
فکرشهر: اردیبهشت ۱۴۰۴، بندر بوشهر بار دیگر به صحنهای برای تجربهای مهم در سیاست فرهنگی کشور تبدیل شد. فستیوال کوچه، که از ۵ تا ۱۰ اردیبهشت برنامهریزی شده بود، در همان آغاز با مخالفت گروههایی از دلواپسان روبهرو شد. تجمع مقابل استانداری و قرائت بیانیه بر علیه فستیوال پس از نماز جمعه، بار دیگر یادآور الگوهای آشنای فشار بر فعالیتهای فرهنگی بود. اما اینبار، مسیر متفاوتی طی شد: فستیوال ادامه یافت.
از اعتراض تا همدلی؛ چگونه حادثه بندرعباس رویکردها را تغییر داد
در ششم اردیبهشت، انفجار مهیب در بندر شهید رجایی بندرعباس، کشور را در بهت و اندوه فرو برد. فستیوال کوچه که در جریان بود، با درک حساسیت فضای عمومی، بخشهایی از برنامه خود را به شروهخوانی، سنج و دمام و آیینهای عزاداری اختصاص داد. تصمیمی که نه از بخشنامههای دولتی، بلکه از دل فرهنگ مردمی و شعور اجتماعی برخاست.
سیاست سکوت آگاهانه؛ وقتی اعتماد به مردم نتیجه میدهد
بر خلاف انتظارات معمول، حادثه بندرعباس به تعطیلی فوری فستیوال نینجامید. مدیریت محلی، با تکیه بر عقل جمعی، به فستیوال اجازه داد تا مسیر خود را به شکلی متناسب با فضای عمومی طی کند. شب هفتم، با برگزاری مراسم عزاداری و شروهخوانی، به عنوان آخرین شب این فستیوال اعلام شد.
این تجربه، آزمونی بود برای یک رویکرد جدید: اعتماد به مردم.
در همین راستا، معاون رئیسجمهور در پیامی توییتری نوشت: "فستیوال کوچه در سوگ بندرعباس رخت عزا به تن کرد، بی آنکه هیچ آییننامه و الزام و دستوری در کار باشد. به شعور عمومی این مردم باید اعتماد کرد. آنها خود بهتر از هر کسی میدانند در هر موقعیتی چه باید بکنند. "
یک الگو برای آینده
آنچه در بوشهر رقم خورد، تنها برگزاری یا توقف یک فستیوال نبود، بلکه نمونهای از سیاست فرهنگی هوشمندانه بود. سیاستی که با تکیه بر مطالبهگری مردم و تدبیر مدیران محلی، راه عبور از فشارهای تندروانه را بدون هزینههای اجتماعی سنگین فراهم میکند.
بازگشت صداها، اینبار تنها بازگشت موسیقی نبود؛ بلکه طنین آغاز دورانی تازه در سیاست فرهنگی کشور بود. دورانی که در آن، هنر، آزادیهای مشروع و شعور اجتماعی، بر ستون اعتماد استوار میشود.