فکرشهر: اگر قرار بود همه انتخابهایی که انجام میدهیم، درست باشد که جهان گل و بلبل بود و بیشتر به بهشت برین خدا شبیه بود تا زمین.
به گزارش فکرشهر، عصر ایران نوشت: «حجتالاسلام مصباحی مقدم، عضو جامعه روحانیت مبارز تهران در گفتوگویی در مورد حمایت از محمود احمدی نژاد در سال ۸۸ در مقابل مهندس میرحسین موسوی گفت: «تعبیر مرحوم آیتالله مهدوی کنی در انتخابات سال ۸۸ این بود که ما ناگزیریم بین دو شر، اقلالشرین را انتخاب کنیم. این یک انتخاب بین بد و بدتر بود و به معنای حمایت نیست.»
این که چرا همیشه انتخابهای ما باید بین بد و بدتر باشد و چرا نباید بین خوب و خوبتر باشد؟ سوالی است که میشود در یادداشتی جداگانه به آن پرداخت. در این نوشتار اما میخواهیم به این موضوع بپردازیم که چرا جریانهای سیاسی حاضر نیستند مسئولیت رایی را که در انتخابات دادهاند، قبول کنند؟ این چه رسمی است که وقتی میبینیم عملکرد نامزد مورد حمایتمان خوب نبوده است، سریع دست حمایتمان را برمیداریم و «کی بود، کی بود، من نبودم راه میاندازیم»؟
اگر قرار بود همه انتخابهایی که انجام میدهیم، درست باشد که جهان گل و بلبل بود و بیشتر به بهشت برین خدا شبیه بود تا زمین. اصلا بهخاطر اشتباههایمان است که بهسوی تعالی و بهتر شدن حرکت میکنیم. هیچ اشکالی ندارد که اصولگرایان بگویند که ما در حمایت از احمدینژاد اشتباه کردیم. او آن چه ما فکر میکردیم، نبود. برخی از زنان و شوهران بعد از سالها زندگی به این نتیجه میرسند که شناختشان از هم اشتباه بوده است چه برسد به نامزدهای انتخابات. این معنا شامل اصلاحطلبان هم میشود. آنها هم اگر از عملکرد روحانی راضی نیستند، باید شجاعانه بگویند که در انتخاب فرد مورد نظر خود اشتباه کردهایم. این که بگوییم احمدینژاد اصولگرا نبود یا این که روحانی نامزد مورد حمایت اصلاحطلبان نبود، یک دروغ بزرگ و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت است.
اصولگرایان نمیخواستند در سال ۸۴ و ۸۸ قدرت به دست اصلاحطلبان برسد. آنها میترسیدند هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی قدرت را به دست بگیرند و کلاه آنها بدون پشم بماند. اصلاحطلبان هم فکر میکردند روحانی همانی است که میتواند در برابر فشارهای اقتدارگرایان بایستد و اسب خود را بتازاند. اصلاحطلبان باید بگویند که نامزدهای مورد حمایت آنها از سوی شورای نگهبان رد میشدند و آنها بهخاطر نبود نیروهایشان مجبور به حمایت از برخی اصولگرایان در انتخابات مجلس شدند.
وقتی این حرفها زده نشود و فقط بگویند که این آدم متعلق به جریان ما نبوده است، دردی از آنها دوا نخواهد شد و مردم هم آنها را باور نخواهند کرد.
این جریانها میتوانند دلایل حمایت خود را به صورت واضح بگویند و این که چرا آن چه را فکر میکردند نشده است، به مردم توضیح دهند. این گونه شاید دوباره مردم به این جریانها اعتماد کنند.
تنها راه اعتماد مردم، شفافیت است. شفاف در تمام زمینهها.»