فکرشهر: انفجار خطوط لوله در بروجن باعث قطعی گاز در نقاط مختلف شده است. این مسأله نشان میدهد که موضوع پدافند غیرعامل کماکان درگیر چالش است. وزارت نفت مدعی حل سریع مشکل است، اما باید ریشهیابی آن نیز انجام شود و وزارت نفت نسبت به چنین چالش عظیمی پاسخگو باشد.
به گزارش فکرشهر، هاشم اورعی، استاد تمام دانشکده برق دانشگاه صنعتی شریف و کارشناس انرژی، درباره عدم تأمین امنیت انرژی در ایران به «انتخاب» گفت: مسأله امنیت انرژی شامل داشتن انرژی، عدم ناترازی و امنیت صنایع انرژی است. مثلاً در برق سبدی داریم که منابع موجود برقی در آن میگنجد. در سبد برق هرچه نگاه میکنیم، ۹۰ درصد وابستگی به گاز است. در برق کمتر از ۱ درصد هستهای داریم و ۹ درصد تجدیدپذیر و بادی و... در نتیجه مشکل عدم امنیت انرژی داریم. در گاز یک اشتباهی کردیم و تمام کشور را لوله کشیدیم. این بحث از گذشته دچار اشتباه است و همزمان با اینکه به همه گاز دادیم، به همه برق دادیم. یعنی به عبارت دیگر به تمام خانهها دو انرژی دادیم که هزینههای بسیار داشته است. این مسأله میتواند یک حسن داشته باشد و آن بالا بردن نسبی امنیت انرژی است، اما ما چه کار کردیم؟ ما گاز و برق را بدون جایگزین کردن با هم دیگر به خانهها بردیم. مثلاً بخاری و گازی را به خانهها بردیم که فقط با یک سوخت کار میکند. نتیجه این میشود که اگر گاز قطع شود یا برق قطع شود، دومی نمیتواند جایگزین شود. ما هزینههای بسیار سنگین برای گاز کشی و برق کشی دادیم، اما فایدهای برای امنیت انرژی نداشت.
وی در ادامه در رابطه با ضعفهای امنیت انرژی در انفجار لولههای گاز در بروجن بیان کرد: واقعیت این است که در هیچ کجای دنیا اینطور نیست که چنین اتفاقی رخ ندهد. اوجی گفته است که تا امشب همه چیز حل میشود. باید با این آسیب واقعی برخورد کنیم و کسی نمیتواند ادعا کند امنیت انرژی کشور صد درصد است. برنامهریزی انرژی در کشور باید درست شود تا خطرات آن کاهش یابد. مثلاً ما آمدیم برق و گاز را در سطح کشور پخش کردیم که هزار ایراد دارد؛ یک حسن اگر داشته باشد این است که اگر گاز نباشد، برق هست، اما چه کار کردیم؟ ما پشت پرده برقمان را وابسته به گاز کردیم و در نتیجه اگر گاز کم بیاوریم، دیگر گازی نیست که برق تولید کند و آنوقت برق و گاز با هم از دست میرود و این نشان از عدم برنامهریزی در تأمین امنیت انرژی است.
اورعی درباره استانداردهای جهانی در حوزه امنیت انرژی گفت: در عموم کشورها، دو نوع انرژی به کل کشور نمیبرند. اما آن یک نوع انرژی که دارند را به گونهای برنامهریزی میکنند که کم نیاید. مثل اینجا نیست که در زمستان گاز صنایع را قطع کنند و تمام انرژیها هم وابسته به گاز باشد. این یعنی ضعف برنامهریزی؛ در حالیکه در کشورهای توسعه یافته با برنامهریزی دقیق در توزیع و تولید این مشکلات را حل میکنند. وقتی دو نوع انرژی به جایی میدهند، این دو انرژی هرکدام هویت خاص خود را دارند. در آمریکا وقتی طوفان میآید و برق قطع میشود؛ از انرژیهای جایگزین استفاده میکنند.