يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
جستجو
اختصاصی «فکرشهر»
فکرشهر: در فصلی که بوته‌های هندوانه شروع به بار می‌کردند ناطور در سر جالیز گذاشته می‌شد. غذای روز و شب ناطور از مطبخ خان برده می‌شد. دو سالی که امیرقلی به خدمت اجباری بود غذای ناطور را گلابتون می‌برد. گلابتون به اسب سواری علاقه‌مند بود. جَنَم این کار را بسان پسری داشت، حتی جسورتر بود...
کد خبر: ۲۰۰۲۷۵۱
شنبه ۰۲ دی ۱۴۰۲ - ۰۰:۵۷
فکرشهر

*در فصلی که بوته‌های هندوانه شروع به بار می‌کردند ناطور در سر جالیز گذاشته می‌شد. غذای روز و شب ناطور از مطبخ خان برده می‌شد. دو سالی که امیرقلی به خدمت اجباری بود غذای ناطور را گلابتون می‌برد. گلابتون به اسب سواری علاقه‌مند بود. جَنَم این کار را بسان پسری داشت، حتی جسورتر بود. *

*دل بلقیس، مادر گلابتون، از هنگام رفتن تا برگشتنش، چونان کتری آب روی چاله غَریفون می‌کرد. *

*مصدر اسطبل خان بار‌ها می‌گفت؛ دختر مش عباسقلی! اسب را یله نکنی که عادت به تاخت دارد. می‌ترسم سَرسُم بزند و پرتت کند! *

*گلابتون همیشه در پاسخ می‌گفت؛ دل امنِ خداداد! از عهده‌ی مهارش بر می‌آیم. *

بخشی از داستان «جَنگیِوس»

«جَنگِیوس»، داستانی است بلند به قلم «محمد جواد عرفانی»، نویسنده چیره دست از خطه فارس، شهر «کنارتخته».

محمد جواد عرفانی در سخن نخست کتاب، جنگیوس را این گونه توصیف می‌کند:

جَنگِیوس بخشی از یک بازی تیمی به نام «اَلَختِر» است که در آن جوانان دو تیم در حالی که یک پا را در پشت سر با دست گرفته اند در برابر هم صف می‌کشند. هر کس در گیر و دار این هماورد زمین می‌خورد از دور بازی اخراج می‌شود. در پایان از هر تیم یک نفر باقی می‌ماند که آن دو رو در روی هم قرار می‌گیرند. این بخش از بازی همان جَنگِیوس است.
این قصه، روایت تلاش و کوشش یک زن از زنان جامعه‌ی ماست که با عسرت زندگی و لابدی روزگار، انگار جنگیوس دارد.
محمد جواد عرفانی که سال‌ها بر گرده‌ی قلم سوار بوده و داستان‌های کوتاه و بلند بسیاری را که حاصل تجربه‌های بی شمار زندگی ست در کارنامه اش دارد، در این داستان بلند سرگذشت گلابتونی را به تصویر می‌کشد که به گفته خودشان همسان «گل خانم» ها، «ماه سلطون» ها، «ماه شرف» ها، «نوری جان»‌ها و «ماهتاب و زیور»‌های جامعه مان است. همان‌ها که جورکش روزگار و کم بهره‌ترین در زندگی اند.

دکتر محمود دهقانی، نویسنده و پژوهشگر ساکن سیدنی استرالیا بر این داستان بلند مقدمه‌ای ارزشمند نگاشته اند

نگارنده در شرح سرگذشت جنگیوس به نگاه تیزبین دکتر دهقانی بر ژرفای مفاهیم بلند این داستان بسنده کرده، از زیاده گویی پرهیز می‌کنم.

دکتر دهقانی در بخشی از مقدمه چنین می‌نویسد:

در جا به جای نوشتار و نثر میرزا جواد عرفانی می‌توان در زیر گذر زمین تاریخ، ردپای پند و اندرز‌های گرانبهای فرهنگی ادبی بزرگان سرزمین ایران را جستجو کرد.
میرزا جواد عرفانی همچون داروغه و سرپاسبان شهر، با سر نیزه‌ی قلم در کوچه‌ی شهر قصه به راه افتاده، به درد‌ها نیشتر می‌زند و آن‌ها را برای نسل کم حوصله‌ی خواننده می‌شکافد.
عرفانی در قصه‌ی مویه گونه‌ی گفتار عشق نافرجام، شکست را پذیرا نیست. او جابه جا تخم امید را دوباره در کشتزار سوخته‌ی بی حاصل بارور میکند. از سختی فرصت می‌سازد.
هنگام خواندن داستان و راه پر از سنگلاخ زندگی گلابتون یاد کتابی از «ویکتور فرانکل» با نام «انسان در جستجوی معنا» افتادم که این روانپزشک سه راه برای رسیدن به معنای زندگی پیشنهاد می‌کند و می‌نویسد:
یکم: انجام کاری ارزشمند،
دوم: تجربه کردن ارزش‌های والا.
سوم: تحمل درد و رنج.
دکتر فرانکل آن گاه ادامه می‌دهد: درد و رنج بهترین جلوه گاه ارزش وجود انسان است
میرزا جواد عرفانی، فرهنگ بومی زادگاه خود را با زبانی شیوا و با شیوه‌ی گفتار سنجیده و سرشار از جامعه شناختی بازتاب داده است.
نگاه نویسنده به گذشته شهرش، کنارتخته، آن هم در قالب یک داستان زیبا و واگویی فولکلور آن دلچسب بوده و سرانجامِ عشق یا بهتر است بگویم رنج نامه‌ی گلابتون را خواندنی و شنیدنی کرده است.

گزیده‌ی کلام این که:
محمد جواد عرفانی که دانش آموخته اقتصاد از دانشگاه بوده با داشتن مقالات متعدد در مبحث اسطوره و فرهنگ، باز خود را تلامیذ محضر اساتید می‌داند.

آدمی هرچند باشد در هنر کامل عیار
خویش را کامل ندانستن کمال دیگری است.

این کتاب در ۱۷۹ صفحه با همکاری انتشارات هرمز اهواز نشر شده و به چاپ رسیده است. عواید حاصل از فروش این کتاب در اختیار بنیاد خیریه قرار خواهد گرفت و صرف امور نیازمندان خواهد شد.

ارسال به سراسر کشور.
شماره تماس ۰۹۹۰۸۵۷۶۳۳۵

منبع: فکرشهر
ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر