فکرشهر: انتخاب نوشت: اوضاع اقتصادی حتی از آن پیش بینی که سازمان برنامه و بودجه در آخر دولت حسن روحانی انجام داده بود هم بدتر است و به نظر میرسد دولتیها راه حل را بار دیگر در حمله به دولت قبل، دستاوردسازی و همچنین بزرگ نمایی هر تصمیمی که در این دولت گرفته شده میبینند. فارغ از اینکه به یاد بیاورند نتیجه سرو دست شکستن هایشان برای پروژه جراحی اقتصادی تا چه اندازه سفرههای مردم را کوچک کرده است.
هفته گذشته ناگهان جریان نزدیک به دولت به فکر حمایت پرسروصدا از دولت و همچنین حمله به دولت قبل افتاد. از ماجرای فرشهای سعدآباد گرفته تا تقابل آشکار معاون سیاسی رئیسی با دولت حسن روحانی. سوال این بود که چه اتفاقی افتاده که اینگونه به دنبال دستاوردسازی و دفاعیات عجیب و کاریکاتوری حرکت کردند؟
استراتژی اول: حمله به دولت قبل
چندی پیش خبر ناپدید شدن فرشهای ساختمان حافظیه نهاد ریاستجمهوری در سعدآباد، در دولت سیزدهم به ارزش نسبی ۱۳۰ میلیارد تومان اعلام شد. مسعود سپهرزاد ـ رییس اتحادیه فروشندگان فرش دستباف ـ معتقد است که فرشهای ساختمان نهاد ریاست جمهوری در سعدآباد به موزه فرش ایران در چهارراه فاطمی انتقال داده شدهاند.
عزتالله ضرغامی ـ وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی هم در این باره گفته بود: «درباره فرشهای سعدآباد یک پروندهای مربوط به سالهای ۹۵ - ۹۴ است و با اینکه مربوط به این دوره نبوده، اما دستور بررسی آن را دادهام. حراست بعد از صحبت با نهادهای مختلف، گزارش مقدماتی ارائه کرد که هنوز قابل استناد نیست. من خواستم که اطلاعات آن را استخراج کنند، حتما باید اطلاعات به نظر مردم برسد تا مسأله روشن شود، هم اصل قصه و هم کیفیت و چگونگی آن.»
این تنها استراتژی حمله به دولت قبل نبود. جمشیدی معاون سیاسی رئیس جمهور در توئیتی نوشت: «رویکرد تقابلی دولت قبل نه تنها ایران را ۶/۱ میلیارد دلار در دادگاه محکوم کرد بلکه مسیر آسیای مرکزی را به روی کشور بست. اما سیاست همسایگی هم دوستی میآورد هم ثروت.»
این روند با تبلیغ برای اقدامات دولت در سیاست خارجی تقویت شد. به عنوان مثال برای سفر رئیسی به اندونزی از حاشیه نگاری استفاده کردند و در آن روایتهایی از جنس روایتهای محمود احمدی نژاد از سفرهای خارجی را در مورد او به کار بردند. نظیر اینکه نوشتند: «پیر و جوان از چند ساعت قبل در مرکز اسلامی منتظر رئیسی بودند؛ میگفتند خیلی او را دوست دارند. بعضی حتی از شهرهای دیگر آمده بودند.»
به علاتوه تیم رسانهای دولت تلاش کرد با تولید و گسترش هشتک «زبان دنیا» دستاوردهای دولت را در سیاست خارجی برای مردم شمارش کنند. آنها مدعی بودند که اتفاقا دولت رئیسی است که زبان دنیا را میداند.. اگرچه این هشتکها از سوی تیمهای سایبری که قبلا در فضای مجازی تحت قرارگاههای سایبری سازماندهی شده بودند همراهی نشد، اما با این حال انتشار آن توسط تیم رسانهای دولت میتوانست نشان از رویکردی مشخص با یک دستورالعمل روشن باشد. دستورالعملی برای عبور از انتقادات به گرانی در داخل.
اعتراض به دولت از سوی حامیان
برای درک اینکه چرا تیم رسانهای دولت به دنبال حمایتهای سطحی حرکت کرد، باید به روند ماههای اخیر نگاه کرد. خصوصا جایی که گرانی و تورم صدای حامیان دولت را هم درآورده بود.
هفته گذشته کیهان در اعتراض به گرانیهای اقلام آنها را گرانی «لجام گسیخته» خوانده و نوشته بود: «گرانی لجام گسیخته و در بسیاری از موارد، غیرمنطقی و مصنوعی، به یکی از دغدغههای جدی مردم تبدیل شده و در این میان، مخصوصا اقشار مستضعف و کم درآمد یعنی همانها که به قول امام راحل ما (ره) «ولی نعمت» مسئولان هستند، فشار سنگین و مضاعفی را به دوش میکشند.»
حجت الاسلام سید احمد علمالهدی که پدر همسر آقای رئیسی است در دیدار با مدیرکل و جمعی از معاونان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی از گرانی مسکن گلایه کرده و گفته بوده: «برای اجارههایی که روز به روز افزایش پیدا میکند باید به قید فوریت، تکانهای در مسئله مسکن ایجاد شود. اوضاع بد اقتصادی»
این درحالی است که به گفته عبدالناصر همتی حتی در صورت کنترل تورم با توجه به چاپ پول توسط دولت باید منتظر تورم سی تا چهل درصدی در امسال باشیم. همتی همچنین یک توئیتی دیگر کارنامه دولت را به رغم درآمدی بالاتر از دولت قبل اینگنه توصیف میکرد: «ارمغان دولت درسال ۱۴۰۱، با درآمد نفتی معادل ۴ برابر سال ۱۳۹۹: دلار ۵۲ هزار تومانی، تورم ۶۹ درصدی، مرغ کیلو ۱۰۰ هزار تومانی؛ خسته نباشید!»
به این موارد باید اضافه کرد کارنامه عجیب و البته ضعیف دولت در مواجه با مساله حق آبه هیرمند و تقابل با دولت افغانستان. درحالی که ابراهیم رئیسی و وزیرخارجه دست به تهدید جدی و علنی دولت افغانستان زدند، اما دولت طالبان نشان داد قرار نیست به این تهدیدات علنی توجهی داشته باشد. خود دولت هم گویی از کاری که کرده بود پشیمان شد و دست از آن تهدیدات شدید و غلیظ علیه دولت طالبان برداشت.
انحراف افکارعمومی به سبک حمید بقایی
ماجرای فرشهای سعدآباد وقتی منتشر شد بسیاری را به یاد اقدامات حمید بقایی در سازمان میراث فرهنگی انداخت. در اواخر دوران محمود احمدی نژاد ناگهان خبر پیدا شدن یک کیف از مدارک شاه در صندوق عقب خودروی رولزرویس در کاخ نیاوران منتشر شد.
در آن زمان صداوسیما و رسانههای مختلف توسط مقیمی مدیر وقت کاخ موزه نیاوران در دوران بقایی برای پوشش این خبر عجیب به محل کاخ موزه نیاوران دعوت شدند و مانور رسانهای فراوانی روی این موضوع داده شد.
اندکی بعد در تیرماه سال ۱۳۹۰ علیرضا مقیمی اعتراف کرد که ماجرای پیدا شدن کیف در صندوق عقب خودروی شاه ساختگی بود. او مدعی شد که «شایعه کشف اسناد از کیف شاه در کاخ نیاوران با طراحی حمید بقایی برای انحراف افکار عمومی از سخنان جنجالی وی درباره ترکیه صورت گرفت.»
بقایی در یک اظهارنظر در حمایت از ارامنه حرف زده بود و مورد انتقاد شدید رسانهها قرار گرفته بود. خصوصا ترکیه که آن روزها ارتباط بسیار خوبی با دولت محمود احمدی نژاد داشت از این موضوع بسیار رنجیده خاطر شده بود.
پیش بینی دقیق سازمان برنامه دولت روحانی
اما چرا ماجرای حمایت از دستاوردهای دولت به ناکارآمدی این روزهای اقتصادی باز میگردد؟
با بررسی اوضاع بد نیست به پیش بینی سازمان برنامه و بودجه در اواخر دولت حسن روحانی باز گردیم. پیش بینی که براساس دو سناریو برداشته شدن تحریمها و تداوم تحریمها و عدم احیای برجام صورت گرفته بود. در این پیش بینی که جداول آن همان سال ۱۴۰۰ منتشر شد، نرخ ارز را برای سال ۱۴۰۲ بدون برداشته شدن تحریمها رقم ۴۶ هزار تومان و برای سال ۱۴۰۳ رقم ۷۰ هزار تومان پیش بینی کرده بود. ارقامی که اگرچه در همان زمان بررسی و تهیه و انتشار این جداول به نظر غیرواقعی میرسید، اما امروز تحقق پذیری آن در پیش چشم همه گان قرار دارد.
براساس همان پیش بینی منتشر شده، در صورتی که برجام احیای میشد نرخ ارز برای سال ۱۴۰۲ باید رقمی نزدیک به ۲۱ هزار تومان بود؛ و در سال ۱۴۰۳ نهایتا به ۲۸ هزار تومان میرسید.
از طرف دیگر پیش بینی شده بود که در صورت احیای برجام تورم سالانه سال ۱۴۰۲، ۳۱ درصد و تورم برای سال آینده ۳۱ درصد خواهد بود. همین جدول در سناریوی تداوم تحریمها پیش بینی کرده بود که نرخ تورم برای سال ۱۴۰۲ به عدد ۴۸ درصد و برای سال ۱۴۰۳ به ۵۸ درصد خواهد رسید. ارقامی که باز هم تحقق پذیری و صحت آن نه تنها دور از ذهن نیست، بلکه پیش بینیهای امروز میتواند به مراتب بدبینانهتر هم باشد.
روبه رو شدن دولت با این کارنامه و در حالی که وعده یک میلیون مسکن و یک میلیون شغل در سال برای مردم محقق نشده، تلاش برای دستاوردسازی خارجی را بیش از پیش برای تیم رسانهای دولت ضروری کرده است. اما واقعیت آن چیزی است که آمارها و اعداد نشان میدهد. آمارهایی که پیش بینی آن میگوید برای دو سال آینده چشم انداز به هیچ عنوان مثبت نیست.