکباره وا داد و این خلبان باتجربه حجت ا... فولاد نتوانست خودش و سرنشینان را در حالی که تنها ۲۰، ۳۰ کیلومتر تا مقصد مانده بود به باند فرودگاه یاسوج برساند. بنده این مسیر تهران-یاسوج را بارها رفتهام. البته آن موقعها از این پرواز لذت میبردم برای این که طیاره آن قدر به کوه نزدیک میشد که من دنبال حیات وحش یا رد و جا پای حیوانات میگشتم. در واقع آن موقع لذت میبردم و نمیدانستم که متاسفانه نزدیک بودن طیاره به کوه وقتی که توان کافی برای ارتفاع گرفتن نداشته باشد تا از قله رد شود، یک چنین فاجعهای میآفریند. دقت کنیم که ناوگان کهن و قدیمی هواپیماهای ایران آن قدر موضوع مهمی بود که آقای رئیسجمهور بلافاصله بعد از توافق هستهای سفارش خرید هواپیما آن هم بالغ بر یکصد فروند را داد. ۲۰ فروند از همین نوع هواپیما که ساخت فرانسه و ایتالیاست. خلبانان ما با حیات خودشان بازی میکنند. هر کدامشان که استارت میزنند و بلند میشوند به هوا میروند با جان خود بازی میکنند؛ در حالی که خانوادهایشان چشم به راهشان هستند از مسیرهای پرخطری مثل یاسوج که از منطقه کوهستانی عبور میکند، میگذرند. تحریمها و تبعات آن برای کشور ما همچنان آثار خود را نمایان میکند. هم اینک صحبت از سرمایهگذاری ۳۰۰ میلیارد دلاری در صنعت نفت هست تا چاههای قدیمی و کهنه را سامان دهیم. الان آب در چادرهای زلزله زدگان کرمانشاه نفوذ کرده و فرزندانشان را در سرمای جانسوز زمستان کرمانشاه و سر پل ذهاب از دست میدهند. چرا پول نداریم که برایشان بخاری تهیه کنیم؟ پولهایمان کجاست؟ سلبریتیها که کمکهای مردمی را جمع آوری کردند، کجا هستند؟ آیا فقط به دنبال تبلیغ بودند و مطامع و مقاصد سیاسی خود را دنبال میکردند؟ راه یافتن به شورای شهر، نشستن روی صندلیهای بهارستان یا سودای کاندیدای ریاستجمهوری! کاش به جای این کار، دنبال کار اساسی مردم بودند. مبالغ هنگفتی از کمکهای مردمی در حسابهایشان انباشته شده اما زلزلهزدگان دارند از سرما میمیرند.»