فکرشهر: عصرایران نوشت: حجتالاسلام والمسلمین محمدحسین طاهری آکردی، دبیر ستاد امر به معروف کشور اخیراً در برنامه تلویزیونی "جهان آرا" حاضر شده و با اشاره به موضوع حجاب نقش و وظیفه پلیس را "بازداشت" عنوان کرده وگفته است: سؤال این است که چرا در مقوله عفاف و حجاب اجازه دادهایم که کار به پلیس بکشد، گفته است: در زمینه تقسیم بودجه این مسئله حرف داریم و سؤالمان هم این است که دستگاهها در زمینه حجاب چقدر هزینه کردهاند و چه تأثیری داشتهاند؟ کل بودجهای که ستاد سال گذشته از دولت گرفته بود، شاید به اندازه قرارداد یک فوتبالیست باشد. در حالی که ما ۳۱ استان، ۴۶۰ شهرستان و ۹۶۰ شهر داریم.
هر چند که رعایت حجاب یا عدم رعایتش، مستقیماً به میزان دینداری درونی افراد مرتبط است و ربطی به پولی که آقایان به عنوان بودجه از بیت المال میگیرند ندارد، ولی حالا که موضوع بودجه را بهانه کرده اند و لابد انتظار دارند در بودجه سال آینده، سهم بیشتری نصیب شان شود، توجه شان را به واقعیتی درباره بودجه جلب میکنیم.
همه ساله هنگام اعلام بودجه بخش فرهنگ، همه توجهها به بودجه صدا و سیما جلب میشود چرا که این سازمان در ظاهر بیشترین سهم از بودجه فرهنگی کشور را به خود اختصاص میدهد به طوری که سهم صدا و سیما در بودجه سال ۱۴۰۳ به عدد نجومی ۲۲ هزار و ۲۰۸ میلیارد تومان رسیده است که حتی از بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان بیشتر است. همه هم صدا و سیما را نکوهش میکنند که چرا برغم دریافت بالاترین بودجه، کمترین خروجی و اثر را دارد؟
ولی واقعیت این است که بیشترین بودجه فرهنگی کشور را نه صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که حوزه علمیه و نهادهای مرتبط با روحانیت میگیرند که طبیعتاً باید خروجی شان، دینداری بیشتر مردم ایران باشد.
از آنجا که این نهادها با نامهای مختلفی فعالیت میکنند، سهم هر کدام شان در برابر بودجه صدا و سیما اندک دیده میشود. مثلاً مرکز خدمات حوزههای علمیه ۷۵۴۴ میلیارد تومان و شورای عالی حوزههای علمیه ۵۲۳۶ میلیارد تومان و نیز حوزههای علمیه خواهران نیز به طور مجزا ۱۷۲۶ میلیارد تومان و حوزههای علمیه خراسان باز به طور جداگانه ۹۰۰ میلیارد تومان و دفتر تبلیغات حوزه علمیه هم ۸۳۱ میلیارد تومان در بودجه امسال سهم دارند. ردیف بودجه کمک به معیشت روحانیون هم ۱۲۲۷ میلیارد تومان است.
به اینها اضافه شود نهادهای تبلیغی و آموزشی روحانیون مانند سازمان تبلیغات اسلامی با بودجه ۵۰۲۶ میلیارد تومانی و شورای سیاستگذاری ائمه جمعه (۳۱۱ میلیارد تومان) و موسسه آموزشی امام خمینی (۴۳۷ میلیارد تومان) و ستاد امر به معروف و نهی از منکر (۲۵۶ میلیارد تومان) را که سرجمع این موارد میشود: ۲۳,۴۹۴ میلیارد تومان که ۱۲۸۶ میلیارد تومان بیشتر از بودجه صدا و سیماست.
حالا بماند بودجه نهادهای دیگری که توسط روحانیون و قاعدتاً برای ترویج دینداری در بخشهای مختلف جامعه اداره میشوند و تعدادشان نیز کم شمار نیست.
همچنین بخش عمده از بودجههای نهادهای فرهنگی دیگر مانند همین صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قانوناً صرف ترویج امور دینی میشود که عمدتاً هم تحت نظارت روحانیون صورت میگیرد.
این نکته نیز ناگفته نماند که بخشی از بودجه همه وزارتخانهها و سازمانها و ارگانهای دولتی و عمومی، صرف تبلیغات دینی با محوریت روحانیون در درون آن دستگاهها میشود (از برگزاری روزانه نمازهای جماعت گرفته تا مراسم دینی و تولیدات مذهبی).
در کنار این بودجه عظیم دولتی که برای تبلیغ دین در اختیار روحانیون قرار دارد، باید به بسیاری از موقوفات و زیارتگاهها (به ویژه حرم امام رضا علیه السلام و حضرت معصومه سلام الله علیها) و امامزادهها اشاره کرد که درآمدهای کلان آنها نیز عمدتاً در اختیار روحانیون و تحت نظارت آنهاست. به اینها بیفزایید هزینههایی که مردم تحت عنوان وجوهات شرعیه و هزینه برگزاری نماز جماعت در مساجد محلات و روضه و منبر و وعظ و تبلیغ و ترحیم، شخصاً به روحانیون میپردازند.
میبینید که هم بودجهای که نهاد روحانیت به طور مستقیم از دولت میگیرد از بودجه پرهزینهترین دستگاه بودجه بگیر فرهنگی ایران یعنی صدا و سیما بیشتر است و هم در بودجه سایر نهادها نیز در قالب تبلیغات دینی سهم دارد و هم وجوهات کلانی را از مردم دریافت میکنند.
برای همه این پولهایی که صرف نهاد روحانیت میشود فقط و فقط و فقط یک هدف تعریف شده وجود دارد: توسعه دینداری بین مردم؛ و سؤال اینجاست: آیا برغم این همه هزینههای کلان، نهاد روحانیت موفق به توسعه دینداری شده است؟ جواب این سوال در نتایج پیمایشهایی است که خود نهادهای حکومتی درباره روند دینداری در جامعه انجام میدهند و همگی حاکی از روند نزولی در این باره است؛ و سوال مهمتر این که چرا برغم این که نهاد روحانیت بالاترین بودجه فرهنگی کشور را دریافت میکند، تا بدین اندازه در اصلیترین وظیفه خود ناکام بوده است؟
پاسخ جدی به این سوال، این توهم را که کمبود بودجه باعث این ناکامی تاریخی است، خواهد زدود: "روحانیت وظیفه اصلی خود یعنی تبلیغ دین را به نفع حضور در قدرت سیاسی و اقتصادی واگذاشته است"؛ بهانههایی مانند کمبود بودجه و نظایر آن، فقط رد گم کنی برای گریز از مسوولیت هستند.
بعد از تحریر:
فرمایش کرده اند بودجه شان از دریافتی یک فوتبالیست هم کمتر است. عدد و رقم را که دیدید و به کنار! ولی آن فوتبالیست باید به اندازه پولی که گرفته، در زمین بازی خروجی داشته باشد. آیا خروجی نهاد روحانیت با دریافتی مالی اش، همخوانی دارد؟!