فکرشهر: صنایع نفت و گاز ایران به دلیل استمرار تحریمها و برخی ناکارآمدیهای مدیریتی از جایگاه واقعی خود نسبت به کشورهای منطقه در زمینه تکنولوژی و زیرساخت و نگاههای نو به دنیای انرژی عقب افتاده است. از سوی دیگر نیازهای جاری کشور در حوزه گاز نیز به علت مصرف بالا، عدم بهینه سازی و اصلاح ساختار تولید و توزیع دچار مشکل شدید ناترازی شده که نقش ایران در صادرات را کمرنگتر از هر زمان میکند. اما به واقع صنایع نفت و گاز ایران چه راهکارهای عملی و واقعی برای بهبود شرایط خود دارند؟
به گزارش فکرشهر از انتخاب، به جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با فریدون برکشلی، مدیر گروه مطالعات انرژی وین، که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
*افزایش فشار برای تولید بیشتر گاز در ایران کماکان ادامه دارد و از بهینه سازی انرژی نیز خبری نیست، افزایش فشار بر زیرساختها برای تولید چه تبعاتی برای این صنعت دارد؟
درست میفرمایید. طی چند دهه اخیر زیر ساختهای بخش نفت و گاز در کشور آسیبهای جدی دیده اند. تولید قابل دوام نفت خام ایران در ۱۹۷۸ حدود ۵/۷ میلیون بشکه در روز بود. در سالهای بعد، مدتی بر پایه اصول دیپلماسی نفتی ایران، تولید نفت را کاهش داوطلبانه پیدا کرد و به ۳/۴ میلیون بشکه در روز تنزل پیدا کرد. اما متعاقبا جنگ تحمیلی صدام، ضربات مهلکی بر کل چرخه صنایع نفت و پتروشیمی وارد کرد. آن طور که در مقاطعی تولید نفت خام ایران تا حدود ۱/۴ میلیون بشکه در روز کاهش یافت. پتروشیمیها هم آسیب هایجدی دیدند. البته در آن سال ها، بخش گاز هنوز نقش مهمی در سبد مصرف و تولید انرژی کشور نداشت.
البته این را هم توجه کنیم که پیش از شروع جنگ، پرزیدنت کارتر، به دنبال اشغال سفارت امریکا در تهران، صنعت نفت ایران را تحت تحریم قرار داد. بر اساس این رژیمهای تحریمی هرگونه سرمایه گذاری بیش از ۲۰ میلیون دلار در ایران ممنوع شد. این یعنی عملا سرمایه گذاری خارجی در ایران نا ممکن شد. بدیهی است که صنعت نفت، بدون دسترسی به سرمایه گذاری و فن آوری به هنگام و روزآمد بین المللی، از رشد باز میماند. هدف امریکا هم همین بود. امریکا، ممتازترین و قدرتمندترین بخش اقتصادی ایران را هدف قرار داد. در حقیقت، حالا بیش از چهار دهه است که در صنعت نفت سرمایه گذاری به روزی انجام نشده است. البته این محدودیت در بخش بالادست، چشمگیر است. در بخش پایین دستی، به یمن تخصصهای داخلی شرایط بهتر است. اما از استانداردهای منطقه خلیج فارس فاصله دارد.
*افزایش فشار برای تولید بیشتر گاز در ایران کماکان ادامه دارد و از بهینه سازی انرژی نیز خبری نیست، افزایش فشار بر زیرساختها برای تولید چه تبعاتی برای این صنعت دارد؟
گاز با نفت تفاوت دارد. پیشتر ایران چند میدان گازی کوچک و متوسط که بخش عمده گاز آن برای تزریق به میادین نفتی به منظور فشار افزایی بود. پارس جنوبی در سال ۱۹۷۱ شناسایی شد، ولی بهره برداری از ان در سال ۱۹۸۹، آغاز شد. پارس جنوبی با ۸ درصد از کل ذخایر گاز طبیعی جهان، بزرگترین میدان گاز جهان است. برای بهره برداری از این میدان در مجموع ۲۸ فاز تعریف شد که تاکنون ۲۰ فاز آن مورد بهره برداری قرار گرفته است.
سهم گاز در سبد مصرف انرژی کشور در سال ۱۳۸۲ معادل ۱۲ درصد بود. امروز سهم آن ۷۵ درصد است. تقریبا ۹۰ درصد برق کشور با استفاده از گاز تولید میشود. در سالهای اولیه بهره برداری از پارس جنوبی، دچار اشتباه محاسبه خطرناکی شدیم. در واقع اسیر تبلیغات خودمان از پتانسیل و ظرفیت بی پایان پارس جنوبی شدیم. بخش گاز، دیپلماسی گاز و صادرات و استفاده بهینه و منطقی از گاز، از اتاقهای فکر به کف خیابان منتقل شد. نمایندگان مجلس، یکی بعد از دیگری برای جلب حمایت و کسب آرای حوزه نمایندگی، قول گاز کشی و انتقال گاز را میدادند. طبقه ۱۵ وزارت نفت، منطقه تردد نمایندگان مجلس برای کسب موافقت مقامات برای انشعاب گاز شده بود. طی دو سه دهه صدها هزار کیلومتر خط لوله در دور افتادهترین نقاط کشور برای مناطقی با جمعیت اندک، لوله کشی گاز انجام شد.
منابع گازی را این چنین به هدر دادیم. از سوی دیگر برای اداره و سر پا نگاه داشتن، صنایع انرژی طلب و در عین حال مستهلک و قدیمی، به ناچار بایستی از انرژی هزینه کرد. میزان گازی که برای تولید یک تن فولاد مصرف میکنیم، دو برابر متوسط جهانی است. به اعتقاد بنده تلاش برای افزایش عرضه، بدون مدیریت تقاضا، راه حل مشکل تراز گازی نیست. در حقیقت، بهینه سازی یعنی به هنگام سازی الگوی توسعه صنعتی کشور. همین حالا حدود ۲۰۰ موافقت اصولی ایجاد واحدهای فولاد سازی در دست صنعتگران کشور است. اینها یعنی تقاضای گاز در فرایندهای بعدی توسعه.
*ایران با زیرساختهای فعلی در حوزه نفت و گاز میتواند به توان تولید سابق خود برگردد یا نیاز به توسعه تکنولوژیک وجود دارد؟
چنانچه منظور جنابعالی از سطح تولید ۳/۸ یا مثلا ۳/۹ میلیون بشکه در روز باشد، جواب بنده مثبت است. صنعت نفت ایران، قابلیتهای درونی قدرتمندی دارد. تا مرز ۴ میسر است. همه وزرای نفت ما با انتظار ۵ میلیون وارد ساختمان طالقانی میشوند و در انتها در بهترین شرایط با ۴/۱ یا ۴/۲ وزارتخانه را ترک میکنند.
البته این نکته را بگویم که عموم چاههای نفت تقریبا سالی ۱۰ درصد افت تولید طبیعی دارند. این فرایند خصوصا در مورد چاههایی که به نیمه دوم حیات خود رسیده اند، صادق است. خوشبختانه الان بیشتر افزایش تولید ما نفت جدید است. یعنی تولید از مخازن تازه بهره برداری شده. اما در هرصورت افت طبیعی تولید ۵ تا ۱۰ درصد طبیعی است؛ لذا در واقع صنعت نفت ایران، علیرغم تمامی مشکلات، افزایش تولید هم دارد.
اما در مورد افزایش تولید نفت خام در سطوح متناسب با سطح بالای ذخایری که داریم، قطعا نیازمند سرمایه گذاریهای عظیم و استفاده از فن آوریهای پیشرفته هستیم. البته این مهم مورد اشاره و تاکید بیشتر وزرای نفت بوده است، اما شرایط برای تحقق آن باید فراهم آید. من فکر میکنم که صنعت نفت ایران در بخشهای بالادستی، میان دستی و پایین دستی تا پایان همین دهه میلادی رقمی در حد ۱۷۰ تا ۱۸۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز دارد.
*ایران چه راهی برای توسعه و پیشرفت فنی زیرساختهای انرژی خود در شرایط تحریمی دارد؟
من ابتدا در مورد شرایط عمومی صنعت نفت عرض میکنم، یعنی بدون تحریم یا با تحریم.
اول از همه نخبه گریزی از بخش نفت را متذکر میشوم. این موضوع منحصر به ایران هم نیست. در سطح جهانی الان دیگر بهترین ها، جذب صنعت نفت نمیشوند. حتی تا دهه ۲۰۰۰ میلادی هم هنوز شاگرد اولهای استانفورد و برکلی برای ورود به بخش نفت برای استخدام رقابت میکردند. دیگر چنین نیست. بهترینها برای ورود به کمپانیهای هوش مصنوعی و صنایع و خدمات ماهوارهای و فعالیتهای نو اندیش تلاش میکنند.
این روند در ایران هم هست. بهترین فارغ التحصیلان، رغبتی برای جذب در نفت ندارند. این مشکل را کمپانیهای بزرگ نفتی مانند اکسان موبیل و شل هم مطرح میکنند و نگرانند؛ لذا یکی از کارهایی که لازم است به آن توجه شود، ایجاد انگیزه و شرایط مناسب برای جذب بهترین افراد ممکن هست.
موضوع دوم که میخواهم اشاره کنم، باوجود شرایط تحریمی، حفظ و تلاش برای ارتقای برند شرکت ملی نفت است. خوشبختانه علیرغم تحریمهای سنگین، نام شرکت ملی نفت کماکان در سطح بین المللی مطرح است. این برند برای ایران خیلی مهم است.
موضوع دیگر هم که شاید اشاره کنم، ضرورت به هنگام نگاه داشتن صنعت نفت ایران در سطح ملی و منطقهای است. مثلا چند روز پیش، اجلاس جهانی محیط زیست سازمان ملل موسوم به کاپ (COP) در امارات متحده عربی برگزار شد. من شاید توجه نکرده باشم، اما درهیچ کجا نشانی از حضور ایران و شرکت ملی نفت را ندیدم.
*نکته آخر
اینکه صنعت نفت یک فعالیت بین المللی است. ایران تا قبل از تحریمهای ۲۰۱۸ ترامپ هم که تحریمها، خیلی کمتر شده بود، نوعی خود-تحریمی یا تحریم خود خواسته را بر خودش اعمال میکرد. لازم است که مستمرا در فعالیتهای بین المللی و منطقهای نفتی حضور داشت.