فکرشهر: نتایج یک مطالعه جامعهشناسی نشان داد که ریشه اصلی نزاعهای دستهجمعی در بین سه نسل عوامل اقتصادی مثل محدودیت منابع و حقوق مالکیت و عوامل فرهنگی مثل طایفهگرایی و نادیدهگرفتن عرف است.
به گزارش فکرشهر از ایسنا، نزاع دستهجمعی در جامعه از مسائلی است که آرامش و امنیت افراد را به خطر میاندازد. این نزاعها باعث کاهش همکاری و اعتماد افراد به یکدیگر شده و نبود مشارکت اجتماعی بین اعضای جامعه، عدم پیشرفت و توسعهنیافتگی منطقه را به دنبال خواهد داشت.
با توجه به پیامدهای منفی این آفت اجتماعی، مهدی طالب، استاد جامعهشناسی و زهرا درویشی، کارشناس ارشد توسعه روستایی دانشگاه تهران، به ریشهیابی نزاعهای دستهجمعی در روستای امامزاده عبدالله شهرستان هندیجان در استان خوزستان پرداختند.
در این روستا تعدد نزاعها به صورتی است که اکثر اوقات آرامش اهالی به دلیل بروز قتل سلب شده. به گفته پژوهشگران این مطالعه: «وجود طوایف مختلف در روستا و محدودیت منابع ازجمله اراضی کشاورزی و ادعای برخی افراد برای گرفتن اراضی کشاورزی باعث دامنهدار شدن نزاعها شده است. نزاع و درگیری به سایر بخشهای زندگی مردم روستا سرایت کرده است، به طوری که باعث مختل شدن زندگی و اشتغال مردم روستا شده است».
پژوهشگران برای انجام این مطالعه از روش مصاحبه و مشاهده استفاده کردند. برای جمعآوری اطلاعات در این زمینه به سراغ افراد در گروههای سنی مختلف رفته و در دو گروه ۶ و سه نفره با آنها مصاحبه گروهی انجام دادند. همچنین با ۵ نفر نیز مصاحبه فردی انجام شد.
دادههای بهدستآمده از این پژوهش مورد تحلیل قرار گرفتند و بر اساس مفاهیم موجود در صحبتهای افراد، موارد اصلی دستهبندی شدند.
بر اساس این بررسیها، مشخص شد ریشههای پدیده نزاع در دو دسته اصلی عوامل اقتصادی و فرهنگی جای میگیرند. عوامل اقتصادی شامل محدودیت منابع و حقوق مالکیت است و نادیدهگرفتن عرف و طایفهگرایی از عوامل فرهنگی هستند.
همچنین مشخص شد که دلایل نزاعهای جمعی بین سه نسل از افراد روستا، متفاوت است و در طول زمان تغییر کرده است. عوامل محدودیت منابع و حقوق مالکیت در طول زمان وجود داشته، طایفهگرایی در طول زمان با شدت و ضعف همراه بوده و نادیدهگرفتن عرف در طول سه نسل، به عنوان عامل ریشهساز نزاع ثابت بوده است.
نسل اول افراد ۶۰ ساله به بالا، نسل دوم افراد ۳۰ ساله تا ۶۰ ساله و نسل سوم افراد کمتر از ۳۰ سال هستند. شغل اکثر افراد نسل اول و دوم کشاورزی، دامپروری و ماهیگیری است و اکثر افراد نسل سوم به کارهای خدماتی و در کنار آن به کشاورزی میپردازند.
نزاع به دلیل محدودیت منابع
با بررسی نسل اول و دوم مشخص میشود بحث محدودیت منابع بین افراد و طوایف مختلف زمینهساز نزاع بوده است. نزاع بر سر آب چاه و جای خرمن کاه نمونههایی از این نزاعها بودند. زیرا به دلیل نبود آب، استفاده همه افراد از آب چاه با ارزش بوده و هرگونه ممانعت از دستیابی به آب زمینهساز نزاع میشده است.
در نسل سوم به دلیل وقوع انقلاب و دستیابی روستا به آب لولهکشی، نزاع بر سر آب چاه وجود ندارد. آنچه که در این نسل زمینهساز نزاع میشود، انتخاب پیمانکار برای چاه نفت است. همچنین در کنار آن نزاع بر سر زمین نیز وجود دارد.
به گفته پژوهشگران این مطالعه، در نسلهای قبل به دلیل کمبودن جمعیت و قانع بودن مردم نزاع بر سر زمین کشاورزی کمتر بوده، ولی در نسل سوم دستیابی به مادیات برای نسل حاضر به یک ارزش تبدیل شده و نسل حاضر به نزاع بر سر آن میپردازند.
نزاع به دلیل مالکیت
به گفته افراد شرکتکننده در این پژوهش، در میان نسل اول نزاع بر سر حقوق مالکیت وجود نداشته است. زیرا افراد به صورت طایفهای و مشاع کشاورزی انجام میدادند و با مسئله حقوق مالکیت مواجه نشدهاند و تمایلی به گرفتن زمینهای طوایف دیگر نداشتهاند. همچنین دولت نیز در روستا حضور نداشته که برای گرفتن اراضی اقدامی کند و بر سر آن نزاع به وجود بیاید.
ولی نزاع بر سر حقوق مالکیت یک پدیده مشترک بین نسل دوم و سوم است و بین این دو نسل شدت و ضعف داشته. در نسل دوم بحث اصلاحات ارضی و تقسیم اراضی بین افراد، کشت به صورت طایفهای را تا حدودی از بین برده و فردگرایی را رواج داده. در میان نسل دوم و سوم به دلیل مشخص نبودن جهتهای جغرافیایی اراضی، نزاع بر سر حقوق مالکیت افزایش یافته است.
ارتباطات طایفهای در نسل اول، افراد را به مشارکت و همکاری با یکدیگر سوق میداده، ولی در نسل سوم کمرنگ شده و افراد تمایلی به مشارکت با یکدیگر ندارند.
همچنین بیسوادی و کمسوادی نسل اول باعث شده افراد از قوانین اطلاعی نداشته و اگر فردی در پی ضایع کردن حقوق آنها نیز بوده، به دلیل عدم دسترسی به مرکز شهر، تلاشی برای دستیابی به حقوق خود نکنند. ولی نسل سوم با افزایش سطح تحصیلات و آگاهی بیشتر از قوانین و مقررات در پی گرفتن حق و حقوق خود هستند و کوچکترین اختلافی را با شکایت به دادگاه و پیگیری قانونی دنبال میکنند.
باید اضافه کرد، برخی اوقات بین مردم و منابع طبیعی نیز بر سر حقوق مالکیت نزاع وجود دارد. زمانی که چنین مشکلی وجود دارد، هیچ ارگانی تمایل به سرمایهگذاری در روستا ندارد و عدم تمایل به سرمایهگذاری باعث عقبماندگی و عدم پیشرفت میشود.
به گفته پژوهشگران این مطالعه، از زمانی که منابع طبیعی با ادعای ملی بودن اراضی، سعی در گرفتن اراضی از مردم داشته است، نزاع بر سر حقوق مالکیت افزایش یافته و مردم با ادعای احیا کردن اراضی، خود را مالک اراضی دانسته و هیچ حقی برای منابع طبیعی قائل نیستند.
نزاع به دلیل نادیدهگرفتن عرف
از آنجاکه شغل اکثر مردم روستا از دیرباز کشاورزی بوده، زمین به عنوان منبع اصلی درآمد برای افراد شناخته میشود. اهالی برای تعیین حد و حدود (مرز) زمینهای یکدیگر فاصلهای به اندازه یک متر را مشخص کردهاند و کسی حق تعرض به این منطقه را ندارد.
اما اکثر اوقات دیده میشود که برخی از افراد برای سودجویی و به دست آوردن منافع بیشتر، با بیتوجهی به عرف محل، اقدام به از بین بردن علامت و نشانه زمین خود و زمین فرد کناری میکنند. هرگونه بی توجهی به رویهها و رفتارهای عرفی نهادینه شده و قراردادهای اجتماعی مرسوم و تعرض به حریم را نوعی از بین بردن حق و حقوق خود میداند و همین مسئله عاملی برای نزاع و به وجود آمدن مشکلات در روستا میشود.
محققان این مطالعه میگویند: «در جامعه مورد مطالعه نادیده گرفتن عرف به عنوان یک مسئله در بین سه نسل شناخته شده است. هرچه به سالهای اخیر نزدیک میشویم، بیتوجهی به عرف بیشتر خود را نشان میدهد. فوت اکثر ریشسفیدان و عدم اطلاع جوانان نسل سوم از حدود اراضی پدران خود و بیتوجهی به قانون و اسناد و عرف محل، باعث افزایش نزاعها شده است».
نزاع به دلیل طایفهگرایی
طایفهگرایی و وابستگی شدید افراد به طایفه خود، باعث میشود که آنها در مورد ارزشهای طایفههای دیگر پیشداوری و قضاوت داشته باشند. طایفهگرایی و ازدواج درونگروهی در نسل اول و دوم یکی از علل اصلی درگیری و خشونت بین اهالی بوده است. میان نسل اول ازدواجها کاملا درونگروهی بوده و طوایف مختلف اجازه ازدواج با فردی به غیر از طایفه خود را نداشتند. این ممانعت باعث نزاع و بعضی اوقات کینه و کدورت بین افراد میشد.
به دلیل ازدواجهای درونگروهی در روستا، بین اهالی ارتباط سازنده و مفید شکل نمیگیرد. همچنین باعث میشود که افراد به یکدیگر بیتفاوت باشند و صمیمیت بین آنها وجود نداشته باشد. در نتیجه ضعف مشارکت به وجود میآید و در مواقع بروز مشکل و نزاع، نه تنها همکاری و همیاری بین افراد نباشد، بلکه بر شدت نزاعها نیز افزوده شود.
با این حال بررسیها نشان میدهد که در نسل سوم تغییراتی در ازدواج جوانان روستا به وجود آمده است. به دلیل مدرنیته و سرمایهداری و از بین رفتن ارزشهای سنتی، جوانان دیگر پایبند رسم و رسومات ریشسفیدان نیستند و خود را برتر از آنها میدانند. به همین دلیل تمایل بیشتری به ازدواجهای برونگروهی نشان میدهند.
البته باید توجه کرد که هرچند ازدواج برونگروهی و مهاجرت در بین افراد نسل سوم افزایش داشته، اما هنوز تعصب و حمایت همهجانبه افراد از طایفه خود در مواقع بروز مشکلات به شدت ادامه دارد. نسل سوم در مواقع بروز نزاع و درگیری هرچند حق با طایفه آنها نباشد، خود را ملزم به حمایت از طایفه خود میدانند. تلاش برای حفظ آبرو در میان این نسل هنوز ادامه دارد و افراد هنگامی که احساس کنند حیثیت طایفهشان در خطر است، به پشتیبانی از طایفه خود بر میخیزند.
این محققان میگویند: «گرچه طایفهگرایی و ازدواج درونگروهی در نسل سوم نسبت به نسل اول و دوم کاهش یافته است، ولی هنوز شاهد تعصب و طایفهگرایی در میان نسل سوم هستیم. میتوانیم چنین نتیجهگیری کنیم که تعصب و طایفهگرایی در میان سه نسل باعث کاهش ارتباط و تعامل سازنده بین طوایف مختلف شده است و تعصب و طایفهگرایی به گروه خودی باعث دامنهدار شدن نزاعها در روستا شدهاست».
این پژوهشگران علوم اجتماعی برای حل این نزاعها پیشنهاداتی را ارائه دادند:
- ایجاد مراکز مددکاری اجتماعی جهت آموزش به افراد محلی؛
- حضور تسهیلگران اجتماعی در محل و آموزش به مردم محلی برای احترام به قانون و نقشآفرینی بیشتر و نهادینه کردن راهبردهای قانونی برای احقاق حق؛
- برگزاری جلسات مشترک بین ریشسفیدان و جوانان جهت رفع مسائل و مشکلات فراروی روستا؛
- اطلاعرسانی ریشسفیدان و بزرگان در جلسات و میهمانیها به ویژه به قشر جوان در این خصوص که نزاع (دسته جمعی) چه نتایج و آسیبهای قانونی، روانی و جسمی میتواند داشته باشد.
یافتههای این مطالعه به صورت مقاله علمی پژوهشی با عنوان «ریشهیابی نزاعهای دستهجمعی چند نسل» در دوفصلنامه توسعه محلی (روستایی-شهری) دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران منتشر شده است.