فکرشهر ـ پژمان رحیمی قره میر شاملو: همواره بزه کاری در بین کودکان و نوجوانان وجود داشته است، ولی از اواخر قرن نوزدهم، تخلف و قانون شکنی این گروه سنی در کشورهای بزرگ صنعتی جلب توجه نمود و در اوایل قرن بیستم، مفهوم آن شکل گرفت، چون قبل از آن با متخلفین در گروه های سنی مختلف رفتاری تقریبا یکسان صورت می گرفت.
مطالعه بزه کاری کودکان و نوجوانان هنگامی اهمیت می یابد که به ماهیت پویای نوجوانی و فشارهای موجود در جامعه بر نوجوانان توجه کنیم.
مواد مخدر و تضاد اجتماعی و گسستگی خانوادگی یا طلاق و فقر و جنگ و...، همگی از این قشر قربانی می گیرند.
کودکان و نوجوانان به دلایل خانوادگی، تربیتی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی ممکن است به رفتار های بزه کارانه سوق داده شوند.
سواستفاده قاچاقچیان مواد مخدر، گروه های تروریستی، دولت ـ کشورها و رژیم های حامی آنان در تولید و توزیع مواد مخدر، انجام عملیات انتحاری و غیره از کودکان و نوجوانان و بهره گیری از آن ها به وسیله باندهای خلافکارانه و مجرمانه بزرگسالان در جوامع مختلف از این قبیل اقدامات است.
آنچه مسلم است؛ بر خلاف بزرگسالان، بزه کاری کودکان و نوجوانان از پلیدی فکر آنان نشات نمی گیرد! بلکه عوامل خانوادگی، تربیتی و معضلات اجتماعی ـ اقتصادی، سیاسی و در بسیاری از موارد بی تجربگی، سادگی، صداقت، خامی و حتی شیطنت ها، بازی گوشی ها و کنجکاوی های کودکی و نوجوانی که اقتضای سن و سال آنان است، علت قانون شکنی و بزه کاری آنان است؛ به همین دلیل است که متخصصان تعلیم و تربیت، دانشگاهیان، روانشناسان و حقوق دانان برجسته، توجه خاص خود را به موضوع و ماهیت بزه کاری کودکان و نوجوانان معطوف داشته اند؛ بر خلاف سیاستگذاران بخش اصلی که نسبت به این مهم بی توجه بوده و یا اساسا قادر به درک منطقی و اصولی این مهم ترین قشر جامعه، یعنی کودکان و نوجوانان نیستند.
تجربه و تحقیقات میدانی ثابت کرده است که هرگاه خانواده و جامعه نسبت به این قشر بی توجه و سهل انگار بوده و کودکی به بزه کاری روی آورده و به زندگی نامتعادل و رفتارهای هنجارشکنانه و بزه کارانه عادت کرده باشد، در بزرگسالی احتمال بازگشت به اجتماع و زندگی سعادتمندانه او بسیار سخت و گران خواهد بود یا بعضا ناممکن...
به عبارت دیگر؛ مصداق همان تخم مرغ دزد جاهل و با صداقت و بازی گوشی خواهد بود که به شتر دزد قهاری بدل گردیده و سرش را به دار سپرده است...
به همین جهت است که دست یافتن به نظامی قضایی - تربیتی تاثیر گذار و ویژه ای برای بزه کاران خردسال، نوجوان و جوان از چشم انداز متفکران، برجستگان و صاحب نظران حقوق، جامعه شناس، جرم شناس، آسیب شناس و متخصصین تعلیم و تربیت و روان شناسان و... همیشه ضروری و پر اهمیت بوده و است که ماحصل تحقیقات، گزارشات و تلاش های آنان، ارائه راه حل ها و الگوهای خاصی برای تعریف و جایگزین مجازات به وسیله سیاستگذاران کلان و اصلی جامعه است که منجر به تصویب مقرات خاصی در قوانین کشورها از جمله کشور عزیزمان شده ولی کافی به نطر نمی رسد. ـ که پر داختن به این مقال و مهم نوشتاری و مجالی دیگر می طلبد ـ.
در عین حال، کودکان و نوجوانان سرشار از انرژِی هستند و دوران نوجوانی و بلوغ، دوران سرکشی و بی قراری و در عین حال دوران شکوفایی آنان است؛ دورانی که اگر امکانات و فرصت ها در اختیارشان باشد، در هر زمینه ای از علم، هنر و ورزش و خلاقیت ها و توانایی هایشان را به منصه ظهور می رسانند و با افتخار و با نشاط به رخ می کشند که ثمره آن نشاط و سربلندی، برای جامعه و خانواده خواهد بود.
و اما برخوردهای خشونت آمیز با این قشر، آنان را سرکش، عصیانگر و انتقام جو بار می آورد که نتیجه آن افسردگی، سرافکندگی و تباهی خواهد بود.
«سرکوب»، موجب بی تفاوتی، اعتیاد، افسردگی و اضطراب آنان می شود؛ به عبارتی ساده تر، هر سرکوب و استبدادی، باعث سرکوب و استبداد و طغیان سخت تر و متجددانه تر می شود که ثمره ای جز فنای هر دو سو نخواهد داشت!
مخلص کلام این که: کودکان و نوجوانان امروز، بزرگسالان فردا هستند. جرایم بزرگسالان را نبایستی به آنان تسری دهیم؛ بلکه بایستی مابین جرایم بزرگسالان و بزه کاری کودکان و نوجوانان تمایز قائل شده و جسم و جان و روح نازنین و فکر مستعد آن ها را در بندها، سلول ها و درون پوسته های زندان ها و یا امثال چنین مکان هایی در محبس قرار ندهیم. هرچند زندان مامن امنی و دانشگاهی است برای بزگسالان مجرم و نادمی که زیر نظر معلمان دلسوز و فداکاری به نام مسوولین محترم زندان ها از جمله زندان بانان محترم خود را برای باز گشت سعادتمندانه به آغوش گرم جامعه و خانواده مدتی را همراه با آموزش و خودسازی با بهره گیری از منویات و معنویات فرهنگی آن مکان آماده می نمایند!
ماناباشید