فکرشهر ـ عبدالخالق عبدالهی: «شناشیر»، بالکنهای چوبی کرکره داری است که جلو پنجرههای طبقات فوقانی خانههای بوشهری نصب می کردند تا هم حریمی برای خانه باشد هم نسیم ملایم و خنک ساحل را به داخل راهرو و اتاقها هدایت کند.
«شناشیر» هر خانه، نشان دهنده میزان اعتبار و تمکن مالی صاحب خانه محسوب می شد؛ یعنی هر چه شناشیر خانه ای بزرگ تر بود، مالک خانه معتبرتر و ثروتمندتر.
معادل شناشیر در «برازجان»، «سیوه» است که ان هم نوعی حفاظ چوبی روی پشت بام است.
اتفاقا چند روز قبل با دوستی درباره «اسماعیل رائین»، روزنامه نگار مشهور بوشهری صحبت می کردیم. «رایین» ها دو برادر بودند؛ «پرویز» که سال ها نمایندگی «خبرگزاری اسوشیتد پرس» در ایران بود و «اسماعیل» که مردی جنجالی و نویسنده باسوادی بود که دوستان و دشمنان زیادی داشت.
دوستم خیلی درباره رایین ها صحبت کرد و آخر کار هم گفت: «پدر رایین، «غلامحسین پیانو» نام داشت؛ تاجری ثروتمند بود و خصوصا شناشیر خانه اش بزرگ و به شکل نیم دایره ای بود؛ به طوری که وقتی می خواستند آدم های چاق را توصیف کنند، می گفتند هیکل فلانی مثل شناشیر خونه غلامحسین پیانو است».
دوستی که کنارم نشسته بود، سر در گوشم گذاشت و گفت: «یادته همیشه می گفتم داشتن امکانات چقدر اهمیت داره؟ کسی که شناشیر خونه پدرش این طوری باشه، میشه «اسماعیل رایین»»؛ بعد به خودش اشاره کرد و گفت: «دیوار و سیوه خونه بوای منم مثل پایین تنه ابول چو خُشکو، لاغر و ترکه ای و چسبون بود، شدم بی ذوق و بی سواد و سربار جامعه...؛ ببین من و رایین چقدر تفاوت داریم، به قول شاعر:
جوان در زیر لب با خویش می گفت:
مه من، دلربا شیرین دهانست
میان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمین تا اسمان است.