فکرشهر: پژوهشگران آمریکایی در پژوهش جدیدی به بررسی نحوه ایجاد تعادل میان شادی و درد در مغز پرداختند.
به گزارش فکرشهر از ایسنا و به نقل از نوروساینس نیوز، هنگامی که مغز ما اطلاعات مربوط به جهان را دریافت میکند و آنها را برای اداره فعالیتهای ما به کار میگیرد، از دو اصل مهم یعنی جستجوی شادی و دوری از درد استفاده میکند. پژوهشگران "آزمایشگاه کلد اسپرینگ هاربر" (CSHL)، به بررسی اطلاعات درون مغز موشها پرداختند تا نحوه تقسیم نورونها را برای اداره انگیزههای رفتاری متضاد کشف کنند.
پروفسور "بو لی" (Bo Li)، سرپرست این پژوهش گفت: این پژوهش نشان میدهد که انواع گوناگونی از نورونها، محرکهای مثبت و منفی را کنترل میکنند و به ارسال سیگنالهای متضاد در امتداد یک مدار مغزی پردازشکننده محرک میپردازند. تعادل میان این دو گروه از سلولها میتواند واکنش فرد را نسبت به جستجوی شادی یا دوری از ناراحتی تعیین کند.
"لی" قصد دارد در این بررسی، مدارهای پردازشگر محرک را درک کند؛ زیرا رفتارهایی که این مدارها آنها را کنترل میکنند، اغلب در افراد مبتلا به بیماری روحی مختل میشوند. ممکن است افرادی که از افسردگی رنج میبرند، انجام دادن کارهایی را که به زمان شادی تعلق دارند، متوقف کنند. برای مثال، شاید افراد مبتلا به اختلال اضطرابی برای پیشگیری از تهدیدهای احتمالی، تلاش بیشتری داشته باشند.
توانایی تشخیص و واکنش نسبت به پاداش یا مجازات، تا حدی به بخشی از مغز موسوم به "پالیدوم شکمی" (VP) بستگی دارد. پژوهشگران، فعالیت این ناحیه از مغز را هنگامی که موشها به دنبال پاداش یا دوری از مجازات بودند، مورد بررسی قرار دادند. "لی" قصد داشت تا بفهمد که چگونه انواع متفاوتی از نورونها که در این بخش از مغز قرار دارند، میتوانند واکنشهای موشها را نسبت به سیگنالهای مرتبط با هر دو نوع محرک تضمین کنند.
پژوهشگران برای بررسی این موضوع، از ابزار پژوهشی استفاده کردند که امکان بررسی فعالیت سلولهای مغز و تایید هویت سلولها را فراهم میکنند. "لی" و همکارانش پس از آموزش موشها برای تطبیق صداهای خاص با پاداش یا مجازات، از این روش استفاده کردند تا فعالیت نورونی را در ناحیه پالیدوم شکمی مورد بررسی قرار دهند.
آنها دریافتند نورونها، یک پیامرسان عصبی موسوم به "گاما آمینوبوتیریک اسید" (GABA) را به کار میبرند تا فعالیت مدار موثر بر محرکی را که در جستجوی پاداش اثر دارد، تعدیل کنند. در مقابل، نورونهایی که از یک پیامرسان عصبی موسوم به "گلوتامات" (Glutamate) برای تحریک مدار مغزی استفاده میکنند، برای دوری از مجازات ضروری هستند.
هر دو گروه از نورونها در شرایط پیچیدهای که هم امکان دریافت پاداش و هم امکان دیدن مجازات در آن وجود داشت، واکنش نشان دادند. موشها انتخابهای متفاوتی در واکنش به محرکهای ترکیب شده داشتند. برای مثال، موشهای تشنه بیشتر از موشهایی که تازه آب نوشیده بودند، تمایل به خطر کردن داشتند؛ اما اگر پژوهشگران، تعادل فعالیت را در ناحیه پالیدوم شکمی به صورت مصنوعی و با دستکاری نورونها تغییر میدادند، رفتار موشها هم تغییر میکرد.
"لی" افزود: تعادل میان سیگنالهایی که نورونها را تحریک یا سرکوب میکنند، در کنترل محرک فعالیت، مهم است. ما اکنون مشتاق هستیم تا بفهمیم که آیا این تعادل در افراد مبتلا به اختلالات روانی مختل میشود یا خیر. تغییرات رفتاری در افراد مبتلا به افسردگی یا اضطراب میتواند ناشی از تغییرات این مدار باشد.
یافتههای این پژوهش میتوانند به بررسی عمیقتر دلایل و نشانههای اختلالات روانی منجر شوند.
این پژوهش، در مجله "Neuron" به چاپ رسید.