فکرشهر: فارغ از کرسیهای اعتماد ملی در شورای شهر پایتخت از دیروز کلید بهشت به دست محمدعلی افشانی از اعضای شورای مرکزی حزب اعتماد ملی به امانت سپرده شد تا رتق و فتق امور تهران به دست حزبی بیفتد که قریب به ٩ سال در غیاب دبیر کل چراغ حزب را روشن نگه داشته بودند.
به گزارش فکرشهر، روزنامه اعتماد نوشت: «اعتماد ملی» در سیزدهمین سال حیات خود، کلید پایتخت را به دست سیزدهمین شهردار پایتخت داد. تابستان ٨٤ آغاز راه اعتماد ملی بود. ٥ سال بعد با حصر دبیر کل شرایط کمی متفاوت شد اما اعتماد ملیها از این گذرگاه سخت آرامآرام عبور کردند. دهه ٩٠ روزهای بهتری برای آنها بود. روند بازسازی حزبی آغاز شد و هر روز گستره بیشتری یافت تا اردیبهشت ٩٦ که اعتماد ملی توانست سه عضو رسمی را راهی شورای شهر تهران کند. فارغ از کرسیهای اعتماد ملی در شورای شهر پایتخت از دیروز کلید بهشت به دست محمدعلی افشانی از اعضای شورای مرکزی حزب اعتماد ملی به امانت سپرده شد تا رتق و فتق امور تهران به دست حزبی بیفتد که قریب به ٩ سال در غیاب دبیر کل چراغ حزب را روشن نگه داشته بودند. به هر روی مناسبات سیاسی این حزب به ویژه در حوزه شورای شهر و شهرداری نشان میدهد که اعتماد ملی در حال طی روندی صعودی است. همچنین قرار است کنگره این حزب نیز نیمه اول ماه رمضان برگزار شود و هم این که اعتماد ملی اساسنامه خود را با قانون جدید احزاب تطبیق دهد؛ قانونی که به گفته بهرام سرمست، مدیر کل سیاسی وزارت کشور تنها تا ١٤ خرداد زمان باقی است تا احزاب اساسنامه خود را با آن تطبیق داده و در این مورد با هماهنگی دبیرخانه کمیسیون اقدامات لازم را به عمل آورند.
به بهانه برگزاری کنگره این حزب در هفتههای پیش رو «اعتماد» از تاسیس تا فراز و فرودهای این حزب را بررسی کرده است.
تابستان ٨٤
سالهای آغازین دهه ٨٠ و سالهای پایانی دولت اصلاحات، روزهای خوبی برای اصلاحطلبان نبود. آنها کرسیهای شورای شهر دوم را به آبادگران واگذار کردند تا سال ٨١ با یک موفقیت مهم برای اصولگرایان رقم بخورد. از آن سو کنشهای اعتراضی اصلاحطلبان مجلس ششم فیلترهای شورای نگهبان را برای آنان سخت کرده و در نهایت سد محکمی برای ورود آنان به مجلس هفتم شکل گرفت. از همین روی مجلس هفتم بسیار متفاوت از مجلس ششم سال ٨٢ روی کار آمد. دو سال بعد شرایط برای اصلاحطلبان سختتر هم شد. مصطفی معین، محسن مهرعلیزاده و مهدی کروبی، هر سه اصلاحطلب عزم پاستور کردند. از آن سو علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف و محمود احمدینژاد هم رو در روی این سه کاندیدا قرار داشتند و آمدن آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی معادله را پیچیدهتر هم میکرد.
یک سو قرار بود علیاکبر ناطق نوری برای رسیدن به اجماع تلاش کند، یک سو اکبر هاشمی رفسنجانی قرار گرفت که در آغاز تغییر و تحولات ایستاده و حمایت بخشی از چپ و بخشی از راست را داشت و آن سوی ماجرا هم دو حزب مشارکت و مجاهدین قرار داشتند که با همکاری حساب شدهای به مجلس ششم رسیدند و از هیات رییسه تا کرسیهای آن را قبضه کردند بنابراین با اتکا به همین توانمندی میخواستند برنامهریز اول انتخابات سال ٨٤ برای اصلاحطلبان باشند. آنها مهدی کروبی را گزینهای مطلوب نمیدانستند، گر چه او در آن سالها رهبری مجمع روحانیون مبارز را بر عهده داشت اما نه اعضای مجمع و نه اعضای دو قدرتمند اصلاحطلب حاضر به حمایت از کروبی نشدند. اشتباه محاسباتی اصلاحطلبان پایان انتخابات دوره نهم ریاستجمهوری را با شکست برای آنها مواجه کرد اما این شکست مولود یک حزب جدید اصلاحطلب بود. محمدجواد حقشناس، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در گفتوگویی تولد حزبی به دبیر کلی کروبی را حاصل اختلافات آن زمان در جبهه اصلاحات میداند و معتقد است اصلاحطلبان آنچنان که باید پشت سر کروبی قرار نگرفتند. به هر روی مهدی کروبی روز پیش از انتخابات قول داد نتیجه هر چه باشد حزبی سراسری تشکیل خواهد داد و روزنامه منتشر میکند. پس از اتمام ماجرای جنجالی انتخابات ریاستجمهوری این ایده از سوی کروبی با اعضای ستاد در میان گذاشته شد و پایه تشکیل حزب در دفتر او و با همراهی برخی اعضای ستاد ریخته شد. پس از آن با اضافه شدن برخی چهرههای غیر حزبی در نهایت گروهی ١٤ نفره برای شورای مرکزی تشکیل دادند و تابستان ٨٤ «اعتماد ملی» را در وزارت کشور به ثبت رساندند.
خاتمی، موسوی یا کروبی؟
اولین کنش موثر و مهم اعتماد ملی در جریان انتخابات سال ٨٨ بود که اتفاقا ریشه اولین اختلاف نظرها هم به همین انتخابات بازمیگردد. انتخاباتی که قرار بود سیدمحمد خاتمی کاندیدا شود، مدتی بعد نام میرحسین موسوی مطرح شد و مهدی کروبی هم برای انتخابات آماده میشد. در این شرایط و با نگاهی به تجربه انتخابات ٨٤ که باعث ظهور پدیده احمدینژاد شد برخی اعضای حزب موافق حضور کروبی در کنار خاتمی یا موسوی نبودند. از سویی غلامحسین کرباسچی، دبیر کل کارگزاران مسئولیت ستاد کروبی را بر عهده گرفت؛ در حالی که اعضای کارگزاران پشت سر موسوی ایستادند. این موضوع باعث بروز برخی اختلافات شد. در نهایت نه موسوی و نه کروبی به پاستور نرفتند و حوادث انتخابات پرحاشیه ٨٨ دو کاندیدای اصلاحطلب را راهی حصر کرد.
حزب بدون دبیر کل
سال ٨٩ اعتماد ملی کار خود را به اجبار بدون حضور دبیر کل آغاز کرد گر چه در آن ایام و در فضای امنیتی پس از حوادث ٨٨ عملا احزاب اصلاحطلب اجازه فعالیت آنچنانی نداشتند. بر اساس اساسنامه اعتماد ملی انتخاب قائم مقام در اختیار دبیر کل بود و در واقع نیازی نبود که قائممقام و سخنگو حتما به شورای مرکزی معرفی شوند. بر همین اساس همان زمان رسول منتجبنیا این مسئولیت را بر عهده گرفت و در زمان حصر منتجبنیا بالاترین مقام اعتماد ملی محسوب میشد.
شکلگیری اعتماد ملی حاصل خروج کروبی از مجمع روحانیون مبارز بود که به دنبال او چهرههایی چون منتجبنیا و شکوری نیز کروبی را همراهی کردند؛ از همین روی انتخاب منتجبنیا در مقام دبیر کلی توجیهی اینچنینی داشت. به هر روی بعد از روی کار آمدن روحانی فضای تنفسی برای همه احزاب از جمله اعتماد ملی شکل گرفت. از همین روی فاصله سالهای ٩٢ تا ٩٤ به سمت بازسازی تشکیلاتی رفت، دفاتر استانی خود را در همین راستا افزایش داد و دفاتر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... به صورت منسجمتری شکل گرفت و شروع به فعالیت کرد. بعد از آن هم با رای اکثریت اعضا، اعتماد ملی به شورای هماهنگی جبهه اصلاحات وارد شد. در پیوستن به شورای عالی سیاستگذاری البته حرف و حدیثهایی به دلیل سازوکار حاکم بر آن وجود داشت که البته در نهایت نمایندهای به این شورا نیز فرستاده شد. اما همین همراهی نیز منجر به بروز اختلافاتی شد. قائم مقام حزب معتقد بود که نباید تا ترمیم ساز و کار همراهی اتفاق افتد اما دفتر سیاسی حزب بر این باور بود که با وجود انتقادات نباید اعتماد ملی به سمت اختلافافکنی میان جریان متبوع پیش برود. این اختلافات تا سال ٩٥ نیز بر سر نحوه ورود اعتماد ملی به انتخابات شوراها و ریاستجمهوری ادامه داشت تا در نهایت منتجبنیا به دبیر کل در حصر نامه نوشت. مهدی کروبی هم تصمیمگیری را به شورای مرکزی محول کرد. این نامهنگاریها ادامه داشت تا در نهایت قائم مقام اعلام کرد که از حزب استعفا داده است. پس از آن مهدی کروبی هم شخصا از دبیر کلی اعتماد ملی به دلیل تداوم حصر و نامشخص بودن پایان درخواست استعفا داد و خواست که اعضا با همراهی منتجبنیا دبیر کل جدید انتخاب کنند. این درخواست البته به اتفاق اکثریت آرا با مخالفت مواجه شد. با کنار رفتن منتجبنیا در نهایت مهدی کروبی با ارسال نامهای به الیاس حضرتی اعضای شورای اجرایی این حزب را مشخص کرد تا به برخی اختلافنظرها در حزب پایان داده شود. با این نامه فصل جدیدی از فعالیت اعتماد ملی آغاز شد.
دوره حضور پررنگ در مناسبات سیاسی
گرچه دوران بازسازی اعتماد ملی از سال ٩٢ آغاز شده و هر روز رو به گسترش بود اما در آستانه انتخابات شوراها و ریاستجمهوری این حزب با همراهی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان توانست در جریان انتخابات موثر باشد. همچنین اعتماد ملی توانست محمدجواد حقشناس، ابراهیم امینی و حجت نظری از اعضای حزب را روانه شورای شهر تهران کند. هر چند که نیروهای حزبی آن به نسبت اتحاد ملت و کارگزاران اندک است. به نظر میرسد که اعتماد ملی دوران تازهای از حیات را آغاز کرده و با تغییراتی تشکیلاتی قصد دارد روزهای تازهای در مناسبات سیاسی جریان اصلاحطلبی را رقم بزند.