فکرشهر: «روز واقعه هنوز هم تنها اثر تاریخی است که با نگاهی بیطرفانه و البته توأم با خلاقیت، به واقعه کربلا پرداخته است.»
به گزارش فکرشهر، احمد طالبینژاد، منتقد سینما، در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: «این روزها تکههایی از فیلم روز واقعه در فضای مجازی به قول معروف وایرال شده و دست به دست میچرخد. تکههایی دربرگیرنده حرفها و نظرهایی که در طول زمان جاری و ساری بودهاند و به نظر میرسد به امروز ما هم اشاره دارند. به یاد داشته باشیم فیلمنامه این اثر جاودانه را بهرام بیضایی نوشته که به دلیل برخی اتهامها و ممانعتهای پیدرپی در پیش پای او، ناگزیر به ترک وطن شده و کوهی از تجربه، دانش، فهم تاریخی، نگرش نقادانه و... را با خود به ینگه دنیا برده است؛ گنجینهای که میتوانست در سرزمین مادریاش صرف رشد و شکوفایی فرهنگ و هنر دیرپای ما شود.
باری، روز واقعه هنوز هم تنها اثر تاریخی است که با نگاهی بیطرفانه و البته توأم با خلاقیت، به واقعه کربلا پرداخته است. بیضایی با شگردی مبتکرانه مقوله نمایش یا بهتر بگویم ممنوعیت نمایش قدیسان بر پرده سینما را حل کرد و این مهمترین وجه فیلمنامه روز واقعه است. شخصیت اصلی جوانی نصرانی به نام شبلی است؛ از خانوادهای متمکن که در روز عروسیاش ندایی میشنود - آیا کسی هست مرا یاری کند؟ - ندا چنان ملکوتی است که شبلی را از خود بیخود کرده در پی یافتن منبع آن برمیآید و درمییابد متعلق به حسینبنعلی است که در پیشباز شهادت به سوی صحرای کربلا روان است. شبلی منزل به منزل میرود و به هر منزلگاه میرسد، حسین پیش از او از آنجا عبور کرده اما تأثیر حضورش در بین مردمان آن دیار و قوم و قبیله هنوز زنده است. بزرگان هر قوم گفتار، کردار و گزیدهای از رفتارش را برای شبلی جوان نقل و او را نسبت به راهی که در پیش گرفته است، مصممتر میکنند.
این همان تمهیدی است که گفتم. یعنی بهجای نمایش چهره و قد و قامت یک قدیس که در اسلام با ممنوعیتهایی روبهروست، مهمترین وجه شخصیتش را که همانا نقش و تأثیر او بر دیگران باشد، به نمایش گذاشته و این کاری است که سازندگان فیلم پرهزینه رستاخیز که آن هم به واقعه کربلا میپردازد، متأسفانه نتوانستهاند انجامش دهند و به همین دلیل این فیلم پس از چند سال هنوز مجوز اکران نگرفته، چون گویا تصویر حضرت عباس، برادر امام حسین(ع) را بهوضوح به نمایش گذاشته است.
از بیان این مقایسه منظورم خلاقیت عمیقی است که در وجود بیضایی هست. حتی در فیلم ملکوتی مسافران که اسکلتبندیاش از تعزیه به عاریت گرفته شده. در فیلمنامه منتشرشده روز واقعه، سکانسهایی هست که مو بر تن خواننده راست و اشکش را سرازیر میکند. من بار نخست وقتی رسیدم به سکانسی که شبلی سرانجام به صحرای کربلا میرسد، در حالی که جنگ به پایان رسیده و خیمهها و نخلستان سوخته است و جنازه آدمها و اسبها زمین را مفروش کرده و آنگاه زنی را میبینیم که فریادهای دردناکی از گلویش بیرون میآید. شبلی به این گمان که تیری بر بدن او اصابت کرده است، به سویش میدود اما زن که میفهمیم شهربانو، همسر ایرانی امام، است و فریادهای دردناکش از آن روست که «سه روز است طفل شیرخوارهام را گم کردهام و شیر در سینههایم آماسیده است»، نتوانستم ادامه دهم. کتاب را بستم و زارزار گریستم.
اما میان آن چه بیضایی نوشته و آن چه به کارگردانی شهرام اسدی از سوی بنیاد سینمایی فارابی ساخته شده است، تفاوتی اساسی وجود دارد که میتواند ماهیت این اثر یکه را زیر علامت پرسش قرار دهد. چنان که گفته شد، در فیلمنامه جوان از ابتدا تا نزدیک به انتها همچنان نصرانی است و در نهایت هنگامی که مظلومیت و حقانیت حسینبنعلی را میبیند، به جمع یارانش میپیوندد. به عبارت دیگر او طی سیر و سلوکی عارفانه و عاشقانه متحول میشود. اما در فیلم از همان ابتدا او مسلمان شده، نام عبدالله برایش انتخاب میشود. یعنی یک مسلمان شیعه برای یاری دادن به امام خود پای در رکاب میشود. ببینید چقدر با ایده اصلی بیضایی که یک نصرانی چنین سیر و سلوکی را طی میکند، تفاوت دارد؟ و این از کرامات ممیزی در دیار ماست که برای پرهیز از به خطر افتادن میزها و پست و مقامها، ارزشهای خلاقانه را از میان برمیدارند تا ارزشهای برساخته بر جا بمانند. روز واقعه همچنان تنها فیلم ارزشمندی است که درباره عاشورا ساخته شده است.»