فکرشهر: کارگرِ تماشاگر را هم باید «خانه کارگر» انتخاب کند؟
به گزارش فکرشهر، مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «تماشاگران برنامۀ پُر بیننده و سرگرم کنندۀ تلویزیونی «خندوانه» که شامگاه چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۸ پخش شد، جمعی از کارگران از صنوف مختلف معرفی شدند و خانمهای بازیگر میهمان و محبوب برنامه (بهاره رهنما، بهناز جعفری، لیلی رشیدی و کمند امیرسلیمانی) نیز به آنان به نمایندگی از تمامی کارگران ادای احترام کردند.
با این حال برای منِ بیننده و چهبسا شماری دیگر این پرسش در ذهن شکل گرفت که این کارگران چگونه انتخاب شدهاند و با کدام ساز و کار میتوانیم باور کنیم واقعاً کارگرند و نه صرفاً تماشاگرانی که به عنوان کارگر به ضیافت خندوانه دعوت شدهاند؟
رامبد جوان، مجری و کارگردان «خندوانه» البته خوشبختانه در میانه برنامه به این پرسش پاسخ داد. آنجا که گفت از «خانه کارگر» و دبیر کل آن «دکتر محجوب» تشکر میکنیم.
در تمام چهل سالی که علیرضا محجوب را میشناسم و اخبار مربوط به او را چه به عنوان مسئول شاخۀ کارگری حزب جمهوری اسلامی و چه بعدتر دبیر کل خانۀ کارگر و چه ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی که غالباً از میاندورهایها به پارلمان راه مییابد، اول بار بود که نام علیرضا محجوب را به صورت دکتر محجوب میشنیدم. جدای این نکته و این احتمال که در این مدت از تحصیل علم غافل نبوده، جای این پرسش هست که آیا وقت آن نرسیده است که کارگران ایران صاحب سندیکاهای مستقل و واقعی شوند و در صنوفی که برخوردارند، سندیکای آنان به رسمیت شناخته شود؟
آیا چهل سال کافی نیست که خانه کارگر و «دکتر محجوب» احساس کنند، کارگران ایرانی به بلوغ رسیده و لایق استقلال و احترام و تکریم فراتر از تعارفات و اختصاص حمایتهای معمول هستند؟
البته انصاف میباید داد و تصریح میتوان کرد که در قیاس با دیگر تشکلهای حکومتساخته، خانۀ کارگر مردمیتر است و در بزنگاههای سیاسی نیز با انتخابهای مردم همسویی نشان میدهد اما جای سندیکاهای واقعی و مستقل را نمیگیرد.
شاید گفته شود مقولۀ سندیکاها در قانون کار دیده نشده و از انجمن و شورا سخن به میان آمده اما این گزاره توجیه مناسبی نیست چون قانون قابل اصلاح و تغییر است و چگونه است که هر چند سال یک بار قانون انتخابات را شخم میزنند و مثلاً سطح مدرک تحصیلی کاندیداها را با مدارکی که نمایندگان کسب کردهاند، متناسب میکنند ولی سراغ اصلاح قوانین دیگر نمیروند؟
کارگران ایران به سندیکاهای واقعی و دموکراتیک و مرتبط با نهادهای مدنی ملی و بینالمللی نیاز دارند و احترام واقعی به آنان این گونه متجلی میشود نه با تعارفات معمول و کلیشهای و گوگولی مگولی گفتنهای تلویزیونی.
بله، سندیکا…»